Select All
  • 𝑜𝑐𝑒𝑎𝑛 L.s
    19.6K 4.1K 34

    بطری توی دستش رو سر کشید، چشم‌هاش پر از اشک بود و به سرخی میزد. با پشت دستش دور لب‌های خیسش رو پاک کرد. " چی آرزو کردی؟" هری کمی فکر کرد، مثل اون چشم‌هاش پر از اشک شد و اشک، رنگ سبز چشم‌هاش رو تشدید کرد. میدونست اگر بهش بگه ارزوش بر اورده نمیشه، اما اون دیگه هیچی برای از دست دادن نداشت. " بتونم توی اقیانوس چشم‌های تو...

  • Time For The Moonlight | Larry
    3.3K 928 10

    خلاصه: لویی فقط قرار بود توی کتاب فروشی هری استایلز مشغول به کار بشه اما از روز اول دلش رو به اون مرد قد بلند که شبیه یکی از الهه های یونان بود باخت ولی حالا چی میشه اگه هری ظاهرش فقط شبیه یه الهه باشه و باطنش خطرناک تر از یک شیطان؟! "قاتلی که خودش قربانی شد" این جمله باید تیتر اول اخبار بشه! اولین قربانی ایی که هیچ ش...

  • looking for love[L.S]Completed
    15.5K 4.1K 50

    -تو میری و من چشم به راه تو میمانم فکر نکن رهایت کردم من روانه به دنبال تو شب ها هم در خواب هم راه میروم -کاپل:لری(لویی تاپ) اندکی زیام(لیام تاپ) -اسمات داره🔞 -ژانر:عاشقانه -وضعیت:تموم شده -هپی اند 🥇1#larrystylinson :)

    Completed  
  • Fake Alpha [L.S]
    153K 31.5K 119

    -Complete- "برای انتخاب لونا دیگه وقتی ندارم. تو جفت مقدر شده ی منی اهمیتی نمیدم اگر یه الفا یا هر کوفت دیگه ای تو حق نداری این تصمیم رو بگیری که نمیخوای لونا باشی." "من الفام و الفاها نمیتونن جفت بشن. در ضمن من به جفت های مقدر شده اندازه ی فاک هم اهمیت نمیدم." "باشه ولی اگر قبول نکنی لونا بشی از اونجایی که من رییس پک...

    Completed   Mature
  • Edge Of Line [L.S]
    2.8K 801 16

    Completed ✓ این برای هری‌ حیرت آور بود که با اومدنش به زمین؛ موفق شد کسی رو پیدا بکنه که هرگز تو دنیای خودش قادر به پیدا کردنش نشده بود. 「Started:18th December 2021 Ended: 27th September 2022」 Harry Top.༄

    Completed   Mature
  • words in deep blue
    239 71 7

    سال‌ها پیش، لویی عاشق هری استایل می‌شود، او یک روز پیش‌از رفتن از آن شهر، نامه‌ای عاشقانه ی لای کتاب موردعلاقه‌ی هنری می‌گذارد؛ این کتاب در کتاب‌فروشی خانوادگی آنها قرار دارد. لویی چشم به راه می‌ماند، ولی هری هرگز نمی‌آید حالا لویی بعد از سال‌ها دوباره به شهر برگشته‌... او قرار است در همان کتاب‌فروشی و درکنار هری مشغو...

  • 𝓔𝓿𝓮𝓻 𝓵𝓪𝓼𝓽𝓲𝓷𝓰 𝓵𝓸𝓿𝓮 [𝓏.𝑀]. [𝓁.𝓈]
    1.4K 294 14

    راه رسیدن به عشق خیلی کوتاهه مخصوصا عشقی که از نفرت شروع میشه راهش جوری پیش میره که اصلا انتظارش رو نداری اما اخرش عشق شیرینی میشه درست مثل عشق من و تو عشق ما...! 💙Love is love🏳️‍🌈

  • 𝐀𝐮𝐫𝐨𝐫𝐚
    2.5K 720 15

    هری ، پسری که نقاشی براش مثل یه رویا میمونه و زیر فشار اعضای خانوادش برای ادامه شغل خانوادگیشون دست به اقدامی میزنه که قمار سر چیزی فراتر از مادیاته ؛ کالبدش نکته:(دوستانی که میرید ته فیک رو چک میکنید تا از هپی یا سد بودنش مطمئن بشید باید بهتون یاداور بشم که ممکنه با خوندن ته فیک دچار اشتباه بشید و فکر کنید فیک سد اند...

    Completed  
  • CLOWN ( larry stylinson )
    8.8K 1.3K 18

    - دلقکا ادمایه جالبین - تو اینطوری فکر میکنی ؟؟ اوهوم - - خب پس بزار یه حقیقتی رو در موردشون بهت بگم ... وقتی همه دارن به کارای بامزشون میخندن و خوشحالی میکنن اونا دارن به رازایی فکر میکنن که شبا مانع از به خواب رفتنشون میشه - پس داری میگی تو یه رازایی داری ، هوم ؟؟ - اره شاید شایدم ... یه داستان داس تان ؟؟ چه جور...

  • 00:00 *completed* [L.S]
    23.2K 5K 68

    ساعت ۱۲:۰۰ سیندرلا پرنسش رو ترک میکنه و یه کفش شیشه ای رو روی پله های مرمر راه پله ی بزرگ جا میزاره... ساعت ۱۲:۰۰ از اون فرار کردم... ولی برعکس سیندرلا،من یه چیز کوچیک رو تو راهم جا نزاشتم. •رتبه اول توی داستان های کوتاه بهترین داستان کوتاه در مسابقه فیکشن اواردز سال ۲۰۱۶ #8 tape

    Completed  
  • -Shorf ff-
    1.2K 127 11

    كوتاهههه كوتاهههه كوتاهههه در حد فاك:|

  • My Elizabethan Fantasy{ناتمام برای همیشه}
    33K 8.7K 30

    _______________________ [دنیایی که توش هری فرزند لوس و نازپرورده ی ملکه و پادشاه هست و لویی یه سرکشِ به ظاهر عوام زاده، که تمام عمرش فقط به یک نفر تعظيم کرده...] _______________________ داستان حقیقی جایی شروع میشه که در شب تولد هجده سالگی شاهزاده هری، لویی برای دزدی به قصر میره... و به جاش چیزی با ارزش تر از هر طلا و...

    Mature
  • Ready to Run? [L.S] [Z.M]
    14K 2.7K 62

    هری: لویی تو حق نداشتی اینکارو باهام بکنی... چرا به من نزدیک شدی؟؟؟... چطور اجازه دادی چنین اتفاقی بیفته؟؟؟... چرا اینکارو باهام کردی؟؟؟... لویی: من نمیخواستم اینطور شههه... من میخواستم ازت دور شممم... من باید میرفتممم... من از همون شب میخواستم برممم... ه: پس چراااا؟؟؟... چرا نرفتیییی؟؟؟... لویی تو چشمای هری خیره شد و...

    Mature
  • for you [l.s]
    23.3K 3.7K 54

    قرار نیست ، زندگی کسل کننده کسی دچار یه تحول بزرگ بشه. قرار نیست ، عشق چشم کسی رو کور کنه . قرار نیست ، کسی بخاطر عشقش خودشو عوض کنه. #larry

  • Strangers[On Hold]
    15K 4K 32

    خلاصه : 4 تا جوون موفق توی عرصه ی مد ... وقتی پاشون به کلاب استرینجرز باز میشه و اتفاق های جدید تو زندگیشون میوفته, ادم های جدیدی وارد زندگیشون میشن ... چی میشه اگه روند زندگی هاشون عوض بشه؟! پ‌ن: اولین بوک بنده. As you wanna know... Couples: Larry (harry_louie) *sharing* Billiana (billie_ariana) Ziam (zayn_liam) Wh...

  • Flames [L.S]
    26.7K 5.3K 42

    "یادته چی بهت گفتم؟ شعله ها...یا گرم میکنن ، یا همه چیز رو برای همیشه ، تبدیل به خاکستر! حالا...بهم بگو! چرا جفتمون رو سوزوندی؟"...

    Completed   Mature
  • Love Is Weackness
    4.7K 1.3K 124

    وضعیت: کامل شد کاپل اصلی: هری و لویی ژانر : علمی تخیلی ، اکشن ، رومنس ، اسمات ، روزمرگی ، ماجراجویی ... میانگین کلمات هر پارت : 1300 دو فصل ، 120 پارت خلاصه : داستان درمورد یک خانواده قدرتمند درون امریکاست . خواهر و برادری از این خانواده از یک دیگه جدا شده و زندگی برای هر کدام سرنوشتی عجیب رقم میزنه . و همین سرنوش...

    Completed   Mature
  • Ocean is your eyes[L.S]
    12.7K 2.2K 7

    لویی نمیتونست چیزی رو که میبینه باور کنه...یه پسر وحشت زده وسط اون آب شناور بود یه پسر وحشت زده خیلی زیبا که مثل ماهی دم داشت و روی اون رو پولک های براق سبز رنگ پوشونده بود...به همون اندازه که این غیر واقعی و غیر قابل باور و افسانه ایه ،اون درست جلوی چشماشون بود،حقیقی،زیبا و سردرگم ...یه پری دریایی که جلوی دیدگان شوک...

  • Golden |°•Ziam Mayne•°|
    47K 9K 24

    اشتراک بین آدم‌ها میتونه ناچیز باشه...یا عجیب یا بی‌ربط یا مرموز اشتراک اون‌ها ایستگاه اتوبوس و آفتاب سر صبح بود...

    Completed  
  • Rules of the moon
    83 27 4

    قوانین ماه بود که باعث شد یک شب بخوابه و تو دنیای دیگه ای بیدار بشه . قوانین ماه بود که باعث شد . ایده از گی سندروم ~ larry ziam

  • Water [L.S]
    1.7K 216 21

    [Complete] غرق شدن بهترین و آرامش بخش ترین راه برای مرگه...اما درعین حال دردناک ترینم هست.

  • worthless [L.S] (Persian translate)
    8K 1.5K 30

    [Completed] هشدار!خودآزاری،اختلال در خوردن غدا،افکار خود کشی و مرگ احتمالی‌ شخصیت.اگه نمیتونید از عهدش بر بیاید،عقب نشینی کنید و یه فنجون چایی بخورید. !!!‌ این هشدار رو جدی بگیرید !!! شاید اگه قبل از شروع به گفتن چیزای زشتی که به مردم میگفتیم یه لحظه فکر میکردیم،میتونستیم جون خیلیارو نجات بدیم.شاید اگه یه قدم به جلو ب...

    Completed  
  • WOMEN [L.S]
    5.7K 1K 18

    [On going] خلاصه: لوییزا شارلوت تاملینسون، شاهدخت و ولیعهد سابق سرزمین انگلستان، به دنبال از دست دادن اختیارات و حمایت پادشاه، متهم به تلاش برای به قتل رساندن ولیعهد وقت شده و مجبور به ترک انگلستان میشود. ------------------------------------------------------------------------------- اطلاعات: •زوج: لوییزا شارلوت تاملی...

    Mature
  • HOME💚💙
    12.4K 1.7K 50

    خونه.... یه مکان نیست یه حسه شایدم عشقه.... Home??

    Completed  
  • |جزء از کل|
    21.3K 3K 173

    کشتی به ساحل رسید ولی ما غرق شدیم... اثر استیو تولتز

    Completed  
  • Fe [L.S]
    12.5K 3.1K 42

    دستاش رو جلو آورد و بهم نشون داد . -«این دست هارو نگاه کن ... بوی خون رو حس میکنی ؟ میدونی خون رو چی پاک میکنه ؟ » سرمو تکون دادم . -«فقط خون ، میتونه خون رو پاک کنه ...چرخه انتقام هیچوقت به پایان نمیرسه . نفرت تکثیر میشه و یه روزی میرسه که از زمین ، چیزی جز یه لکه سرخ که بوی تند اهن میده ، چیزه دیگه ای باقی نمیمون...

    Completed   Mature
  • 28 Days [L.S]
    21.5K 6.2K 32

    "شاید هدف فقط کشیدنش بود. ولی نه روی کاغذ، روی قلبم." Highest Ranking : #1 in boy×boy #5 in shortstory

    Completed  
  • Wide Eyed [L.S]
    18.2K 3.2K 24

    یه نقطه‌ای از بزرگ شدن هست که توش آدما هیچ ذوقی ندارن و هیچ‌چیزی به وجدشون نمیاره. امیدوارم تو هیچ‌وقت بزرگ نشی، همسایه‌ی کوچولو.

  • Eyes[L.S] (Completed)
    48.1K 8.1K 50

    چشم‌ها. مال تو مثل قلبت بودند و نور از اون‌ها می‌ریخت! و مال من فقط چشم بودن؛ فقط چشم... Completed UNEdited

    Completed  
  • Angel [L.S]
    86K 17.7K 64

    [Completed] *Under edit* هری به خاطر دوست صمیمیش و تصمیم‌های غلط اون وارد ماجرایی می‌شه که باید از تنها دارایی به جا مونده ازش مراقبت کنه. اما ورق‌ها تک‌تک برمی‌گردن و می‌فهمه واقعیت هیچوقت اون چیزی نبود که فکرش رو می‌کرده. وقتی تنها چیزی که حس می‌شه درده، چه می‌شه که یک نفر مرهم باشه؟ پی‌نوشت: در این کتاب تمرکزی رو...

    Completed   Mature