~Melody~(yoonkook)▪(persian translation)
جونگ کوک روی صحنه وایستاد و میکروفون رو گرفت همه توجه ها روی اون بود "know you love me boy so that i love you" written by @-mmoxchiattoo
جونگ کوک روی صحنه وایستاد و میکروفون رو گرفت همه توجه ها روی اون بود "know you love me boy so that i love you" written by @-mmoxchiattoo
"تو بهترین چیزی هستی که تا حالا برام اتفاق افتاده." -Namjin OneShot
🌊دریای سیاه🌊 [کامل شده] دست هایش به رنگ خون آغشته شده...گونه هایش به رنگ اشک... چشم هایش فریاد میکشند و لب هایش بر هم دوخته شده اند.. این دریای سیاه دریا نبود، مرداب بود، باتلاقی بود برای فرو بردن احساساتش.. او مانده بود بی عشق، بی روح، بی جسم، او مانده بود بدون او.. ~~~ "گریه نکن. مردم فقط توی فیلما به خاطر عشق می...
" این مرد، مرده " ... هری لطفا اینو بدون، تمام چیزی که تا ابد میخوام تویی. تو و چشمات که بدون تکون دادن زبونت با من حرف میزدین، تو و حرفات که وقتای ناامیدیم همیشه کنارم بودین، تو و صدات که توی شب بیداریام لالاییم میشدین، تو و دستات - که بی شک شاهکار خلقتن - که مرحمی میشدین برای خستگیای جسم و روحم، من تو رو میخوام هری...
چشمها. مال تو مثل قلبت بودند و نور از اونها میریخت! و مال من فقط چشم بودن؛ فقط چشم... Completed UNEdited
هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار...
"اما اگه بیافتم، اونوقت میمیرم و دیگه نمیتونم کنارت باشم." _" اگه احساس کردی داری میافتی فقط دستاتو باز کن و چشماتو ببند. باور داشته باش که تو میتونی پرواز کنی."
توُ نيسْتيـ و من تو منْجلاب نَبودنِت دسْت و پٰا ميزَنَم Original story by @emptea #2-short
«آب گرم نميشود ، اگر و تنها اگر ظرف گرم شود. قاتل پيدا نميشود اگر و تنها اگر شناسايي شود» Harry Styles Fan Fiction Copyright © 2020 dibahs [Cover by Kimiyamd]
𝙧𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚- 𝙨𝙡𝙞𝙘𝙚 𝙤𝙛 𝙡𝙞𝙛𝙚 یک عاشقانهی آرام... ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━ برای من آچیلا فقط یه گل مقدس نبود! برای من آچیلا عطرِ تلخِ تنِ تو بود که توی آغوشم تبدیل به آرامش میشد. توی شیرینی آغوشت، من کسی بودم که معتاد بوی تلخت شد؛ حالا برای نفس کشیدن توی تک تک لحظههام، به تلخی شیرین مانند تو، تا ابد محتاج...
[completed] عروسک باربی رفت. و همچنین پسری با موهای مشکی و مژگان بلند. همه میرفتند. what do you do when a chapter ends? Do you close the book and never read it again?
با دست های لرزان به بازو هایت چنگ بزن و خودت را در اغوش بگیر. به صدای غم انگیز موسیقی مورد علاقت گوش بده و ارام اشک بریز. در این دنیای خاکستری تنها بنفش کبود تو ترکت کرده و حالا رنگی در بین هاله های تیره وجود ندارد. ناخن هایت را در پوستت فرو کن تا حداقل رنگ سرخ خون، دنیایت را از یکنواختی دربیاورد. نوشیدنیه سرد و تگریت...
Dancing through our house, with the ghost of you. لویی حاضره برای دوباره رقصیدن با هری دست به هر کاری بزنه. "Persian Translation"
[COMPLETED] بوی مرا بشنو و بر کویر قلب من، ببار. پنج اکتبر دو هزار و نوزده تا نه مارچ دو هزار و بیست.
قلعه زیبایی که لیام پرنسس و زین پرنسشه. Ziam Mayne Fan-Fiction. (Zayn Top) *March 1, 2021.
[COMPLETED] niazkilam: من لیاقت تورو ندارم fakeliampayne: تو لیاقت بیشتر از من رو داری fakeliampayne: تو لیاقت تموم ستارههای آسمون رو داری Ziam Mayne Fan-Fiction #1
[ COMPLETED ]✔️ 📘اشک های قلب. 📘نوشته هایی از اعماق قلب یک انسان❄ 📘لطفا بدون ذکر نام من و اجازه من، متنهایی که من نویسندهاشون هستم رو بر ندارید. 📘این بوک قراره حرفهای روح و ذهن من باشه یا حرفهایی از دیگران که باعث شده روحم رو قلقلک بده. 📘بیشتر متنهای این کتاب قراره اون چیزی که از افکار من میگذره باشه پس هر حر...
من عاشق شغلمم. وقتی دور میله میچرخم، این تویی که سرگرمم میکنی لیام!
{completed} -من از همه چیز میترسم، از مردم، از رنگ ها، از دردها، حتی از خودم و هرچیزی که توی گذشته لعنتیم بود! اما چرا از تُ نمیترسم؟! از عشق تُ، از رابطه با تُ، من هر ذره از وجود لعنتیو میخوام؛ پس بیا و منو با روحت ارضا کن! Baby, let me love you Goodbye.
جایی که لیام عاشق پسری با موهای صورتی و تاج گل میشه، همه چیز عالی پیش میره تا اینکه گلها پژمرده میشن، درست مثل اون پسر. Highest rank : 2 in short story 🧚🏿♀️ 'Persian Translation' Original story by @ziamstunes
Our time is up.. Your eyes are shut...! ───────────── Couples: Friendships Genre: angust Writer: OpalDie -Complited.
‣𝘯𝘢𝘮𝘦: 𝒂𝒎𝒏𝒆𝒔𝒊𝒂 ‣𝘨𝘦𝘯𝘳𝘦: romance - angst - psychology ‣𝘤𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: kaibaek(main) - chanbaek ‣𝘵𝘳𝘢𝘯𝘴𝘭𝘢𝘵𝘰𝘳: DeepOBlue ‣مینی فیک ☆★▬═══▬★☆ ‣خلاصه: "کاش می تونستم با فراموشی بیدار بشم و چیزهای کوچیک احمقانه رو،فراموش کنم." _ جایی که بکهیون مراحل غم و اندوه رو پ...
‣𝘯𝘢𝘮𝘦: 𝗕𝗟𝗜𝗡𝗗𝗘𝗗 ‣𝘨𝘦𝘯𝘳𝘦: romance - angst ‣𝘤𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: chanbaek(main) - taoris ‣𝘵𝘳𝘢𝘯𝘴𝘭𝘢𝘵𝘰𝘳: DeepOBlue ‣oneshot · • -- ٠ ✤ ٠ -- • · ‣خلاصه: بیون بکهیون نابینا متولد شده بود،و پارک چانیول از جوونی از اون مراقبت می کرد. پارک چانیول یه روز اونو به بالا پشت بوم برد تا زندگی رو تجربه کنه،با این هدف...
+تو میخوای...من ببخشمت؟ _بیشتر از هرچیزی پسر صادقانه زمزمه کرد +پس بگو. تعریف کن. بگو چرا...برام دلیل بیار...دلیلی بیار که بتونم ببخشمت. دلیلی به جز اینکه برات فقط یه بازیچه بودم Larry stylinson By rojii_tommo 1 in larrystylinson🖇 1 in harrytop🖇 1 in onedirection🖇 1 in niallhoran🖇
هیچکس صدای فریادهای شیطان را، وقتی از آغوش خدا رانده میشد نشنید... فقط یک نفر، یک نفر با قلب معصومش برای اولین بار تهیونگِ لال رو شنید و دل به سکوت گناهآلود و در عین حال اندوهبارش سپرد. اما جونگکوک دیر رسیده بود، خیلی دیر؛ بعد از سالها گناه و جنایت به نجات شیطان امیدی بود؟ ⊱ فیک ⊸ فریاد شیطان ⊱ ژانر ⊸ انگست، روم...
[کامل شده] - با یه خدای بد چطوری؟ ژانر؛ اسمات/ استریت/ سوپرنچرال خلاصه؛ وقتی مرز دنیای جنها و انسانها با یه عشق ممنوعه شکسته میشه؛ مردم جمع میشن تا برای جلوگیری از کشتار وحشیانه خودشون دختراشونو به جنها پیشکش کنن؛ آیو نامزد دوست داشتنی تمین هم از این قاعده مستثنی نیست با این تفاوت که خودش تصمیم به این فداکاری...