Select All
  • You're Not Alone
    18.6K 3K 77

    HopeMin ver. +اینطوری شبیه منحرفی به نظر میام که میخواد تو رو به حموم بکشونه! *** جیمین تمام سعیش رو میکرد که هوسوک رو درست راهنمایی کنه تا اون بتونه شامپو، صابون و لیف نویی که تو یکی از قفسه های حمام بود رو برداره. تقریبا خوب راهنمایی کرد و هوسوک بعد از اینکه یکبار با صورت به دوش حمام برخورد میکن...

    Completed   Mature
  • After Party
    16.2K 2.8K 24

    تهیونگ رو مبل لم داد و گفت: این جونگ کوک هم ول نمیکنه آدم و جیمین نگاهی بهش کرد و گفت: یعنی چی ته گفت: یعنی از بعد اون پارتی مدام زنگ میزنه و همه جا بهم پیام میده فلیکس از پشت سر اومد و گفت: خوب باید بگم تنها نیستی ~~~~~~~~~~~~~ کاپل: کوکوی ، هوپمین ، نامجین ، هیونلیکس ژانر: عاشقانه اجتماعی اسمات هپی اند طنز گی

  • Night Stealer | Vkook, Hopemin, Namgi
    23.4K 3.5K 25

    〴︎Summary ৲︎ از دست دادن صمیمی‌ترین دوستش برای جونگوک آغازگر یک زندگی تازه بود. پسر که سال‌ها بعد از اون اتفاق، با پنهون شدن پشتِ نقابش تونسته به وعده‌هایی که به عزیزترینش داده بود عمل کنه، از عمقِ دنیای زیرزمینی‌ای که درگیرش شده باخبر نبود؛ حداقل نه تا زمانی که مجبور شد سایه‌ای از گذشته‌اش رو ملاقات کنه؛ سایه‌ای که...

    Completed   Mature
  • pink hair🍓🔞
    149K 14.9K 42

    +بیبی بوی تنهایی؟! 🍼🍓 ژانر ددی کینک/اسمات/فلاف/کمی انگست قول میدم با خوندنش اکلیل بالا بیاری;) 🌌🌈

  • 𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕
    679K 91.9K 26

    [ کامل شده] + اسمت چیه؟ _ لوسیفر + مثل شیطان؟ پسر کوچولو در حالی که با چشم های گرد براقش به مرد خیره بود زمزمه کرد... _ دقیقا مرد نیشخندی زد و مثل پسر کوچولو آروم زمزمه کرد... + اسم من جونگ کوکه ولی من کوکی رو ترجیح میدم _ چه مخفف احمقانه ای! + احمقانه یعنی چی؟ پسر کوچولو با چشم هایی که کنجکاوی رو منعکس میکردند پرسید...

    Completed  
  • Sᴄᴇɴᴛ Oғ Hᴇᴀᴠᴇɴ | Vkook, Hopemin
    28.7K 4.5K 71

    تهیونگ نگاهش رو به آب‌های ساکن دریاچه‌ی نقره‌ای دوخت. تصور نبودِ میخک سفیدش، زخم ریش شده‌ی روی قلبش رو می‌سوزوند. _همه‌چیز زندگی مربوط به اولین نفری هست که وقتی خبر خوبی می‌شنوی بهش اطلاع میدی؛ مشکل زندگی من همین جاست سنسه... اونی که من خبرای خوبم رو زودتر از بقیه بهش می‌گفتم دیگه نیست. غمِ صدای بم و گرفته‌اش، انگار د...

    Completed   Mature
  • Moscow S2 | Hopemin، Vkook Completed
    78.5K 13.4K 27

    فصل دوم: Moonrise طلوع ماه... توی شهری مثل مسکو چه معنایی میتونست داشته باشه؟ خون آشام ها فرزندان ماه بودن...اما چی میشد اگه ماه پای فرزندان ارشدش رو با ماجرا باز میکرد؟ تهیونگ سوبایانین شهردار فعلی مسکو، باید به همراه برادرش به جنگ با آشوب های آینده ی مسکو میرفت... اما عشق... طلوع دوباره ی ماه، طلوع دوباره اون پسر...

    Completed   Mature
  • Moscow | Hopemin Completed
    98.5K 15.8K 23

    _میدونی دوست نداشتنت مثل چیه؟ _مثل این میمونه که دریارو از ساحل بگیرن چون از ساحل بدون دریا فقط یه کویر میمونه...🌊 خلاصه: مسکو داستانی عجیب از زندگی خون آشام هاییه که سرنوشت خودشون رو انتخاب کردن... طبق قوانین جدیدی جهان به دو بخش تقسیم میشد...شمال برای خون آشام ها و جنوب برای انسان ها... اما چی میشد اگه سرنوشت برده...

    Completed   Mature