[ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ] همه چیز ازونجا شروع شد که هوسوک خیلی اتفاقی پا به خونه ی مین یونگی گذاشت! مین یونگی همون پسر قد کوتاه با چشم های سرخ رنگ و صورت کبودی بود که با تعریف کردن از رقص هوسوک در اجرای فستیوال هالووین بهش امید و اعتماد به نفس داده بود. هوسوک همیشه بدون اینکه بدونه چرا اونو دوست میداشت و راجع بهش کنجکاو بود اما مت...
همه چیز عادی بود ولی مشکل اینه که بود تا وقتی که یکی اشتباه نمیکرد... کاش میشد زمانو به عقب برگردوند نه برای اینکه جلوی بعضی چیزارو گرفت برای اینکه دوباره بعضی چیزارو حس کرد -مهم نیست اگه چیزی به یاد نیاره یا حتی عشقش به من خاموش بشه همین که هنوز قلبش میزنه و نفس میکشه برام کافیه... ژانر= تخیلی، رمنس، انگست، اکشن شخص...
"Jungkook....Let's divorce"...Was the last thing she said... Where She finds out the man she loved and trusted had been playing with her emotions...Is being useless the only way he can realize his mistake? A Liskook Fanfic - - -
Jeon Jungkook, a responsible man who prioritize his family, transfer to a new school. He's childhood best friend Taehyung is also studying there, Jungkook and Taehyung got separated because, when they were 7 Jungkook's parent's business fall down, and he's dad got bankrupt, Taehyung's dad thought Jungkook's after thei...
Jayden and Elizabeth met each other online they had an internet relationship, but it didn't work out. After years, they met, they became friends, Jayden found out that Elizabeth was his ex that his been searching for years, he was planning to tell Elizabeth that he was her ex, but something happen. Will Jayden be able...
[ کامل شده] + اسمت چیه؟ _ لوسیفر + مثل شیطان؟ پسر کوچولو در حالی که با چشم های گرد براقش به مرد خیره بود زمزمه کرد... _ دقیقا مرد نیشخندی زد و مثل پسر کوچولو آروم زمزمه کرد... + اسم من جونگ کوکه ولی من کوکی رو ترجیح میدم _ چه مخفف احمقانه ای! + احمقانه یعنی چی؟ پسر کوچولو با چشم هایی که کنجکاوی رو منعکس میکردند پرسید...
جئون جونگ کوک آلفایی که امگای خودشو باردار کرده زندگی خوبی کنار هم دارن اما ناگهان امگاش یعنی تهیونگ ترکش میکنه و اون دوران سختیو پشت سر میزاره حالا پنج سال گذشته جئون جونگ کوک صاحب بزرگترین شرکت کره جنوبیه و هرروز به فکر انتقام از امگایی که زمانی عاشقش بوده... -رایحهآشنایی به مشامش میرسه... کاپل:تھکوک کوکمین_یونمین_ن...
《خونِ شیرین🕯》 این داستانی تخیلیه که توش موجوداتی انسان نما با بال های سیاه یا سفید بر طبق نژادشون نسبت به انسان های معمولی ژن با ارزش تری دارند...این موجودات علاوه بر قدرت پرواز کردن قدرت مبارزه ی همزمان با هزار انسان رو دارن و به همین دلیل هیچ انسانی جرئت نداره با همچین ابر انسان هایی درگیر بشن... دو نژاد از این موج...
اشکی از گوشه ی چشمش پایین چکید و لیسی به لبش زد = کوکی نمی خوای این بازی رو تموم کنی من...متاسفم با لحن غمگینی گفت و روی زمین زانو زد =گوکی این درد داره ..وقتی برای منی ولی...نمی تونم لمست کنم کوک من بوسه هات رو می خوام...هق...لمس هات رو و اون...بیبی بر صدا زدن هات رو . هق ..می خوامت. .جئون جونگ کوک...جئون تهیونگ...
اسم : نابودی پارک جیمین:) کاپل : کوکمین_کوکوی ژانر:امپرگ _ ریل لایف_ انگست_ (قبل خلاصه بگم این ی وانشاته که خودم نمی‌دونم چند پارتیه :| باید بگم معذرت می خوام همش امپرگ میزارم من توی اینستاگرام همیشه برای ژانر های فیک هام یا وانشات هام نظر سنجی میزارم و طبق خواسته ی فالوور ها من ژانر میزارم ایدیم پایین میزارم اگه می...
* This is a fan-made translation of the VegasPete Special Chapters 1~5. They can be found in KP book 3 and book 4. * First read the VP Side Story or else these specials makes no sense!! Read the VP Side Story here: https://www.wattpad.com/story/274302582-kinnporsche-side-story-vegaspete * Please note the special cha...
This translation of the Novel is not the most accurate, because Thai is not my first Language. This novel is written by two friends called Daemi. TRANSLATIONS TO ANY OTHER LANGUAGE USING THIS ONE IS STRICTLY PROHIBITED 🚫 This Translation will be Taken down, if the author approaches itself. Number of Chapters : 44...
Fan-made English Translation of the Special chapters IN THE BOOK KinnPorsche. This is for fan to read only without gain any profit or commercial use. It is an 'improved' version of the English Google-Translated. This is neither perfect or accurate for I don't speak or read Thai and English is not my first language but...
VegasPete from KinnPorsche full Story Vegas is from the second branch family. Pete is Kinn's bodyguard that was sent to Vegas's house to search for evidence of their family's corruption, but he got caught and tortured by Vegas. Vegas envied Kinn, because everybody loved him, even the bodyguard didn't want to betray...
What if Pete was never locked down by Vegas? What if instead Khun Kinn sent him in mission to seduce Vegas so he could: pull Vegas away from Porsche and find more about the minor family? What if their longing becomes love? What if Pete has to choose between holding Vegas heart pr hold the major clan loyalty? What if...
ترجمه اصلی چنل تلگرامي : @FictionLand_farsi خلاصه :پسر دوم مافیا، کین آناکین، توسط یک دشمن مورد حمله قرار می گیرد و باعث می شود که از دست آنها فرار کند تا اینکه با پورش پیچایا - دانشجوی جوانی که به عنوان پیشخدمت پاره وقت در یک موسسه سرگرمی استخدام شده بود، ملاقات می کند. پورش این صحنه را در مرکز تفریحی دید اما تو...
This is a RECAP of the KinnPorsche Story by Daemi -- The Original Books. (รักโคตรร้ายสุดท้ายโคตรรัก)
Here are all my favorite significant scenes of ✨ VegasPete ✨ and my explanation/analysis of their 'controversial' yet important and touching relationship. 🖤 #BibleBuild #VegasPete #KinnPorscheTheSeries
_میدونی دوست نداشتنت مثل چیه؟ _مثل این میمونه که دریارو از ساحل بگیرن چون از ساحل بدون دریا فقط یه کویر میمونه...🌊 خلاصه: مسکو داستانی عجیب از زندگی خون آشام هاییه که سرنوشت خودشون رو انتخاب کردن... طبق قوانین جدیدی جهان به دو بخش تقسیم میشد...شمال برای خون آشام ها و جنوب برای انسان ها... اما چی میشد اگه سرنوشت برده...
سیاهی، تاریکی، شب،خون... داستان از جایی شروع شد که مادربزرگم فهمید من چیم، ولی اون نمیخواست قبول کنه، اون از این وضع ناراضی بود؛ پس منو کشت. اما من... موجودی بودم که نمیمردم فقط احساساتم رو کشتم چشم های واقعی ، فهمیدن، دروغ های واقعی خون، مرگ، خون، مرگ، خون، مرگ این چرخه تا اخر عمر همراهم بود داستانم را در روز بخوا...
After having her heart broken by the boy she'd been in love with her whole life, Brimmy Somell decides to take a little...vacation. Little does she know, it turns out to be much more permanent than she had originally thought. After meeting tall, sexy, and mysterious Marcello Pietro, Brimmy finds herself having to make...
~ AVAILABLE ON AMAZON: https://www.amazon.com/dp/164434193X ~ She hated riding the subway. It was cramped, smelled, and the seats were extremely uncomfortable to sit on for hours on end. Now add a group of crazy mask-wearing, weapon-wielding, maniacs to the ever growing list of reasons why Gemma hated riding the subw...
اون دختر به خاطر یه اسم از رفتن به مدرسه وحشت داره ! _ترجمه ی رمان دو جلدی ٫٫ آقای مغرور ٫٫ با مجموعا بیست و سه میلیون بازدید رو از دست ندید _
جنی،یه دختر تقریبا مهربون و کمی هم مغرور..! هیچوقت فکرشو نمیکرد راهش به جایی کشیده بشه که موجب بشه کلا تغییر کنه! از زندگیش بگیر تا خودش همه چیزش تغییر کرد..! -تسخیرشده🍷
با عصبانیت بلند شد و درحالی که منیجرش و بادیگاردش گرفته بودنش فریاد کشید: - میکشمت دختره‌ی فضول وحشی. نیشخندی زدم و درحالی که انگشت وسط دوست داشتنیم رو نشونش میدادم گفتم: - فاک یو سِکیا. دستم محکم کشیده شده و منیجرم با تعجب و ترس فریاد کشید: - چند ساعت پیشت نبودم، این چه گندیه که بالا اوردی؟ دستم رو از توی دست‌هاش بیر...
خیلی جالب بود تو دنیایی که یاباید میمردی یا می کشتی ویا تسلیم میشدی وزندگی کردن بامرگ هیچ تفاوتی نداشت چه چیزی باعث می شد که انسانهابازهم برای ادامه ی زندگی تلاش کنن؟ این چه جورامیدی بودکه بهشون کمک میکردتااین زندگی که سرتاسرش روسیاهی و تباهی گرفته بود ادامه بدن؟ شاید یه شهر امن که تنها اسمش سرزبون ها بود وهیچکس نمیدو...
A Lizkook AU A story of fate between two lovers - tragic coincidences that brought Jeon Jungkook and Lalisa Manoban together and love like no other.
ژانر: مافیا/ پلیسی /شاید اسمات کاپل: تهنی، (شاید) لیزکوک خلاصه: 《جنی، دختری که همیشه تو ماموریتای مخفیانه و ویژه شرکت میکرد و کسی بجز چندنفری که باهاش کار میکردن از وجودش خبری نداشتن، بخاطر انتقام مرگ پدرش وارد به باند مافیا میشه》 پ.ن. روند فیک با فیکای عادی متفاوته، لطفا قبل از شروع، حتما author's note رو بخونین. Sep...
Lisa has a past story....with what she is dealing today... But she faced each problem with him... Everyone make mistakes in life but they also have a chance to make it better...it depend on how you make it... Lisa and jungkook the golden maknae make everything better than ever......
[Short Chapters] Being a pop star means you've got to be on your best behaviour at all times. But what happens when you end up dissing Kpop in front of the biggest Kpop stars in history? Suga thinks you're fickle when he first meets you - though it doesn't help his case that otherwise, you're exactly his type. He is d...