{کامل شده} داستانی کوتاه از رابطه ی دو پسر. یکی از اونها متحمل درد و رنج جسمی و روحی بسیاریه، و دیگری متحملِ عشق به اونه. برشی از کتاب: "شاید توی زندگی بعدی تونستم نجاتت بدم. شایدم توی همین یکی، ولی با یه زندگی دیگه!" *𝐖𝐞𝐥𝐥, 𝐟𝐮𝐧𝐧𝐲 𝐲𝐨𝐮'𝐫𝐞 𝐭𝐡𝐞 𝐛𝐫𝐨𝐤𝐞𝐧 𝐨𝐧𝐞 𝐁𝐮𝐭 𝐈'𝐦 𝐭𝐡𝐞 𝐨𝐧𝐥𝐲 𝐨𝐧𝐞 𝐰...
_میدونی چیه؟اگه به جای تو بودم خداروشکر میکردم که آدمایی تو زندگیم بودن تا دلتنگشون بشم.
هرکسی دنیا رو جوری میبینه که خودش دلش میخواد؛ دنیای ینفر سیاه، دنیای یکی بنفش و هر آدمی، زندگی رو یچیز میبینه؛ اما اون پسر زندگی رو توی کوچکترین چیزها پیدا می‌کرد. چیزهای کوچیکی مثله سطل رنگ ابیش و بوسه های اون مرد Ziam short story
"It's not that I wanted you to say it, but.... After that night....after that night when you let me to hold you for the first time I can't help but to wonder....if you really desired to do it with me or it was just all your way to atone and make up for all the horrible things that happened between us" Naruto already...
Naruto, tired of chasing after Sasuke and unable to get him to come back to the Village, decides to take a drastic measure during Christmas: kidnap him. Knowing that Konoha hates him, Naruto decides to keep the boy hostage in his home during Christmas but... will Sasuke Uchiha be able to realize the real motive that h...