Only Ten Days[Z.M]
زی: فقط ده روز بهم فرصت بده و اگه دوست نداشتی- لی: و اگه دوست نداشتم کاری میکنی که دوست داشته باشم!
زی: فقط ده روز بهم فرصت بده و اگه دوست نداشتی- لی: و اگه دوست نداشتم کاری میکنی که دوست داشته باشم!
•●♤زین یه امگای تنهاست که خونه و پکی نداره و آوارست. هرچند وقت یه بار توی پکی میره و پنهانی مدتی اونجا میمونه همه چیز از وقتی شروع میشه که پاش به یه شهر بزرگ، محل زندگی یه پک متفاوت و خیلی قدرتمند، میرسه... اون به هیچ وجه خبر نداره که سرنوشتش قراره توی این شهر رقم بخوره!♤●• ♤روزنهای به بوک: ○~•{تو یه نیمه شب سه ناش...
ziam 1shot / mafia gender افراد مافیای مخوف جنوب، لیام پین، بیشتر از یکسال در تعقیب اون بودن؛ ناشناسی که توی تک تک معاملههای اخیر اون باند پنهانی حضور داشت و بعد از هر معامله خیلی حرفهای مثل یه سایه توی تاریکی شب محو میشد! قسمت عجیب داستان این بود که چند بار جون لیام رو نجات داده یا اینکه دشمنهاش رو از پا در آورده...
بهترین مبارزهای ام ام ای (MMA) نیویورک، توی یه رینگ جمع میشن تا شاید بتونن حریف مردی بشن به اسم فلوید با سابقهی سه سال مداوم قهرمانی... همه چیز از وقتی شروع میشه که یه قهرمان کیک بوکسور ناشناس، به اسم لیام پین، به باشگاه راه پیدا میکنه تا برای قهرمانی ایالتی مبارزه کنه! اونجا با دوس پسر قهرمان رینگ رو به رو میشه یه...
- گفتی اهل کجایی ؟ + پاکستان - و تحصیلاتت چی بود ؟ + طراحی داخلی - بهم بگو یه دانشجوی پاکستانی طراحی داخلی توی اشپزخونه الن دوکاس پلازا اتنه چه غلطی میکنه ؟!؟!؟ 🏅#1 In Ziam 🥢Couples : Ziam (Liam Top) | Joerick (Joel Top) 🥢Parts : 40 🥢Genre : Romance . Angst . Smut . HappyEnd 🥢Update : Saturdays 🥢Completed on...
[کامل شده] [زیام] به اندازهی شعرهایی که برای تو نگفتهام و بلد نبودهام که بگویم و به اندازهی شعرهایی که شاعرانِ دیگرت برای تو سرودهاند، هنوز هم برای ستایشَت حرفهای نگفته دارم.
🧬🦠سير تا پياز واتپد🦠🧬 🧼اموزش استفاده روحى، جسمى، جنسى، حسى، دستى، شستى و... از امكانات واتپد. 🧼توصيه شده توسط پزشكانِ نيازمندِ پزشك. 🧼 مؤلف: نوتلایی که قلابی بود. 🧼اسكى نشانه ی رشد و نمو شما از چاه فاضلاب حمام اتاق پدرتان است. •نكته• اين بوك مخصوص تازه وارداست ولى اگه تو واتپد برا خودتون استادين يه سر به بخ...
چی میشه اگه توی دنیایی که پاپی ها و پیشی ها روی دو تا سیاره جدا زندگی میکنن و رابطه خیلی خوبی با هم دارن، شاهزاده سیاره پاپیارس لیام پین تو اولین دیدار به پیشی کوچولوی سیاهی که شاهزاده میولیتنه دل ببنده و اون رو بدزده؟ وضعیت:[درحال آپ]
موش کوچولو فکر میکرد مار شیطانی همسایه بالاخره میخورتش و شب و روزش از ترس یکی شده بود. آخر سر هم یه لقمهی چپش کرد ولی نه اون مدلی که فکرش رو میکرد. مترجم: -Liammalik-
جانی_تصمیم درست همینه لئو ، زین و لیام باید ازدواج کنن درسته زین گند زده بود ، خبرنگارا عکسش و هنگام ورود و خروج از گی کلاب نیویورک گرفته بودن و این خبر همه جا پخش شده بود و جانی از اب گل الود ماهی میگیره ، پسر کوچیکش که به قول خودش مایه ننگش بود و از سرش باز کنه لئو و جانی شریک هم بودن و بزرگترین سرمایه داران نیویور...
^^Ziam Mayne Cute Short Story^^ جایی که لیام یه پاستیل خور حرفه اییه و زین براش پاستیل می خره تا راضی بشه باهاش حرف بزنه... ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^ #1_fanfiction #1_Ziam
[Completed] plein de vie ~ full of life وقتی که دروغ جای باور رو گرفته و ترس مثل پیچک دور پاهات جوونه زده و قدرت برداشتن قدم بعدی رو ازت گرفته، قلبی که به درد خو گرفته تورو به کدوم سمت میکشونه؟
"هیچ شنیدی که میگن چشم ها نمیتونن دروغ بگن؟ حقیقت نداره! تنها قاعدهای که اینجا صدق میکنه اینه که هر چی چشم ها زیباتر باشن، دروغ های زیباتری هم میتونن بگن!"
[ کامل شده] هیچ وقت به سرنوشت اعتقادی نداشتم . همه چیز برای من بوی اجبار میداد . در سرنوشت کسی شبیه به من ، حتی آزادی هم اجباری بود ☆☆☆ زیام * لیام تاپ * تاریخی _ عاشقانه_انگست_ هپی اندینگ *اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندارند و صرفا ، برای درک و لمس بهتر داستان به عاریه گرفته شدند*
[completed] و تنها چیزی که اون شب دید بالای سفید شیری بودند که در تضاد با موهای پرکلاغی اون پسر بود!
[Completed] زین سعی میکنه دنبال رستگاریای بگرده که لیاقتشو نداره ، و بعد از خیانت کردن به لیام بهش نامه میفرسته و همیشه اونا رو با " Love, Cheater." امضا میکنه تا به احساسات کمی که توی خودش نگه داشته اضافه کنه .
این کتاب، داستان زندگی يه آدمه... يه دختر ۱۳ ساله که درد کشیدن جزو لاینفک زندگیشه... درد يه دختر ۱۳ ساله چی ميتونه باشه؟ این سوال خودش درده و این دختر، کم درد نداره...پس بیاید به درداش اضافه نکنیم و سوال رو کمی تصحيح کنیم... "درد از کجا شروع شد؟" #درد با جنگ شروع شد... #درد با دفن تن گلوله بارون شده ی برادر تازه دام...
"خيلي آشفته اي، بذار درستت كنم" -چي رو ميخواي نقاشی كني؟ +تورو ترجمه فف paint اثر @boytoys کاور از دوست خوبم نازنین @nazanin_0 که چیزای بی نظیری مینویسه و خیلی ازش ممنونم گایز این اولین تجربه ی منه و امیدوارم دوسش داشته باشین💜 هر نقد و پیشنهادی رو هم بیاین بگین 😉 اینستا maedeh___mousavi_ تلگرام masamoho فف همزمان...
زین همیشه میخواست اول باشه...حتی اگه شرطه اول شدن ول کردن احساساته قویش باشه...اون حتی باکسی که عاشقش هستم میجنگه.
من بردش بودم و بازیچه اش حیوون خونگیش بیبیش اسباب بازیش و همسرش .... من فک میکنم شما تصور میکنید که من از اول عمرم توی BDSM بودم . و من نبودم . زین ، ارباب من ، و یا ددیم ، یه سادیسمی بود . اون دوست داره به بقیه آسیب برسونه ؛ توی بدترین حالت های جنسی . این چیزی بود که اتفاق می افتاد ؛ اون همی...
Because you're a Girl! دخترها انسان های محدودی هستند محدود برای خندیدن محدود برای شب گردی محدود برای لباس پوشیدن و محدود برای عاشق شدن! اینها به اضافه زیبایی صورت و اندام یک دختر رو میسازه و همه چیز از بیرون زیبا و پرستیدنی است تا زمانی که درونش را ببینی بدنی که همه زیبایی هایش را میبینند روحی مملو از درد و دلتنگی دار...
Dear Diary, There's nothing wrong with loving another boy, right? I'm not any different from the others. I'm still the boy who was born on February 1st. I just happen to be in love with the boy born on December 24th. But since I do, it limits what I can do. There's many things they won't let Louis and I do together an...
Larry & Ziam "اون چشه؟" سوالی که هرروز از خودم میپرسم!! میدونم که یه روز، جوابشو میفهمم...! . •| WARNING! : دارای مقادیر زیادی صحنه های خاص ؛) و شاید برای شما، آزار دهنده!!! [ +14 ^^ ] روند آپ : "فعلا" نامنظم _K2
' همیشه در خاطر تو ' " و همینه ، عشق همینه . در عین پیچیدگی به سادگی گفتن یک جمله ی صادقانست " هر چیزی که مال منه مال توعه تا برای خودت بکنیش " نویسنده : ____Marry@ - فن فیکشن لری استایلینسون - کامل شده آغاز : تابستان ۱۳۹۶ پایان : بهار ۱۳۹۷
"To me, you will be unique in all the world. To you, I shall be unique in all the world." -The Little Prince Zayn befriended Louis, regardless of the age difference, when Louis and Harry mov...
Zayn has a concussion after he hit his head when he and Liam messing around in the hotel room and Liam is afraid if he would lost his bestmate forever. As always, this story is not mine but unfortunately i dont remember who the author is bcoz i cant find this story on tumblr anymore. I still have this story bcoz i sav...