Select All
  • Proibito [L.S]
    4.3K 1.2K 9

    •completed•این دفتر پر شده از گناه...گناه ما و خاطراتی که گذشت. تو همان گناه باش و من گناهکاری که ز تو توبه نکرد. | Larry stylinson |

    Completed  
  • ZAYN - Exclusive Sneak Peek
    2.5M 239K 6

    An exclusive excerpt from the first and only official book from ZAYN, available worldwide November 1st. Global superstar ZAYN shares a photographic journey of his life since leaving One Direction. ZAYN opens up with this collection of thoughts, inspiration, and never-before-seen personal photographs. After five ye...

    Completed  
  • Lunatic- Larry Stylinson
    31.5K 1.3K 30

    The thought of being a lunatic did not greatly trouble him; the horror was, that he might also be wrong.

    Completed  
  • 𝑶𝒏𝒆 𝑺𝒉𝒐𝒕 |(L.S)(Z.M)
    2.3K 233 6

    [مجموعه وانشات از لری و زیام🍀] هپی و سد اند بودنشون پایین هرچپتر نوشته میشه و به مرور بازم وانشات اضافه میشه. اولین قلمم نیست ولی اولین کارم تو واتپده🌻 امیدوارم لذت ببرید و حمایت کنید🧚🏻‍♀️

  • mr.secret
    85.7K 6.4K 11

    لوییس تاملینسون..پسری که درمورد افراد غریبه یکمی زیادی کنجکاوه!

    Completed   Mature
  • "My clavicle"
    178 22 3

    قلب و روحشون از بین رفته چون اونا بدون همدیگه هیچ بودن اما همچنان با وجود رفتنِ یکی از اون ها، باز به هم متصل ‌ان با رگه ای نازک از امید؛ شاید هم عشق یا تنفر؟ کسی نمیدونه. کل چپترا وانشاتِ**

  • the sudden(ziam)
    48.3K 6.8K 52

    هیچ چیزی نمیتونه بین ما قرار بگیره... من و تو تا اخرش میریم...

    Mature
  • Snapchat || Ziam
    1.5M 80K 65

    "Hey, wanna come over and give me that blow job?" "Ew no dude, who even are you!!??"

    Completed  
  • Hickeys || Ziam
    748K 32.2K 33

    "Daddy..."

    Completed   Mature
  • He Was Blue
    271K 24.9K 49

    .. -میدونی اولین باری که دیدمت چی توجهمو جلب کرد؟ سرمو تکون دادم.. برگشت و به پشتش خوابید.. بعد اینکه با ورنون از پیشم رفتین اولین چیزی که تو ذهنم جرقه زد این بود.. -OH he was blue.. لبخند زدم و چرخیدم سمتش.. -چشمات همون رنگ آبیه مورد علاقم بودن و تو همون لحظه که بهشون فکر کردم یه چیزی رو حس کردم که دوستش داشتم و بعد...

    Completed  
  • my brother's best mate(l.s persain translation)
    1.5K 308 6

    «من هیچوقت نخواستم عاشق بشم، مخصوصن عاشق بهترین دوست برادرم» _ هری از وقتی یادشه رو لویی تاملینسون کراش داشته لویی بهترین دوست برادرش،لیامه.اون میدونه هری روش کراش داره و این باعث شده که از اون پسر متنفر بشه. لویی حس میکرد دنیا داره تموم میشه وقتی فهمید هری قراره با اون و دوستاش به تور بیاد. ولی تو اون مدت زیاد... اون...

  • Our Destiny (L.S)
    1.1M 127K 134

    "من اسمش رو گذاشتم.... . . . سرنوشتِ ما..."

    Completed  
  • End Game (L.S)
    609K 87.9K 77

    [ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....

    Completed   Mature
  • It Was Always You ~ A Call Me By Your Name Fan Fiction~
    71.5K 1.5K 11

    Three years after Oliver left Elio in Italy, he returns to Crema wanting to make things right.

  • Sin (persian translation)
    363K 51.5K 58

    گى بودن گناهه. تتو كردن گناهه. سكس داشتن قبل از ازدواج گناهه. بودن با لويى گناهه، هرى اينو ميدونه. اون ميدونه بودن با اون مرد مخالف هر چيزيه كه اون باور داره. اما حتى اگر اون مذهبيه ولی هنوزم كنجكاوه. *** *this book is translate by page and its not allowed to copy*

    Completed  
  • Always You [L.S] ~ By Miss X
    3.2M 302K 140

    هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار...

    Completed   Mature