Once and Again
در بلندای آسمان به دنبال ستارگانی بودند که به جای آنها تصمیم گیرنده باشند.
«در تاریکی ایستاده بودم. نور بودی؛ آمدی و آنچنان بر تن سرما زده ام تابیدی که پس از تو نورانی شدم.»
اگر دستان دو نفر هنگامی که در خیابان راه میروند اتفاقی به هم برخورد کند یک "In Yun" رخ میدهد.
"عشق قاتل جفتمونه لی تمین. بدون اینکه خودمون بفهمیم با پنبش سرمون بریده میشه فرق من با تو اینه که من از خود عشق میمیرم و تو از ملزوماتش"