Tout sélectionner
  • ALEKTO [ziam]
    664K 87.5K 83

    ❌ Warning For Violence And Sexual Abuse ❌ مُعتــاد بـه بـویِ نِفــرَتـِت نـیـازمَـند بـه آتـشِ چِشـمـات 👁 Addicted To Your Hate In Need For Your Fire 🔥 . . . . . . . . [ Under This Body U Can Wish U Were Dead Instead Of Touching And U Can Wish To Be Alive One More Second To Breath His Hate ❗️]

    Terminée  
  • FlaMeS [Z.m]
    31.2K 5.2K 22

    welcome salite ha Zayn Top +15 بوک شامل خشونت، قتل، شکنجه، الفاظ رکیک و...

  • light it up and fall in love •|ziam|• COMPLETED
    386K 44K 84

    Highest ranking : #1 in fanfiction +بیا نور ها رو روشن کن اینجا خیلی تاریکه -نترس بپر +تاریکه -نترس نورت میشم بپر +بپرم اونجایی تا منو بگیری? -درست همینجام همیشه

    Terminée  
  • NO LIMIT •|ziam|• COMPLETED
    682K 93.1K 122

    Highest ranking : #1 in fanfiction For more than four continuous months -داری محدودم میکنی! +نه... فقط دارم عاشقت میکنم. -نمیخوامش! +دست تو نیست... دست هیچکس نیست.

    Terminée  
  • VALIUM [Z.M]
    4.7K 698 5

    درک روشنایی خنده دار به نظر میرسید. حداقل برای پسری که با چشم های بسته می‌گذشت و شب و روز رو از هم تشخیص نمیداد. روشنایی یک لطیفه محسوب میشد. هر چند که این منطق تا زمان محدودی ادامه داشت... درست قبل از شنیدن صدای بم مرد خارجی که بی اجازه وارد خونه‌ش شده بود. در ادامه... برای زین، روشنایی تنها یک صدا بود.

  • Ball of Fur
    101K 17.7K 39

    لویی یه ترو آلفاست که بخاطر اشتباهاتش از خانوادش طرد شده و هری گربینه ایه که سر از جنگل گرگینه ها درمیاره. چی میشه اگه هری، سولمیت و لونای لویی باشه؟ • a Larry Stylinson Fanfiction. [Mperg.] • -سِپَند تلگرام : FanfictionsOnly

    Mature
  • lilac 'm.preg' (persian translation)
    17.6K 3.9K 68

    [completed] [edited] به هری گفته شده که ازش چه توقعی میره. اون حتی قبل از تولدش با وارث پک تاملینسون نامزد شده بود. اون تو احاطه و دست پرورده‌ی امگاهای مطیع، که تنها هدفشون تو زندگی خدمت به آلفاهاشون بود، یکی از هم نوع اونا شد. اون با یاد گرفتن اینکه چجوری آلفاشو راضی کنه، بزرگ شد، آلفایی که هیچی درباره‌اش نمیدونست،...

    Terminée   Mature
  • Black dream
    7.2K 1.4K 10

    اولین بار که دیدمش، از نگاهش نور چکه می‌کرد! و ماه در قهوه‌ی چشم هایش شناور بود... و من یقین یافتم که «او» گونه‌ی انسانیِ ماه است.

    Terminée  
  • DEZONAM
    860 85 16

    دِزُنام. جایی که داستان رویایی و دلخواه شما، دقیقاً به همون شکلی که همیشه انتظارش رو داشتین نوشته و ذهن نویسنده تبدیل به قلم در دست شما میشه. فروشگاه و مرجع سفارش داستان های کوتاه و بلند سفارشی با محوریت و ژانرهای : فن فیکشن/ اسمات/ علمی تخیلی/ فلاف و تغییر و بازنویسی پایان فیلم و سریال ، ترجمه متون انگلیسی و آموزش نک...

    Mature
  • Free Fall /Ziam~ By Atusa20
    245K 33.8K 77

    +چند وقته تو آموزشی ای؟؟ -سه ماه! یه پک به رول ویدش زد +از اینکه منتقل شدی ناراحتی؟ -نه ولی دوست دخترم میگه خیلی از ما دوری! +ما؟ -آره دیگه دوست دخترم حامله است!! #1 in fanfiction --------- Start : 28 jan 2018 Compelet: 19 july 2018

    Terminée  
  • Believe In Miracle [Ziam]✔️
    15.3K 2.3K 56

    روز های تلخ و شیرین بودن با تو در سال های دور جامانده. همان روز هایی که در انتظار دیدنت ساعت ها چشم به دری میدوختم، روز هایی که حتی از وجود منی با خبر نبودی اما برایت صادقانه عشق میریختم.. تمام آن روز ها و روز های بعدش با تو و یادت قشنگ بود. و همه چیز از دور زیبا و دست نیافتنی بود. تا روزی که نزدیک شدی ... تمام آن ت...

    Terminée   Mature
  • son of the Dawn [Z.M] [L.S]
    9.6K 2.2K 26

    《تو پسر سپیده‌دم هستی.نیمه آدمیزاد و نیمه اژدها.کسی که خدایان کهن و بر حق رو از زندانشون آزاد میکنه و نژاد آدمیزاد رو به خفتی که لایقشه میرسونه.》 زین به عنوان پیشکار ملکه وارد دربار میشه.جایی که لرد لیام پین،عموی پادشاه، از خیره شدن بهش ابایی نداره و اتفاقات شومی در شرف وقوعه.زین رازی داره که نباید فاش بشه؛رازی که اون...

  • THE OCEAN MYSTERY /ziam/
    56.3K 12K 52

    [Completed] "پیکسی؛ پری چهره ای که در زیر نور ماه می رقصد " . . +بهت گفته بودم دیگه دنبالم نگرد؛ دنیای تو برای من زهره _و من به حرفت گوش نکردم زِد چون تو برای من خود مرهمی

    Terminée  
  • kids [Z.M]
    19.6K 4.3K 28

    ||complete|| لیام یه پدره که عاشق دوتا بچه هاشه اما هری فکر میکنه اون باید بیشتر به خودش توجه کنه و همه وقتشو واسه بچه هاش نزاره اما لیام هفت ساله که با کسی قرار نذاشته"."

    Terminée  
  • Versa /ziam/
    310K 43.1K 64

    تو سرتا پا رفتن بودی من در تردید آمدن تو تمام رفتی و من هیچ نیامدم بگذار خالی بماند وسعت میان ما بهم نمی‌رسد دنیایی که تو در آن می‌روی و من هیچ نمی آیم

    Terminée  
  • Louten~[L.S]
    76.7K 17.8K 34

    یه اتفاق ساده و کوچیک باعث شد زندگی هری برای همیشه تغییر پیدا کنه . چه خوبه که از اتفاق های ساده و کوچیک ساده رد نشیم. این شما و این داستات زندگی هری و هم خونه جدیدش هم خونه ایی که از یک جعبه کفش کنار خیابون ، راه به آغوش گرم هری پیدا کرد. به زندگی در کاتونیا خوش آمدید.

    Mature
  • ،،Darken/Ziam,,
    70.3K 12.4K 40

    اگر قرار به نماندن است؛ بی خداحافظی برو! بگذار انتظار، همان تکه نخی باشد که بعد از تو مرا وصل می‌کند به زندگی ...

  • Wrong Side Of Love (Ziam Bodyswap) Persian Translation
    27.6K 6.2K 24

    (کامل شده) وقتی زین و لیام جاشون عوض میشه؛ شب میخوابن و صبح تو بدن هم بیدار میشن! Credit to scottmcniceass on AO3 Translated by : Jonesy & Noola

    Terminée  
  • Royal Blue [L.S|Mpreg]
    57K 12.8K 30

    ×on going× زندگی ای که بعد از ملاقات با چشم هاش به رنگ آبی سلطنتی در میاد.

    Mature
  • Ivy [Z.M]
    12.1K 2.2K 21

    قلب من بهت گره خورده مثل پیچک که به شاخه های انگور:)

  • ~Same Old~ [ZIAM MAYNE][COMPLETED]
    179K 19.9K 62

    ليام پين ! تو هيچ وقت نميدونستي شخصيتي رو كه توي داستانت شكل دادي، روزي قراره باهاش زندگي كني!