Select All
  • Blind [ KookV ]
    35.3K 6.7K 10

    "من همسرتم، من با تو ازدواج کردم. من عروسک لعنت شده‌ات نیستم." تهیونگ حالا با صدایی که از خشم می‌لرزید گفت و جونگ‌کوک چهره ناراحتی به خودش گرفت و گفت:"تحت تاثیرم قرار دادی که، حالا چی‌کار کنیم؟ بگم هرچی تو بگی؟" اُمگا محکم لب پایینش رو از حرص گزید و جونگ‌کوک با حرص گفت:"آره اُمگا، تو عروسک من نبودی. تو عشق من بودی، تن...

    Mature
  • Wild [KookV]
    290K 46.2K 38

    چشم‌هاش پر از اشک بود و نگاهش پر از خشم. نمی‌خواست مقابل این مرد سر خم کنه. نمی‌خواست قبول کنه از عرش به فرش رسیده. نمی‌خواست قبول کنه که تا پنج ساعت پیش همه مقابلش خم می‌شدند و برای بردن اسبش به اسطبل پیش‌قدم می‌شدند و حالا اینطور تحقیر‌آمیز باهاش رفتار می‌کردند. مقابل رهبرِ پک دشمن زانو زده بود و دست‌هاش بسته بودند...

    Completed   Mature
  • Blue Side [KookV]
    149K 27.1K 28

    "آلفا در رو برام باز کن، خیلی درد دارم. چرا لباس‌هام رو درآوردی؟" "چون توی تمام سوراخ‌های لباست مواد پنهان کرده بودی، حسابی هم حرفه‌ای شده بودی نه؟" جونگ‌کوک با طعنه گفت و تهیونگ با بغض لب زد:"من و مسخره نکن." "به‌خاطر خریتت نازت رو بکشم؟ بگم عزیزم عیبی نداره که اول گند زدی به زندگی خودت و بعد تمام احساسات لعنتی من و...

    Mature
  • Mad wolf | kookv
    145K 23.2K 38

    هیچکس فکرش رو هم نمیکرد بدترین الفای پک جئون ها جفت کیم تهیونگ، وارث سلطتنی ها از اب در بیاد؛ اما وقتی اتفاق افتاد همه میدونستن این داستان به جاهای خوبی نمیرسه. « من مال تو بودم جونگکوک... الان دیگه نیستم » امگا با لحن سردی زمزمه کرد الفا بوسه ای روی دست های کشیده ی پسر گذاشت « اشکالی نداره، من هنوز مال توام هیونگ،...

  • 𝐃é𝐣à 𝐯𝐮 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕
    369K 57.9K 35

    [در حال آپ] دژاوو حالتی از ذهن است که در آن فرد پس از دیدن صحنه‌ای احساس می‌کند آن صحنه را قبلاً دیده‌است و در گذشته با آن مواجه شده‌ است. و این همون جریان زندگی بود! آدم درست رو در زمان درست جلوی روت قرار می‌داد!... و لحظه آخری که تهیونگ داشت از کافه خارج میشد در حالی که میل وافری برای از خوشحالی فریاد زدن داشت و...

  • 𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕
    694K 92.8K 26

    [ کامل شده] + اسمت چیه؟ _ لوسیفر + مثل شیطان؟ پسر کوچولو در حالی که با چشم های گرد براقش به مرد خیره بود زمزمه کرد... _ دقیقا مرد نیشخندی زد و مثل پسر کوچولو آروم زمزمه کرد... + اسم من جونگ کوکه ولی من کوکی رو ترجیح میدم _ چه مخفف احمقانه ای! + احمقانه یعنی چی؟ پسر کوچولو با چشم هایی که کنجکاوی رو منعکس میکردند پرسید...

    Completed  
  • My sweet prisoner
    46K 6.1K 19

    داستان در گذشته و زمانی که هری جزوی از خوناشام های برتر و لویی جزوی از برده های عمارت استایلزهاست اتفاق میوفته..... ( ترسناک نیست ) # 1 in vampire

  • fucking Art [z.m/l.s]
    433K 40.6K 60

    welcome clowns bdsm zouis top

    Completed   Mature
  • Must Be Sunny
    24.6K 3.2K 15

    یکی از سرگرمی‌های کیم تهیونگ، دیدن آدم‌های ثروتمنده. و اولین ثروتمند توی لیستش جئون جونگ‌کوک و دوست‌دختر فوق‌العاده‌اش جولیاست. افراد ثروتمند بعضی وقت‌ها حوصله‌شون سر میره و اون‌وقت فقرا هزینه‌اش رو می‌پردازن. و اون فرد فقیر تهیونگه. ظاهرا، جونگ‌کوک و دوست دخترش به ‌خاطر اینکه حوصله‌شون سر میره شرط‌بندی میکنن، و برنده...

    Completed  
  • My Ajjussi 🥀
    437K 46.6K 50

    فیکشن آقای من🥀 ▪︎جونگکوک: "زیاده روی کن آجوشی من عاشق زیاده روی هاتم!"🐰 ▪︎تهیونگ: "تو یه سازی اسمتو میذارم کُ... از پایین مینوازمت از این بالا ملودیت رو استخراج کن!"🐯 •ممنوعه ای در دل #عشق و #خیانت 🤍↯ #MyAjjussi 🥀 - -Couple: TaeKOok 🌙 -Author: -Smutic🥀

    Completed   Mature
  • Accursed | Kookv
    196K 27.4K 44

    Accursed Genre: Historical..angst..smut..omegavers..mpreg Couple: kookv Sub Couple: kookmin..yoonmin Up Day: Monday خلاصه: تهیونگ به طور خیلییی اتفاقی اولین امگای تاریخه ک با وجود فقر و نداشتن پدر از مادر مریضش نگه داری میکنه. چی میشه اگر توی روز هیتش ولیعهد چین به رم بیاد و چی میشه اگر ولیعهد جفت تهیونگ باشه ...

  • God is Dead? | Vkook Completed
    39.9K 5K 6

    _ فقط برای این نیست، به خاطر تو اومدم. _ من بیست و هفت سالمه، دیگه اون بچه ی بیست و سه ساله نیستم که با تحریک کردن احساساتم خامم میکردی. چشمهای آرومش دوباره سرد شد، با نگاه خشکی توی چشمهاش خیره شد و گفت: _ توی این پنج سال بیکار نبودم، با دخترا و پسرای زیادی رابطه داشتم. شنیدن این حرفها هنوز براش سخت بود، این پسر هرچقد...

    Completed   Mature
  • FLORENCE🎻
    146K 21.4K 33

    «فلورانس»🎻 _ازش متنفرم اما نگاهم به هیچکس جز چشم های مشکی اون خیره نمیشه... اون درست مثلِ سمفونی که فراموشش کردم... گلی که هیچوقت ندیدمش... مجسمه ای که هیچوقت نساختم... سمفونی که هیچ وقت نواخته نشده و من اون رو بین چشم های اون شنیدم. این حس ممنوعه است و من... برای اینکه ممنوعه ترین ادم زندگیمه ازش متنفرم🎻 _______...

  • NOBODY [Z.M] [L.S] [Completed]
    207K 31.8K 64

    به کثیف ترین مقدس،یعنی عشق...قسم میخورم که دوستش دارم. اندازه ی تمام قطرات اشکی که مسبب رها شدنش بود،دوستش دارم. اندازه ی تمام ترک های روی قلبم دوستش دارم. اندازه ی تمام التماس هایی که برای دوست داشته شدن به خرج دادم؛ دوستش دارم. نه مرد...منو سرزنش نکن،این دست من نیست. تا به خودم اومدم دیدم که تنها کسی که دوستم داره ه...

    Completed  
  • Kill me softly
    5.2K 720 15

    _قول میدم هرگز بهت آسیب نزنم. سئول همیشه شهر خطرناکی بود. پر از گنگ مافیا، قاتل‌ سریالی و مجرم و... ولی بعد از چند سال تنها دو گنگ مافیایی سازماندهی‌شده باقی موندن. "مالگون پی" و "گومون" که رقبای سرسخت و فوق‌العاده خطرناک همدیگه بودن و رویای نابودی دیگری رو داشتن. البته که همینطوره. کی دوست نداره به دنیا حکومت کنه؟...

  • OVERFILLED
    877 160 3

    -حداقل باهام نمی‌رقصی؟ با همون لبخند و چشم‌هایی که پسر رو ستایش می‌کردن ازش پرسید. پسر لیوانش رو به میز کوبید. -اگه یه رقص می‌خوای باید هزینه‌ش رو هم بدی، نمی‌تونی الکی منو دست‌مالی کنی! به تهیونگ با انزجار نگاه کرد و بیزاری دومین چیزی بود که از پشت ماسکش به تهیونگ نشون میداد. -اگه یه چیزی رو میخوای باید کیف پولت رو ه...

    Completed  
  • 💍⃤ REPLᴀCE💍⃤
    810K 98.8K 50

    ( Completed ) «جایگزین» _ من مجبور بودم ...مجبور بودم اون خودکار لعنتی رو بین انگشتهام بگیرم و اون سند ازدواج رو امضا کنم ... من مجبور بودم که برای تک تک لحظه هایی که کنارت بودم بترسم ... حتی همین الان هم مجبورم ... مجبورم روبروت بشینم و تو چشمهات که عاشقانه به من نگاه میکنه و لبخندت که رو لبهای خطی و ارومت میشینه و...

    Completed   Mature