Seleccionar todo
  • Skin [L.S](Persian Translation)
    41.4K 9.9K 37

    [Completed] هری بیماری Haphephobia (فوبیای لمس شدن و لمس کردن) داره. اون از لمس کردن و لمس شدن امتناع می کنه. لویی هم اتاقی جدیدشه که فقط می خواد از مرز دستکش هاش عبور کنه. و شاید هم به زودی از مرز های قلبش... ------ H a p p y E n d i n g ------ Written by: @enigmaticectacy Translated by: @mhd3_mb0odi

    Completa   Madura
  • Last Case (L.S)
    20K 3.4K 48

    آخرین پرونده یک وکیل و یک موکل ؛ یکی از این دو «باید» پاشو فراتر از کار و وکالت بگذاره ! اما انگار یواش یواش این اجبار براش شیرین می شه ؛)

  • Tonight a tear is fallen
    2K 443 5

    [COMPLETED] هر 'ای کاش' و 'اگرِ' ما نتیجهٔ حرف‌هایی هستن که روزی باید به زبون می‌آوردیم؛ اما یا خجالت کشیدیم، یا غرورمون اجازه نداد، یا نادیده گرفتیم تا شاید با گذشت زمان به فراموشی سپرده بشه. این مینی فف با عشق آتشین یا نفرتی که به عشق تبدیل می‌شه شروع نمی‌شه. هری و لویی ما الان در چندمین سال رابطه‌شون هستن، زمانی که...

    Completa  
  • Hallucination [L.S]
    22.1K 3.7K 29

    " من رو دوست داری؟" "به نفعته تا ازین خواب مسخره بیدار شی هری. دنیایی که ساختی برای من و تو هیچ جایی نداره."

  • Playboy L.S (Persian Translation)
    322K 35.5K 47

    من اسیرش شده م ؛ اون زیادی تو حرفه ش خوبه.. هری استایلز ⬅ پلی بوی فن فیکشن لری استایلینسون به همراه کمی زیام✌ داستان در پیج اینستاگرام larry_ff_translate هم آپ میشه Best rank : #2 in fanfiction

    Completa  
  • Eyes[L.S] (Completed)
    48.3K 8.1K 50

    چشم‌ها. مال تو مثل قلبت بودند و نور از اون‌ها می‌ریخت! و مال من فقط چشم بودن؛ فقط چشم... Completed UNEdited

    Completa  
  • I will never hurt you[L/S][Z/M][N/SH]
    42.7K 5.4K 61

    "بوک کامل شده" -بگو دوستم داری هنوز.....بگو همش خواب بود....بگو برگشتی پیشم.....بگو منو بخشیدی بخاطر آسیبی که بهت زدم......بگو.....خواهش میکنم یه حرفی بزن......میدونم بهت قول داده بودم بهت آسیب نزنم.....من نمی‌خواستم اینجوری بشه......نمیدونستم اینجوری میشه......تقصیر من نبود..........یهههه حرررفییی بزنننن تا مطمئنم بش...

    Completa  
  • Magic [L.S] [Completed]
    48.6K 10.5K 36

    [Completed] هری با دوس پسرش زندگی میکرد، هیچ کدوم از رویاهاشو زندگی نکرده بود تا وقتی لویی همسایشون شد. . . [LarryStylinson] . ترجمه شده

    Completa  
  • Sin (persian translation)
    363K 51.5K 58

    گى بودن گناهه. تتو كردن گناهه. سكس داشتن قبل از ازدواج گناهه. بودن با لويى گناهه، هرى اينو ميدونه. اون ميدونه بودن با اون مرد مخالف هر چيزيه كه اون باور داره. اما حتى اگر اون مذهبيه ولی هنوزم كنجكاوه. *** *this book is translate by page and its not allowed to copy*

    Completa  
  • Things We Said When We Were burried In The Soil
    987 149 1

    [Completed] Larry Stylinson فقط مرگ می‌تونه دو نفر رو از دست یه رابطه‌ی تاکسیک خلاص کنه. داستان کوتاه یک قسمتی

    Completa   Madura
  • Daddy Tommo (L.S)
    172K 8.5K 16

    [ On Going ] Highest Ranking #1 in fanfictions #1 in louistop _دهنتو باز کن هری لویی‌‌ این حرفو به پسر ۱۷ ساله ای که تو بغلش دراز کشیده بود گفت ولی هری همچنان با تعجب به لویی و شیشه شیر توی دستش نگاه میکرد _مگه گشنت نبود ؟نمی خوای شیر بخوری... _ولی...من....اخه...من با شیشه.... _ساکت شو و.....شیرتو بخور.......

  • Being Tutored | L.S Persian translation
    219K 22.1K 43

    هری به معلم نیاز داره وگرنه در غیر اینصورت نمیتونه کلاس سال بعدشو قبول بشه، اما آموزش قرار نیست درمورد یاد دادن درسهای مدرسه بهش باشه یا داستانی که توش لویی به هری یاد میده چطور به فاک بره. #2 in fanfiction all rights reserved to LarryGeneration. this story contain sexual tension

    Completa