𝐌𝐘 𝐏𝐎𝐋𝐈𝐂𝐄𝐌𝐀𝐍
نفسی عمیق رو به سینه کشید و نجوا کرد: "چه خوب میشد اگر که شنا میکردیم." جوابش دادم: " به وقت بهار میتونیم اینجا برگردیم." وقتی رو به من کرد، لبخندی صورتش رو مزین کرده بود: "یا شاید زودتر. میتونیم شبی رو به خلوت بگذرونیم." خُلق تنگ کردم: "الان هوا سرده!" به سادگی زمزمه کرد: "در عوض مخفیانه و اَمنه. " دستی روی شونهاش ن...