"You made a heart out of the cream in my coffee." Namjoon meets a new customer that causes an unexpected change to his repetitive world. [Café AU] STARTED: May 1, 2020 ENDED: November 1, 2020
'I wish I could get to the other fluffle and find my mate.' Jungkook thinks as he watches the rest of his fluffle eat all of the food. Him-being the runt of the litter- is not treated as a member of the bunny clan, but more as a torture piece. He is beat on, starved, and laughed at whenever he goes through his heat. T...
تو زندگی عادی من شکلات نعنایی دوست ندارم اگه نظر شخصیم رو بپرسین یه جنایت در حد پیتزای آناناس می دونمش ولی اینجا تو استودیوی ضبط در حالی که روی مبل چرم چسبیده به دیوار نشستم و فقط به پشتش که با جدیت مشغول به کاره دید دارم شکلات نعنایی تبدیل میشه به طعم مورد علاقه‌ی من... ■ عنوان: حبه‌های قند ■ ژانر: رومنس، انگست، فلاف...
با حس دستای کسی که صورتشو نوازش میکردن اروم چشماشو باز کرد. اطراف شو از نظر گذروند و چشمش به غریبه ای که کنارش نشسته بود -تو کی هستی...! سعی کرد از رو تخت بلند بشه ولی پاهاشو دستاش محکم به تخت بسته شده بودن! با عجز نالید: -توروخدا باهام کاری نداشته باش +واقعا جیمین؟؟ تو فکر میکنی من بهت صدمه میزنم؟ غریبه دستاش رو...
「Free Hugs 🪴」 𖦹 Namkook 𖦹 Romance, Fluff 𖦹 Translator: Nelin 𖦹 Writer: Themarmalade "بغلِ مجانی" "همه‌مون به یک نفر نیاز داریم" نامجون دوباره با نوشته‌ی "بغل مجانی" توی پارک ایستاد؛ این کار قرار نبود نتیجه بده اما... دونده‌ی جذاب به سمتش اومد و بغلش کرد؛ آغوشش مثل بار اول، حس بهشت می‌داد و تمام تنش و اضطراب رو از...
"فقط به خاطر یه تصادف؟ چرا دویدی آخه؟ میدونی چیه یونگی فقط به خاطر یه تصادف ازت دست نمی کشم." نمجون توی صورتم گفت. فقط نگاهش میکردم. شاید ازش دست نکشیده بودم ولی خیلی برام جالب بود که برای اون روز متاسفه یابهش فکر میکنه. پس نمجون منم به خاطرش عذاب میکشیده. بادستم کتفشو گرفتم وگفتم: "مگه تو باید ولم کنی"؟ namjoon🔼 yoo...
[همیشه در حال تایپ از بازه منفی بینهایت تا مثبت بی نهایت] شعرهای قشنگی که شاید شما هم عاشقشون بشید... |شعرهایی که اینجاست هیچکدوم برای من نیست، یا حتی گاهاً تحلیل هایی که نوشتم|