life is beautiful
+انقدر هممون توی این مشکلا غرق شده بودیم که فراموش کردیم زندگی چقدر قشنگه کوک -شاید نباید زیاد کشش میدادیم ته ژانر: روزمره،عاشقانه،اسمات کاپل ها:ویکوک،یونمین،نامجین وضعیت: کامل شده
+انقدر هممون توی این مشکلا غرق شده بودیم که فراموش کردیم زندگی چقدر قشنگه کوک -شاید نباید زیاد کشش میدادیم ته ژانر: روزمره،عاشقانه،اسمات کاپل ها:ویکوک،یونمین،نامجین وضعیت: کامل شده
تا وقتی که این زمستون سرد تموم بشه و بهار دوباره از راه برسه تا زمانی که گل ها شکوفه کنن لطفا همون جا بمون اونجا... زیر درخت گیلاس :) ------- - یونگی بهم بگو... دلت میخواد تبدیل بشم به ابدیت زندگیت؟ sope♡ yoongi and hobi♧ minific◇ 🌱🎨 ~پایان یافته
-هیچکس از دنیای خورشید و ماه خبر نداره. +آره...خورشید و ماه همیشه عشق افسانه ای خودشون رو حفظ کردن... ───────────── Couples: JinHope , YoonMin, TaeKook , KrisHo Genre: romance , drama , angst Writer: OpalDie -Complited.
تیزر ꜜ ⸽ من خودم را کشتم. روحم را. احساساتم را نیز خودم با دستان خودم خفه کردم. تقصیر من نیست که بد بزرگ شدم. تقصیر من نیست که به جای عشق به من نفرت آموختند و به جای بخشش، بیرحمی. من مقصر این نیستم که کسی دوستم نداشت. تقصیر من نیست که تنها بودم. من یک دوست میخواستم؛ فقط همین. زمانی که پایت را در زندگیام گذاشتی تم...
کوکی یه لیتله و امگاست که خانوادش از بوسان به سئول میرن چی میشه تو مدرسه جفتشو پیدا کنه ولی خودشو مخفی کنه چون اون پسر یکی از وحشی ترین آلفا های مدرسست کاپل : ویکوک ژانر : لیتل اسپیس _ فلاف _ اسمات _ امگاورس - هپی اند شاید امپرگ
چی میشد اگه یونگی اونو انتخاب میکرد؟ چی میشد اگه بعد از اون دعوا رهاش نمیکرد؟ اگه شرایط فرق میکرد، چه قدر میتونست تو زندگیشون تاثیر بذاره؟ Sope au🍒 hobicfs on twitter 🍃
چطور میتونم به عقب برگردم؟ چطور میتونم همه چیز رو از اول بسازم؟ "گذر از محدوده قدرت" چیزیه که زیاد بهش فکر میکنم. شاید بتونم زمان بیشتری از همیشه به گذشته برگردم. شاید بتونم تغییرش بدم. شاید بتونم از کشته شدن اون کسی که عاملش بودم جلوگیری کنم. -Yoonseok story✔ Started: 2020, 19 Jan. Finished: 2020, 30 Jun.
[-کامل شده-] 𝐉𝐢𝐇𝐨𝐩𝐞/𝐇𝐨𝐩𝐞𝐌𝐢𝐧 خلاصه: جانگهوسوک یه دانشجوی مهندسی پزشکیه که توی ایتالیا درس میخونه. اما چی میشه وقتی دست سرنوشت توی یکی از مزخرفترین روزهای زندگیش آشناییش رو با یه باریستا و گربهی شیطونش که از تمام کسایی که به صاحبش نزدیک میشن متنفره رقم بزنه؟! *** ▪Name: Cafe Calico ▪Couple: Hopemin/Jihop...
احتمال فوران کردن اکلیل و رنگین کمان🐰💋❤ سافت ویکوک🐰 صد در صد هپی اند🙈😍 کیوت ،اسمات،سافت،سوییت،آمپرگ،هیبرید 🐰🐰 🐰🦄🐰🦄 #bts =2⭐ #love=1⭐ #vkook=1⭐ #bunny=1⭐ #dram=1⭐ #korean=1⭐ #army=1⭐ #jin=1⭐ #bl=1⭐ #gay=1⭐ #bangtan=1⭐ #sweet=1⭐ #tae=2⭐ #فلاف=1⭐ #fantasy=1⭐ #yoonmin=3⭐ Yoongi=1⭐ Cute=1⭐
🔞🔞 کاپل : vmin ژانر : smut . hybrid . daddy kink .fluff خلاصه : جیمین یه هیبرید روباهه که زیبایی فریبنده اش اونو تبدیل به یه هیبرید خاص کرده به شدت خجالتیه و هر روز ارزو داره از اون پرورشگاه کوفتی هیبرید بیرون بیاد یکی به سرپرستی بگیردش تا اینکه یه روز یه شاگرد جدید به مدرسشون میاد که پدرش شاید کمی برای جیمین جذاب...
+ جونگکوکا.. - تمام این مدت تو مواظبم بودی هیونگ! دیگه بذار من مراقبت باشم.. چی میشه اگه هیبریدی که تهیونگ تو خیابون پیدا کرده زندگیش رو از این رو به اون رو کنه؟ Fluff.Romance
پروانه ها نمیتونن بال هاشون رو ببینن بخاطر همینم هیچ وقت نمیفهمن چقدر زیبان ولی بقیه میدونن آدمها هم همینطورین جانگ هوسوک پروانه من بود This story belongs to :@byekittyy پروانه کاپل:یونسوک(سپ) ترجمه شده ژانر:رمنس،انگست
جونگ کوک یه لیتله و هیچکس جز افراد نزدیک زندگیش راجب این موضوع خبر نداره.. چی میشه اگه تهیونگ، هم اتاقی جدیدِ جونگ کوک از این موضوع باخبر بشه؟ کاپل: ویکوک~سپ~ناممین💕 ژانر: فلاف-رومنس-اسمات
- ددی، جونگکوکی خیلی پسر بدیه؟ - نه! کی گفته جونگکوک من پسر بدیه؟! Fluff.Smut.Everyday life.
هوسوک ساعت ۳صبح یک پیام عجیب از یک ناشناس که میگه میخواد خودشو بکشه دریافت میکنه و سعی میکنه جلوشو بگیره...... Written by @arayofsunshine99
°•+وانشات از بی تی اس با هر کاپل و هر ژانری که درخواست بدین+•° برام درخواست ها تون رو کامنت کنید 💫🌙 🪐وضعیت آپ= نامعلوم🪐
oneshot🥂 ⇢ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : #sope ⇢ɢᴇɴʀᴇ :,smut,romance ⇢ᴡʀɪᴛᴇʀ : lowna 《:دوست دارم! :نه به اندازه ی من=)》 •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° خودمم موندم چجوری یونگی داستانو از شوگا دور کردم🧘🏻♀️🍷
- اومدی؟ - از کجا فهمیدی؟ -عطرت؛ زود تر از خودت میرسه! sope♡ one shot○ hope and suga◇ ☕⏳
مولتی شات cover credit: dia کاپل: تهگی ژانر: روانشناسی،رومنس،انگست،اسمات و کتبوی کیم تهیونگ روانپزشک جوان با یه پسر کیتن پلیر رها شده در تیمارستان روبرو میشه که همه اون رو به عنوان یه دیوانه میشناسن در حالی که تهیونگ معقتده اون پسر نه تنها دیوانه نیست بلکه آسیب دیدهست و تنها به این احتیاج داره که واقعیت وجودش ر...
•این بوک قراره با وانشات های ترجمه شده از هر کاپل و هر گروه پر بشه ♡ 𝐟𝐞𝐞𝐥 𝐟𝐫𝐞𝐞 𝐟𝐨𝐫 𝐡𝐚𝐯𝐢𝐧𝐠 𝐫𝐞𝐪𝐮𝐞𝐬𝐭𝐬:) 𝒖𝒏𝒕𝒊𝒍 𝒏𝒐𝒘:🦋 ■𝑺𝒐𝒑𝒆 ■𝑲𝒐𝒐𝒌𝒎𝒊𝒏 ■𝑪𝒉𝒂𝒏𝒃𝒂𝒆𝒌 ■𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌
[Completed] رفتارای گربه ی کیوتِ هوسوک، یعنی شوگا، چند روزی بود که عجیب شده بود. و امروز این رفتارای عجیب به اوجش رسیدن.💦🐈
تغییر.... کلمه ی قدرتمندیه..... میتونه تا عرش بالا ببرتت.... یا هم کامل به زمین بزنتت..... و بعضی وقتا مهم نیست چی رو توی اون تغییر تصور کردی... اگه توی گردابش بیوفتی کنترل همه چیز از دستت خارج میشه و حتی یادت نمیاد هدفت چی بود.... درست مثل هوسوک... که فقط باید میجنگید تا خودش رو نبازه.... 🔓💜 وضعیت: در حال آپ...
جیهوپ هیچوقت اسمشو به کسی نمیگه. فرشتهها اجازه ندارن هویت و اسم شون رو فاش کنن. اونا موجوداتی بالدار هستن که آفریده شدن تا به مردم عادی امید بدن. جیهوپ هم همچین فردیه. اون بال های بزرگشو زیر یه لباس گشاد مخفی میکنه و اجازه نمیده مردم بیشتر از دو متر بهش نزدیک بشن. هیچکس نباید از رازش خبر دار بشه و برای همین، اون تو...
اولین کالکشن وانشات های نامجین فارسی زبان، در واتپد. کاپل نامجین یا جینجون 🩸 بهمراه داشتن شلوار اضافی و دستمال، اجباریه 😏👖🧻 اگه میخونی ووت هم بده 🙂🔪 دیلیم تو تلگرام: @LordMONcomeFromHell Mission: کمدی، رمنس، اسمات Your Soul: رمنس، انگست Forced love: رمنس، فلاف My Bad Boy: رمنس، مدرسهای، اسمات Tease: رمنس، فول ا...
- تو طعم توت فرنگی رو دوست داری؟ - خیلی! [.وانشات یونسوک .هوسوک تاپ .برگرفته شده از فنآرت .اسمات ؛ فلاف]
یونگی به شدت به یه معلم ریاضی نیاز داره تا ریاضیو پاس کنه.جیمین دوستشو بهش پیشنهاد داده.چه اتفاقی میفته وقتی یونگی شروع میکنه به پیشرفت دادن احساساتش نسبت به معلم مرد ریاضیش؟
◆Genere: smut (a bit harsh) _ romance _ angst همه چیز ازون شبی شروع شد که من به هوای اینکه اونم یه مرد بی بندوبار عوضیه که دنباله یه رابطه یه شبه می گرده بهش نزدیک شدم! ◆◆◆ _: جانگوک، اسمت خیلی بهت میاد..همون طور با غرور..زیبا و محکم! _: البت برای تو آقای جون! دستمو که روی سینش بود رو خط فکش کشیدم و گفتم: امشب نمی...
در اتاق نامجون زده شد **بیا تو** *عصربخیر قربان* **سلام،اینجا چیکار میکنی؟و اون چیه توی دستت؟** *ای دیمه،دارم برش میگردونم چون دارم استعفا میدم.* **نمیتونی اینکارو بکنی،من بهت حقوق خوبی میدم.** *درسته اما من نمیتونم 6 روز هفته کار کنم،من یه زندگیم دارم.* دستیار قدیمیه نامجون دفترشو ترک کرد.آه کشید،اون واقعا به یه دستی...
تو یه حرکت سریع بلند شد و صورتش رو تو فاصله یه اینچی پسرک زیبا نگه داشت... چهرش بانمک بود توام با غرور و سرزندگی خاموشی که منتظر تلنگر بود... چشمای درشت و لبای قلوه ای... دقیقا استایل نامجون بود! سوالی که براش پیش اومده بود و مغزش رو مث خورده داشت میخورد... *چطور تا الان سالم مونده و مث یه الماس داره مقابلم میدرخش...
صفحه نمایشهای غول پیکر آسمون خراشهای شهر نیویورک، به جای نشون دادن بنرهای تبلیغاتی همیشگی، تصویر مرد ماسک پوشی رو به نمایش گذاشته بودند که با آواز کودکانه اما دیوانهوارش، وحشت رو به دل مردمان حاضر در خیابان انداخته بود. تنها کسی که اون بین مانند احمقها لبخند میزد، یونگی مین، مأمور ویژهی افبیآی بود. • یک قرارِ...