Pilih semua
  • | 𝘙𝘦𝘥𝘶𝘤𝘦𝘳 ꜱᴛᴏʀʏ 🌱 |
    168K 16.6K 34

    " فقط یه لحظه... بذار فراموش کنم که تو گناهِ منی، بذار ببوسمت و بعد... تو جهنم با این لحظه زندگی ‌کنم." به آرومی زمزمه کرد و لب‌هاش رو روی لب‌های داغ جونگکوک فشرد، دست‌های زخمیش رو دوطرف صورت مردونه‌‌ش گذاشت و لب‌‌هاش رو شبیه به اکسیژن توی هوا بلعید، با تمام وجود و ته مونده‌ی توانش. با بوسه‌ی غمناکی که روی لبش کاشت، ب...

    Lengkap  
  • 𝑴𝒏𝒊𝒆́𝒓𝒆́
    9.6K 1.2K 21

    مقدمه: اگه کتاب زندگی جلوتون باز باشه چی مینویسین؟اتفاق های قشنگ؟موفقیت؟زندگی شاد؟ جونگکوک هم نوشت..از گذشته ، حال و آینده اش اما حتی اگه خودت سرنوشت خودت رو رقم بزنی بازم همه چی قشنگ نیست.. جونگکوک نمیتونست بخاطر تهیونگ خودخواه باشه.. پس داستانش رو عوض کرد.. /_/_/_/_/_/_/ چکیده ای از کتابِ جونگکوک: +این قانون طبیعته...

    Lengkap  
  • poems to read 2021
    4.2K 1.2K 63

    [همیشه در حال تایپ از بازه منفی بینهایت تا مثبت بی نهایت] شعرهای قشنگی که شاید شما هم عاشقشون بشید... |شعرهایی که اینجاست هیچکدوم برای من نیست، یا حتی گاهاً تحلیل هایی که نوشتم|

    Lengkap