the story of my life🌙❤
couple : hyunin * minsung * hyunlix Genre : drama * angst * School life از زانو زدن جلوی مجسمه ی مسیح تا رسیدن به بالاترین طبقه ی گناه #hyunin #minsung #hyunlix #straykids
couple : hyunin * minsung * hyunlix Genre : drama * angst * School life از زانو زدن جلوی مجسمه ی مسیح تا رسیدن به بالاترین طبقه ی گناه #hyunin #minsung #hyunlix #straykids
پاهاش به تندی از هم سبقت میگرفتن، از کوچههای زیادی میگذشتن. برای مسبب نشدن، توی رسیدن اونها به هدفهایی که داشتن، تمام نفسش رو نگه داشته بود. جسمش، روحش و حتی ذهنش، توی بازی مرگباری گیر افتاده بود. بازیای که در نهایت همهی اونها رو به بادهای بیکران سپرد؛ بازیای با یک استیج بینظیر برای رقصندههای بالماسکی که...
وان شات تقریبا از همه کاپلای کیپاپ🏳️🌈 من زیاد حرفه ای نیستم و فقط برای خودم مینویسم👈🏻👉🏻 امیدوارم دوست داشته باشین💓
همتون تیکه تیکه میشید! جنگی بین قلمروی شما و سلطنت خون آشاما راه بندازم که لنگهـشو ندیده باشید! تک تکتونو سلاخی میکنم؛ اونوقت کیه که جلوی منو بگیره و به دادتون برسه؟! از فردا؛ من میشم آدم بده! منو خیلی دست کم گرفتید.... تاوانشو پس میدید! 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾:vampire,werewolf,romance,action,fantasy 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾:hyunIn,jengho,ch...
Scenario~ gener : romance couple : hyunin writer : @Itsmoon128 '' جونگین هیچ قدرتی نداشت ؛ اونقدر خجالتی بود که حتی روش نمیشد وقتی از کنارش رد میشد بهش سلام کنه چه برسه به اینکه مثل بقیه بخواد باهاش از حسش حرف بزنه و بهش پیشنهاد بده.. «یانگ جونگین.. انتظار داشتم خودت بهم بگی» " گایز من دوساله مینویسم اما این اولین کا...
"Ethereal" "حسی که بهت دارم انقدر زیبا و باورنکردنیه که بعضی وقتا تعجب میکنم همچین حسی روی زمین وجود داره" "فقط تویی که متعلق به زمینی" "قول میدم هرچی بخوای میشم فقط قبولم کن" "میدونی که اشتباهه؟" "اگه بخاطر اشتباهاتمون کنارم موندی قول میدم که تمام عمرم و به جای هردومون اشتباه کنم "
یه پسره 18 ساله ک زندگی عادیشو میگذرونه ولی از روزی ک معلم جدید براشون اومد اتفاق عجیبی براش افتاد.... #hyunin
•داستان خونین• •ژانر: انگست، رمنس، تراژدی، ومپایر •کاپل: هیونین، مینسونگ، چانلیکس •وضعیت: کامل شده ~~~ خلاصه: روزی که تصمیم گرفت به اون عمارت برگرده...فکر میکرد تنها چیزی که قراره اونجا ببینه، یک خونه ی متروکه و از یاد رفته است. فقط میخواست یک مدت از همه ی دنیا فرار کنه و توی اون عمارت قدیمی پناه بگیره. ولی...واقعا...
♡Oneshots ♡Scenarios Welcome to my world....... وقتی یه استی سینگل دلش چیزای عاشقانه بخاد حاصلش همین بوک میشه. #1 in 2min #1 in Hyunho #1 in Changjin #1 in Scenarios
ساعت حدود ۳ نصفه شب، کلیسا خالیِ خالی با چند تا شمع روشن و پسری که روی آخرین ردیف از صندلی، دور از همه ی روشنایی های اطراف مجسمه مسیح نشسته بود و ازش به خاطر تپش های قلبش عذرخواهی میکرد. 𝘈 𝘴𝘰𝘧𝘵 𝘩𝘺𝘶𝘯𝘪𝘯, 𝘮𝘪𝘯𝘴𝘶𝘯𝘨 𝘧𝘢𝘯𝘧𝘪𝘤🌊