Select All
  • acrobat[L.S](Completed)
    8K 2.3K 22

    من خندیدم و تو خندیدی... اما نفهمیدی که من به خاطر این می‌خندم که سال‌هاست دیگر گریه را به خاطر ندارم. کتاب اول Completed Edited

    Completed  
  • clown[L.S](Completed)
    4K 1.2K 18

    من خندیدم و تو خندیدی... اما نفهمیدی که من به خاطر این می‌خندم که سال‌هاست دیگر گریه را به خاطر ندارم. کتاب دوم Completed Edited

    Completed  
  • far from love [Z.M]°•°[L.S]
    109K 16.9K 75

    - الان موقعیتش رو داری اونو بکش، اون قابل بخشش نیست + من نمیکشم چون کشتن بلد نیستم... ولی زجر دادن؟ این چیزیه که بیشتر از نفس کشیدن یادش گرفتم الانم میخوام صدای فریادتو موقع شکستن استخونات بشنوم... این همون موقعیتیه که از دستش نمیدم ------------- ♡ ژانر : عاشقانه، درام ♡ کاپل :...

    Completed  
  • Anne
    18.2K 3.3K 31

    زین دست مرد رو توی دستش فشرد "خواهش میکنم آقای؟ +پین هستم، لیام پین پدر آنه _آقای پین، دختر شیرینی دارید! دست خوش ابعاد و مرطوب مرد رو رها کرد و به آنه لبخند زد [کامل شده]

    Completed  
  • Stupids
    116K 16.7K 49

    «احمق‌ها» من معمار نیستم ولی می‌دونم پیش از این که قصر بسازی باید آلونکت رو خراب کنی. نمی‌تونی روی همون زمینی که آلونک داری قصر رو هم بخوای. قبل از این که برجت ده‌ها متر بالا بره... اول باید چند ده متری رو پِی بکنی و پایین بری. من معمار نیستم ولی زیاد تو حرفه‌ی این و اون سرک می‌کشم : ) A Zayn Malik Fanfiction

    Completed  
  • Black Sea
    24K 4.9K 102

    زیباترین اتفاقات زندگی‌ام اصلا در لیست «کارهایی که باید انجام بدهم» نبودند. هشدار : این داستان صحنه های قتل ، خشونت ، تجاوز (منظور به تجاوز بین کاپل ها نیست) و ... رو شامل میشه پس اگر علاقه مند نیستید بهتون توصیه نمیشه #1 one direction #1 black #1 sea #1 ziam

    Completed  
  • Talking out loud
    95 15 2

    "خودم رو درحالی پیدا می کنم که دارم بلند بلند باهات حرف می زنم، به امید اینکه بشنوی." -Zayn

    Completed  
  • I'm Fucking God
    34.2K 7.6K 52

    "عروسک مسحور کننده ای مثل تو باید مرگی به زیبایی خودش داشته باشه شکلات و مطمئن باش براش بهترین برنامه رو دارم!" فانتزی (ومپایر، گرگینه)، اسمات. زیام/لری. زویی تاپ. تموم شده.

    Completed   Mature
  • LOVE OF MY LIFE [complete]
    1.3K 273 15

    •ziam fanfication •complete "عشق زندگی من تو واقعی هستی؟"

    Completed  
  • save me (ziam) (Completed)
    169K 19K 65

    ز, ليام من ميترسم اونا مي خوان منو اعدا.... ل, هييشش هيچکس تا وقتي من اينجام جرعت نميکنه نزديکت شه تخس کوچولوم .کافيه دستشون بهت بخوره تا کاري کنم از ب دنيا اومدنشون پشيمون بشن

    Completed  
  • eternal war جنگ ابدی
    36.5K 6.5K 47

    [کامل شده] ziam 🔞 حالا اون اینجا بود ... در حالی که از دست رفتن باکرگی پسر ۱۶ ساله رو به روش رو تماشا میکرد ... بدون اینکه حرکتی کنه ‌‌‌... بدون اینکه نجاتش بده. **اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندارند و صرفا ، برای درک و لمس بهتر داستان به عاریه گرفته شدند**

    Completed  
  • With Gain,There Is No PAYNE |ZIAM|
    68.7K 7.7K 48

    جلوی دوربینا همه چیز خوبه ! جذاب و دلفریب ... پشت دوربین چی؟ ۲تا پسر داغون ک هر لحظه نگران از دست دادن همدیگن

    Completed   Mature
  • Reborn // Ziam
    4.2K 776 18

    لیام بعد از دود شدنِ رویاهاش توی یک شب، از روی اجبار به شهر کوچیک و بی‌نام و نشونی نقل مکان میکنه تا تجربه‌ی یک زندگی ساده رو داشته باشه. اما اون شهر، راز تاریک و بزرگی رو توی دل خودش جا داده که این پسر رو ناخواسته درگیرِ خودش میکنه. Ziam Mayne Fanfiction. (Zayn Top) *June 17, 2024

    Completed  
  • ALEKTO [ziam]
    672K 88K 83

    ❌ Warning For Violence And Sexual Abuse ❌ مُعتــاد بـه بـویِ نِفــرَتـِت نـیـازمَـند بـه آتـشِ چِشـمـات 👁 Addicted To Your Hate In Need For Your Fire 🔥 . . . . . . . . [ Under This Body U Can Wish U Were Dead Instead Of Touching And U Can Wish To Be Alive One More Second To Breath His Hate ❗️]

    Completed  
  • In Between [L.S] °Short Story°
    5.1K 525 6

    _میشه از اینجا برم؟ ×کجا بری؟ مگه جایی رو هم داری که بری؟ _تو منو به زور نگه داشتی ، من نمیخوام اینجا بمونم، من نباید پیش تو بمونم ✓completed

    Completed   Mature
  • The doomed
    41.5K 8.9K 143

    به تئاتر تاملینسون ها خوش اومدید. برای ادامه بقا ، قوانین رو رعایت کن .یک ،به هیچ کس اعتماد نکن.دو، نقطه ضعفی برای خودت باقی نذار و سه تا میتونی از بیننده ها سوءاستفاده کن.حالا باید نقابی از بی نقصی به چهره بزنی و نذاری کسی بویی ببره اینجا واقعا چه خبره! بزرگترین نمایش وقتی شروع شد که چهارتا وارث خانواده تاملینسون فهم...

    Completed  
  • Green Eyes [L.S]
    198 41 1

    𝐒𝐀𝐃 || 𝐂𝐎𝐌𝐏𝐋𝐄𝐓𝐄𝐃 - سبز رنگ قشنگيه؛پس چشماي اونم قشنگ بود! نفر بعدي پسرته،فِرِدي،اسمش قشنگه درست مثل آبيِ چشماش و اين روند تا وقتي كه تو پرونده رو تجديدنظر بكني؛ادامه داره آقاي قاضي! --- 1 #Green 3 #استايلينسون 5 #لري

    Completed   Mature
  • To Blue Bird [L.S]
    632 166 7

    𝐒𝐀𝐃 || 𝐂𝐎𝐌𝐏𝐋𝐄𝐓𝐄𝐃 || 𝐁𝐎𝐎𝐊 𝟐 𝐒𝐄𝐐𝐔𝐄𝐋 𝐓𝐎 𝐁𝐋𝐔𝐄 𝐂𝐎𝐋𝐃 𝐑𝐎𝐎𝐌 - پرسیدي چگونه دوستت دارم؛ گفتم پرنده‌اي عاشقم كه از برخورد گلوله‌اي به سینه‌ام تا مرگ،بیشتر از چند ثانیه طول نمیکشد و همان چند ثانیه را به تو فکر خواهم کرد:) --- 1 #Blue

    Completed  
  • Blue Cold Room [L.S]
    1K 198 6

    𝐒𝐀𝐃 || 𝐂𝐎𝐌𝐏𝐋𝐄𝐓𝐄𝐃 || 𝐁𝐎𝐎𝐊 𝟏 - خواب ميبينم اولاي زمستونه، سر و ته توي حياط آويزونم كردن و پاهام رو محكم با يه طناب بستن و دستام رو بريدن و حالا اون مورچه هايي كه توي سرم بودن اومدن بيرون و روي صورتم راه ميرن و من دست ندارم كه پسشون بزنم.. ---- 1 #Iran 1 #Blue 2 #استايلينسون 3 #لري

    Completed  
  • Down
    7.3K 2K 22

    +تو کی هستی؟ _من همون نفرینیم که همتون ازش فرار میکنید! کامل شده:)

    Completed   Mature
  • Crow [L.S] [completed]
    5.1K 1K 24

    کلاغ روی شاخه درخت خشک بال باز کرده بود و با تداعی‌گری مرگی که به سراغ آدمی نمی‌اومد، لویی رو وادار می‌کرد به ناگزیر قدم برداشتن در ورطه سقوط و دویدن لبه پرتگاه. هری احساس می‌کرد تنش در گور و در اون انبوه انبوده جسد خوابیده. حال اون‌ دو رو فقط مردگان می‌دونستن. وضعیت: پایان یافته.

    Completed  
  • مکالمات غم زده~[LS]
    37.6K 9.1K 44

    هری افسردست و لویی تلاش میکنه تا سرحالش کنه. Highest ranking: #1 in short story

    Completed   Mature
  • Muted(Ziam Mayne)
    9.2K 2.1K 37

    از سیگار خوشت میاد، برای همینه که اونطور بین لب‌هات سوزوندیم؟

    Completed  
  • lacuna [L.S]
    10.3K 2.5K 46

    [Completed] تو بهم فهموندی میشه یه تیکه از وجودت رو از دست بدی اما زنده بمونی! نه فقط زنده موندن، بلکه وادارم کردی زندگی کردنو دوباره به یاد بیارم. تو بهم یاد دادی میتونم با وجود یه خلا بزرگ توی قلبم، بازم به نفس کشیدن ادامه بدم! نه فقط نفس کشیدن بلکه عشق ورزیدن و عشق گرفتن رو به یادم آوردی. تو بهم یاد دادی میشه از ی...

    Completed   Mature
  • TOMRRY [L.S]
    55K 10.7K 60

    نسیم خنکی که از بین پرده های پنجره باز اتاق صورتش رو قلقلک میداد باعث شد چشماش روباز کنه..... با به یاد آوردن موقعیتی که داشت بادستش روی سینه اش ‌دایره های فرضی میکشید.... :"چیزی شده؟!؟ پوزخنده تلخی زد :"دنیای تاریک ما خیلی خنده داره،من الان لخت سرمو رو سینت گذاشتم و تو داری با موهام بازی میکنی ،با اینکه یک ساعت پیش د...

    Completed  
  • maybe tomorrow شاید فردا
    26.6K 7.3K 84

    [ کامل شده] هیچ وقت به سرنوشت اعتقادی نداشتم . همه چیز برای من بوی اجبار میداد . در سرنوشت کسی شبیه به من ، حتی آزادی هم اجباری بود ☆☆☆ زیام *‌ لیام تاپ * تاریخی _ عاشقانه_انگست_ هپی اندینگ *اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندارند و صرفا ، برای درک و لمس بهتر داستان به عاریه گرفته شدند*

    Completed   Mature
  • ~Same Old~ [ZIAM MAYNE][COMPLETED]
    180K 19.9K 62

    ليام پين ! تو هيچ وقت نميدونستي شخصيتي رو كه توي داستانت شكل دادي، روزي قراره باهاش زندگي كني!

  • Anatomy Of Broken Souls [L.S]
    1.6K 387 6

    :" تو اصلا میخوای خوب بشی؟" با چشم های خسته و پلک های سنگینش سوالی رو پرسید که من چندین ساله از جواب دادن بهش خودداری می کنم. از زمانی که تو اتاق مشاور مدرسه نشسته بودم تا وقتی که توی حموم به مسیر قطره های خون روی پوستم نگاه می کردم از جواب دادن بهش طفره رفتم. و حالا اینجا نشستم کنار پسری که بافت مغز استخوانش با هر...

    Completed  
  • Departure [Z,M] (mperg)
    4K 898 26

    Departure [Z,M] Completed ■Mperg ■Short story ■Happy end Couple: Ziam (Liam top) Genre: mystery, romance, angst Description: زین مالیک دانشجوی رشته‌ی بیوشیمی بالینی، امپریال کالج لندن هست؛ یک شب چشمانش را روی صندلی‌های دانشگاه باز می‌کند. وقتی تلفن همراهش را از جیبش بیرون می‌آورد با چهارصد و خرده‌ای میسکال از طرف خا...

    Completed  
  • Delibal [Z,M]
    6.4K 1.1K 25

    Completed ‌کلمه‌ی "دلیبال" " Delibal": نوعی عسل که مقدار کم آن شفا دهنده و مقدار زیاد از آن کشنده است. آدمی را دلیبال صدا میزنند که نه توان تحمل دوریش را دارند و نه توان نزدیکی بیش از حد به او را. ژانر: معمایی، جنایی، رومنس Cover by @imfatwzh ⚠️این بوک حاوی محتویاتی می باشد که ممکن است برای هر سن و روحیه ای مناسب نب...

    Completed