Prisoner 127 (Chaelisa , Jensoo)
"عشق ما توی زندان حبس شد.. زندانی که داخلش فریاد هایم را نشنیدی..! بوی امید را از من گرفتی و با خودتت بردی.. دستم را دراز کردم اما نگرفتی ، مشتم پر از خاک شد. من خیلی آزرده شده ام خودم را نمیشناسم..! به من کمک کن هرجا که هستی صداییت را خواهم شنید. به خدا قسم ، صدای تو زیباست.. زیباتر از صدای پیانو که دوستش داشتی" «...