Select All
  • Smart Sun(LarryStylinsonAU)
    105K 11.4K 26

    Smart Sun is an original persian fanfic ... about Louis Tomlinson and his true LOVE , Harry Styles. it's for Iranian Larryshippers.... لویی تاملینسون استاد تازه ی دانشگاه از شدت استرس روز اول تدریس نمیدونه باید چکار کنه... یعنی چه اتفاقی میوفته وقتی باید با یه مشت جونور پررو سر کله بزنه...!?

    Completed  
  • His Hazza (mpreg)(persian translation)
    125K 18.1K 30

    [Completed] " تو خیلی ریزه میزه و شکننده ای. من میخوام همونطور باهات رفتار کنم" لویی با یکی از فرهای هری بازی میکنه و لبخند میزنه " پسر پرفکت من. هزای من" " میگن تو مثل یه خدا راه میری. نمیتونن باور کنن من تو رو ضعیف کردم" .... لویی یه پانکه. معروف برای بی ادب و آزاردهنده بودن نسبت به همه. به استثناء هری استایلز.

    Completed  
  • Mine for 47 days (Translate)
    17.6K 2.4K 17

    هری استایلز ۱۸ ساله زندگی آرومی داشت جایی که زندگی میکرد خیلی معروف نبود، ولی درعوض آدمای نسبتا معقولی داشت مدرسه همیشه براش خوب پیش میرفت اون بالاترین نمره ها رو نمیگرفت، ولی در حد خودش خیلی خوب پیش میرفت اون رابطه عاشقونه ای با کسی نداشت، چون معمولا کسی ازش برای قرار گذاشتن دعوت نمیکرد و خودشم فکر نمیکرد کسی به اون...

  • miracle معجزه (ترجمه)
    18.6K 2.5K 12

    زین و هری طلاق گرفتن و جدا از هم زندگی میکنن و پسر کوچولوشون امیدواره تو کریسمس امسال رو کنار ددی و پاپا باهم مثل یه خانواده بگذرونن

    Completed  
  • Listen To My Heartbeat<By:Sarah.Styles[Z.S]
    26.2K 4.7K 58

    [Completed] جایی که من زندگی می‌کردم گرایش به هم جنس خود یه مریضی بود. من دکتر بودم و باید چنین افرادی رو تغییر میدادم اما من خودم جزو این افرادم . . .

    Completed   Mature
  • معرفی فن فیک های زیام
    81.1K 2.3K 31

    معرفی فن فیک های زیام

  • A Night With Malik [Z.S]
    19.6K 2.3K 20

    (Persian Translation) هری استایلز مطمئن بود که زین ماليك هیچوقت متوجه وجودش و احساساتی که اون از دوران دبیرستان نسبت به اون داره نمیشه، البته همه اینا مربوط به قبل اون شبه. همون شبی که زین، چیزی که مال اون بود رو بدست آورد. و اون چیز هریه!

  • when our eyes met[Zarry]
    21.9K 3.3K 29

    نور من اولین باری که گرمای خورشید چشمات قلبمو گرم کرد رو هرگز فراموش نمی‌کنم... تمام اون لحظه رو با جزئیات به خاطر دارم.. تنها لحظه‌ی عمرم که میخواستم تا ابدیت طول بکشه کلی راز توی چشمات هست مثل یک کتاب مرموز که دوست دارم با صدای تو برام خونده بشه کتاب مورد علاقه‌ام... تو شدی بزرگترین شهامت زندگی من. عشق ساده‌ای که...