Select All
  • Vampire's Kiss [L.S] [Z.M] Completed
    103K 20.5K 96

    تمام شده~ «برای صدها سال فکر میکردم پرقدرت ترین موجود این دنیام... ولی من چیزی بجز یه هیولای نفرین شده نیستم! من مجبورم ازت دور باشم تا بهت آسیب نزنم... من... من مجبورم. مجبورم برم که تو آسیب نبینی مخلوق شیرینم...» . . . . . . . «نرو! اشکالی نداره اگه بهم آسیب بزنی! دردای جسمم خوب میشن ولی اگه نباش...

    Mature
  • A Darker Shade Of Love [L.S]
    45K 3.8K 55

    [Complete] لویی تاملینسون یک مولتی میلیاردرِ،اون فقط 30 سالشه ولی یک بیزینس من پولدار و موفق با گذشته ای تاریکه،که فکر میکنه عشق برای افراد ضعیفه. همچنین لویی یه سادیستِ،اون دوست داره در حین داشتن رابطه درد رو تحمیل کنه و از هیچ کلمه امنی استفاده نمیکنه هری استایلز یک دانشجو 19 سالست که سخت تلاش میکنه از دانشگاه فارغ...

    Completed   Mature
  • baby doll | Persion Ls
    36K 3.1K 14

    | Larry stylinson version | | Persion translation | ❌ Warning ❌ 🏳️‍🌈 BDSM & Kinky smut & manxboy 🏳️‍🌈

  • <sleep> [L.S]
    431 70 5

    _وقتی یک نقاش کامل شدم اولین چیزی که میکشم چشماته! +چشم های من؟ _ اوهوم.... چشم های تو! هرکی بتونه این آبی رو به تصویر بکشه یک نقاش ماهره +تو الانشم ماهر ترین نقاشی هستی که دیدم! _چطور ؟ +نقاشی کردن زندگی خط خطی من کار سختیه نه؟

  • Baby Boy [Ziam]
    186K 27.3K 54

    " تو خیلی زیبایی، بیبی بوی. " | Ziam Mayne Fan-Fiction 2020 | Zayn Top | Completed

    Completed   Mature
  • You put the O in disorder [L.S]
    37.4K 6.7K 21

    اورگاسم.... این کلمه رو میبینین و فکر می‌کنین هاته... درسته؟ اشتباست. چی میشد اگه در روز تعداد متعددی اورگاسم داشتین؟ جلوی کلاس، معلماتون، دوستاتون....... مادرتون؟ هری استایلز یه پسر 17 ساله از بریتانیاست. به تازگی تشخیص داده شده که اون بی‌قراری ناحیه تناسلی (RGS) داره و حدس بزنین کی قراره یه پروژه درمورد این اختلال ب...

  • State of grace [L.S]/(Mpreg)
    42.6K 6.9K 52

    هری و لویی دعوا می‌کنن. اون ها تمام مدت دارن با هم بحث می‌کنن، تا جایی که گاهی دختر ۵ سالشون هم نمی‌تونه باعث شه تا متوقف بشن. اون ها به طلاق نزدیکن، ولی یه بارداری غیرمنتظره، می‌تونه چیزی باشه که ازدواجشون رو نجات بده. Mpreg مترجم: Dothewholenails Eyasamin Credit: Heartfullofharry --- #Louis*1* #wattpad*1* #louist...

  • The Trip [L.S]
    16.3K 4.2K 29

    هری به عنوان آخرین مقصدِ سفرش، قصد داشت به آریزونا بره. اما پسری که با ماشینِ داغونش کنار جاده براش نگه داشت، زندگیشو عوض کرد...و البته همه ی شلوارهاشو هم به فنا داد! :) ⚠️پیشنهاد میکنم همه ی چپترهارو یکجا نخونید. 1 in #louisandharry 2 in #1directionfanfic 3 in #larry

  • Tips for you🌿
    6K 2.3K 68

    توضیحات تو چپتر هست.

  • 12 (l.s)(z.m) -Complete-
    243K 43.8K 58

    ۴ تا جوجه دانشجو که تنها دغدغه ی زندگیشون نمره ی دانشگاس و فکر میکنن تمام دنیا دور خودشون میچرخه و تنها چیزی که بهش فک می کنن اینه که کرم بعدیشونو کجا بریزن. غافل از اینکه یه اتفاق عجیب انتظارشونو میکشه ! یه اتفاق عجیب؟ شایدم یه موجود عجیب! موجودی که اجازه ورود به این دنیا رو نداره.... کاری که انجام دادن واقعا ارزششو...

    Completed  
  • Chosen
    9.7K 2K 29

    - اون قراره گند بزنه به همه چیز! اون عوضی به دوتا دختر و دوتا پسر قدرت‌هاش رو داده تا بتونه حاصل آمیزش قدرت‌های فاکیش رو روی موش های آزمایشگاهیش ببینه. این یه سناریوی لعنتی تکراریه هانا و حدس بزن چی؟؟ من گی‌ام!

    Mature
  • Playboy L.S (Persian Translation)
    322K 35.5K 47

    من اسیرش شده م ؛ اون زیادی تو حرفه ش خوبه.. هری استایلز ⬅ پلی بوی فن فیکشن لری استایلینسون به همراه کمی زیام✌ داستان در پیج اینستاگرام larry_ff_translate هم آپ میشه Best rank : #2 in fanfiction

    Completed  
  • To hell and back [L.S]
    11.2K 2K 36

    _ من و تو به همدیگه گره خوردیم عزیزم. با هم از بالاترین جای بهشت رد شدیم و از اعماق جهنم گذشتیم! هیچ راهی وجود نداره که بتونیم بدون هم روی زمین خاکی زندگی کنیم...

  • Prince [Persian Translation]
    140K 23.1K 43

    [Completed] «اونی که استخون گونه داره میدونه ک پرنس عاشقشه؟» جایی ک هم لویی و هم هری پرنسایی هستن که سرنوشتشون اینه که با هم ازدواج کنن

    Completed  
  • Angry(l.s)
    87.7K 9.6K 39

    _می دونم اونجایی لو اون زمزمه کرد درحالی که به سمت پسر عصبانی میرفت. _من اینجا بهت نیاز دارم.منو بچه بهت نیاز داریم

    Completed  
  • Always You [L.S] ~ By Miss X
    3.2M 302K 140

    هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار...

    Completed   Mature
  • Lacuna[L.S]
    2.6K 830 21

    اندوه برطرف میشه اشک چشم خشک میشه زمستون جاش رو به بهار میده اما.. جای خالی تو هیچوقت پر نمیشه... کلمه‌ی (Lacuna): به معنی یه فضای خالی یا یه تیکه گمشده از داستان زندگیت. درست مثل کسی که بی خداحافظی رفته، مثل کسی که جای خالیش به وضوح احساس میشه، مثل یه تیکه از مهم‌ترین خاطراتت. ⛔️Violence Warning ⛔️