Select All
  • sweets (l.s persian translation) [Completed]
    47.3K 6.9K 13

    میتونم یکمی از اون بوسه های ترش ات داشته باشم ؟

    Completed  
  • Wanna be yours [l.s]
    563K 89K 109

    لویی یه پسر به شدت خجالتی و تنهاست،پسری که همه به خاطر ظاهرش و درسخون بودنش مسخره ش میکنن. تنها چیزی که اونو به مدرسه میکشونه نشستن سر کلاس ادبیاته چون این چیزیه که لویی عاشقشه... لویی دوستی نداره اما هر روز بعد از مدرسه به خونه ی "برثا" همسایه ی رو به رویی شون میره که یه پیرزن مهربون و دوست داشتنیه.لویی معتقده دوست ه...

    Completed   Mature
  • Smart Sun(LarryStylinsonAU)
    105K 11.4K 26

    Smart Sun is an original persian fanfic ... about Louis Tomlinson and his true LOVE , Harry Styles. it's for Iranian Larryshippers.... لویی تاملینسون استاد تازه ی دانشگاه از شدت استرس روز اول تدریس نمیدونه باید چکار کنه... یعنی چه اتفاقی میوفته وقتی باید با یه مشت جونور پررو سر کله بزنه...!?

    Completed  
  • °Little Problem° [Z.M] _ By Sara (Completed)
    316K 55.2K 62

    +آقای پین، یا بچه‌ی بوگندوتو از جلوی در خونه‌ی من دور میکنی یا زنگ میزنم پلیس!! Highest ranks: #1 in fanfiction and #1 in onedirection 💛❤ با احترام به لیام پین و تمام خاطرات قشنگی که بهمون هدیه داد.

    Completed  
  • INCURABLE (L.S)
    66.7K 8.6K 35

    هیس... حواس تنهایی ام را با خاطرات باتو بودن پرت کرده ام...بگو کسی حرفی نزند... بگذار لحظه ای آرام بگیرم...

  • Broken Wings (SIN2) [L.S]
    22.2K 4.1K 9

    (جلد دوم از SIN) خداوندگارا بر من مرحمت كن و بال هاي شكسته ي مرا ترميم كن.

  • ○DeMiurGe◎
    70.2K 15.1K 58

    +Larry & Ziam Futuristic Novel× من خلقت کردم, بهت جون دادم, تا واسه من باشی و به خواست من زندگی کنی... طوری که وقتی اراده کنم بمیری و وقتی بخوام زنده بشی! من خداتم هروبات, با من روی آتش دریا برقص, خون بریز و روش پایکوبی کن... واسه من زندگی کن! :فنفیک دارای محتواییست که شاید برای همه مناسب نباشد! +×+×+×+×+×+×+×+×+×+×++...

    Completed  
  • • THΞ WINDOWS |L.S|
    11.1K 2.7K 24

    ❧ Larry Stylinson 🌱 •ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ• - فقط یه لمس کوچیک لازمه تا اشک هاش رو دیوانه وار شلیک کنه! چه برسه به دستهایی که احاطش کرده بودن.. انگار تنها چیزی که واقعا نیاز داشت همین بود! همین گوی کوچیکی که هیچ چیزی غیر از خودشون و احساساتی که جریان داشت توش نفوذ نمیکرد.. و چی میشد اگه این تنها چیزی باشه که میخواست تا ا...

    Completed  
  • Introduction larry's Fanfiction
    6.5K 536 11

    معرفیه فیک های لری با انواع ژانر💙💚

  • Always You [L.S] ~ By Miss X
    3.2M 302K 140

    هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار...

    Completed   Mature
  • Confessions Of A Gay Disney Prince [L.S] *Persian Translation*
    13.5K 3.7K 56

    " جای شما اینجا نیست، عزیزم، چون هیچ همجنسگرایی تاحالا وجود نداشته و نخواهد داشت. تو فقط عقلتو از دست دادی. اما من نجاتت نمیدم؛ خودت رو نجات بده! " ____________________________________ سلام، این اولین تجربه ی من از نوشتن فن فیکشن تو واتپده و امیدوارم خوشتون بیاد. این داستان در اصل ترجمه هست و نویسنده ی واقعی Jayme Dra...

  • Despite the scars [L.S]
    7.4K 1.2K 15

    (on going...) "فکر نمیکردم پدر با هرزه های ارزون خودش رو مشغول کنه" لویی مست و سرخوش قهقه زد. دختر توی بغلش چرخید و با دیدن هری قدمی بهش نزدیک شد. "شما پدر اچ هستین؟ من ایز..." صدای شلیک گلوله ی تفنگ هری توی گوشای لویی پیچید ولی اون بیخیال به جسد دختری که تا چند ثانیه پیش میخواست خودش رو به هری معرفی کنه، نگاه کرد. هر...

  • I'm Sorry, Louis. || Larry Stylinson AU
    99.4K 17.9K 39

    ازینکه گی ام معذرت میخوام، لویی. -دوست صمیمیت، هری. Larry Stylinson AU

  • my brother's best mate(l.s persain translation)
    1.5K 308 6

    «من هیچوقت نخواستم عاشق بشم، مخصوصن عاشق بهترین دوست برادرم» _ هری از وقتی یادشه رو لویی تاملینسون کراش داشته لویی بهترین دوست برادرش،لیامه.اون میدونه هری روش کراش داره و این باعث شده که از اون پسر متنفر بشه. لویی حس میکرد دنیا داره تموم میشه وقتی فهمید هری قراره با اون و دوستاش به تور بیاد. ولی تو اون مدت زیاد... اون...

  • Can't feel my face (l.s persian translation) [Completed]
    72K 10.6K 33

    " من گی نیستم! " به پاپاراتزیایی که دورم جمع شده بودن با داد گفتم. " بیخیال هری ، ما عکسارو دیدیم! " یکی از پاپا داد زد. " اون فگوت منو بوسید! " قبل از بوق زدن ماشین منم با داد بهش گفتم. اونا نمیتونن بدونن،من ضعیف دیده میشم و نمیتونم اینجوری باشم نه قبل از بزرگترین مسابقه م.

    Completed