Select All
  • Never Forget
    10.9K 2.5K 33

    پسری منزوی و ساکت در تمام مدت زندگیش خواب هایی عجیب از زندگیی می‌بینه که مال خودش نیست. خیلی وقت ها از خواب بیدار میشه و فقط یک اسم رو فریاد می‌زنه. ″وی ینگ!″ لان ژان هیچوقت آشفتگی و درد درون سینه اش رو درک نکرد. تا اینکه یک روز با کتاب ′استاد تعالیم شیطانی′ آشنا شد. اوایل اون فقط یه کتاب بود ولی با گذر زمان دید که خ...

    Mature
  • New World
    1K 315 7

    وی ووشیان از همه چی بریده و خودش از دره شهر بی شب به پایین پرت می‌کنه. در آخرین لحظات زندگیش لان وانگجی دست اون می‌گیره ولی وی یینگ خودش آزاد می‌کنه و از آخرین تصویر زندگیش، که آسمان آبی و ابر های روان هستند لذت می‌بره... ناگهان صدای وسیله‌ای پر سر و صدا اون از جا می‌پرونه و اون خودش توی یه اتاق با وسایل عجیب و غریب،...

    Mature