𝑀𝑦𝑠𝑡𝑒𝑟𝑦
《اون پسر درست گفته بود، من از وقتی که با هم گذروندیم چیزی یادم نمونده بود، به جز حرفایی که قبل از ناپدید شدنش زده بود هیچی یادم نمی اومد. 》 ~Genre: Romance,Fantasy, mystery ~short story
《اون پسر درست گفته بود، من از وقتی که با هم گذروندیم چیزی یادم نمونده بود، به جز حرفایی که قبل از ناپدید شدنش زده بود هیچی یادم نمی اومد. 》 ~Genre: Romance,Fantasy, mystery ~short story
ژانر : کمدی، اسمات، رمنس، تینیجری تعداد چپتر :3 نویسنده : رُزا ................................... شیائو ژان و وانگ ییبو، دو پسر محبوب و رقیب مدرسه هردو راز تاریکی دارن. چی میشه اگه سرنوشت، اونهارو از راز هم باخبر کنه؟
ژانر : Romance, historical, angst,smut تایپ : LSFY روز های اپ : دوشنبه نویسنده : رُزا. ........................................................ و اگر آنها بخواهند مرا مجبور کنند شمشیر خود را بر گلویت بکشانم گلویت را بار ها و بارها میبوسم و شمشیر را روی گلوی خود میگذارم زیرا من سلطنت اجباری آنها را نمیخواهم سلطنتم ب...
~genre: Romance_historical_fantasy ~couple: yizhan 《با دیدن ژان که وسط محوطه که دست هایش را به چهار چوبی بسته بودند و مردی که با شدت او را شلاق میزد خشکش زد. صدای ناله های ژان، خونی که از زخم های متعدد روی بدنش سرازیر بود قلبش را مچاله کرد. قفل پاهایش را باز کرد در آن لحظه انرژی بدنش سر به آسمان کشید به طرف ژان دوید...
*•.¸♡ Completed *•.¸♡ Couple: Soukoku *•.¸♡Genre: Romance, Angst, fantasy ***سنگ باستانی سنگی بسیار قدرتمند و نحس که باعث مرگ هراسناک تعداد بسیار زیادی از افراد موهبت دار شده...و حالا صاحب این سنگ دنبال قدرت فرا انسانی چویا است...***
SUMMARY: شیائو ژان مبصر خرخون کلاس که از قضا دوست صمیمیه لوهانه اون یه راز بزرگ داره...کراش زیادی که روی معلم هنر مدرسه داره؛ وانگ ییبو!که همه مسخ حرکات جذابشن . . آیا ژان ژان میتونه کراش رویایی اش رو برای خودش کنه؟؟ . . لوهان دانش اموز تنبل و شیطون کلاس که همه از دستش خسته شدن...با ورود معلم ریاضی جدید مدرسه تغییرات...
SUMMARY: +تا اون نیاد من درمانم رو شروع نمیکنم مامان، انقدر اصرار نکن _آخه پسرم من الان از کجا اونو پیدا کنم؟ چند ساله که رفتن آمریکا...انقدر منو اذیت نکن دکتر گفت اگه دیر بشه ممکنه تومورت رشد کنه +هه خوب میدونی که اونو خانواده اش یا بهتره بگم دوست عزیزت کجان...فکر کردی نمیدونم هنوز باهاش در ارتباطی؟! _باشه پسرم باشه...
°~♡completed♡~° °~♡minifiction♡~° °~♡Genre: Romance_horror_fantasy♡~° *** ژان پسر بیست و پنج ساله ای که به صورت حرفه ای و تخصصی روی موجودات ترسناک تحقیق می کنه...بعد از مدتی بیکار بودن دوستش بهش راجع به مردم یک روستا که دچار یه چیزی مثل بیماری همه گیر شدن که هر کسی رو یاد زامبی های توی فیلما میندازه میگه...ژان هم می ر...
~♡genre: romance_angst_smut ~♡fanfiction of yizhan ~♡minific ~♡complete 《"فکر می کنی خودم خیلی دوست دارم اینجوری باشم؟ فکر می کنی خوشم میاد عین یه روانی از شکنجه دادن آدما لذت ببرم؟ هر بار این کارا رو می کنم در کنار اون لذت لعنتی حالم از خودم به هم می خوره...هر بار که یکیو می کشم تا مدت ها گریه می کنم... من اینم... ه...
Summary: دستام رو دور نرده های فلزی مشت میکنم سرم رو بیشتر پایین میندازم لبام رو هم فشار میدم حتی منظره ای که همیشه ارومم میکرد دیگه تاثیری تو حالم نداره چرا؟ چرا اخرش دوباره به اینجا رسیدم؟ حتی اون نور های کوچیکی که از هر خونه دیده میشد و نشونه امید و زندگی بود هم ارامش دهنده نبود و این برا منی که همیشه با همین منظر...
SUMMARY: وانگ ییبو تک تیرانداز باند تایگر مامور به کشتن یکی از مقامات مهم کشور میشه چی میشه وقتی داره اسحله اش رو آماده میکنه و درحال پیدا کردن یه جای مناسب برای مستقر شدنه یه نفر دیگه رو هم با اسلحه میبینه که دقیقا شکار اون رو هدف گرفته.... **** Type: LSFY COUPLE: YIZHAN/KRISHAN GENRE: ACTION/COMEDY/ROMANCE/SMUT AUT...
《 این طلسم از خطرناک ترین و بدترین طلسم هایی است که انسان ها در طول تاریخ به خود دیده اند. شاید در چند قرن تنها یک نفر پیدا شود که بتواند جرعت کند و چنین طلسمی را به انجام برساند. تا به حال هیچ راه نجاتی برای این طلسم یافت نشده. هیچراه فراری نیست...》 ☆Genre:Horror_romance_fantasy ☆fanfiction of yizhan ☆verse