«𝐍𝐨𝐨𝐝𝐥𝐞|نودل»✔︎
[اتمام یافته] 𝐅𝐢𝐜 𝐍𝐚𝐦𝐞:𝐍𝐨𝐨𝐝𝐥𝐞🍜 𝐆𝐞𝐧𝐞𝐫: 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬𝐞, 𝐑𝐨𝐦𝐞𝐧𝐜𝐞, 𝐩.𝐥 𝐥𝐢𝐟𝐞, 𝐬𝐦𝐮𝐭🔞 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯🧑🤝🧑 𝐔𝐩𝐓𝐢𝐦𝐞:_ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝐑𝐞𝐝𝐐𝐮𝐞𝐞𝐧⚜️
[اتمام یافته] 𝐅𝐢𝐜 𝐍𝐚𝐦𝐞:𝐍𝐨𝐨𝐝𝐥𝐞🍜 𝐆𝐞𝐧𝐞𝐫: 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬𝐞, 𝐑𝐨𝐦𝐞𝐧𝐜𝐞, 𝐩.𝐥 𝐥𝐢𝐟𝐞, 𝐬𝐦𝐮𝐭🔞 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯🧑🤝🧑 𝐔𝐩𝐓𝐢𝐦𝐞:_ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝐑𝐞𝐝𝐐𝐮𝐞𝐞𝐧⚜️
{ وضعیت فیک: ﮼اتمام یافتــه } ''' - احمق تو پسرعمهی منی! - ولی هیچ پسرداییای زبونشو تو حلق پسرعمهش فرو نمیکنه، هیچ پسردایی لعنتیای نمیتونه تو همون حرکت اول نقطهی فاکینگ لذت پسرعمهشو پیدا کنه!" ''' - جونگکوک، ما مریضیم؟ - نه تهیونگ، من مریضتم. «عشق نامتعارف بین دو اُمگا در خانوادههای همخون و جامعهای کاملا...
"تو دزد توت فرنگی های باغ بابابزرگمی؟" ابروش رو با شیطنت بالا انداخت و جوری که انگار هیچ اهمیتی به حضور الفای کله فندقی نمیده توت فرنگی نشسته رو بین دندون هاش گیر انداخت: "قراره دعوام کنی؟ " "آره!" "پس نه، من دزدی که عصر ها بعد از مدرسه میاد و به باغ بابابزرگت حمله می کنه نیستم. مطمئن باش." توی اون لحظه جونگک...
نام رمان : Автор любви نویسنده عشق ( کامل شده ) نویسنده : Queen ژانر : امگاورس / اسمات/ | کاپل: vkook « هپی انده » ******************* قسمت هایی از رمان ************************ تهیونگ : من جفت تو ام من پدر اون بچم نه اون جفت لعنتیت ! کوکی : بعد اون اتفاق بعد پنج سال شدی جفتم ؟!چه شوخی بامزه ای ! تو جفت من نیستی...
Chosen|منتخب شما به صرف چای گوچانگ و شراب مرغوب برنج دعوت شدین پس،لطفا چند ده پارتی مهمون ما باشید. خلاصه:تهیونگ ، نوجوانی که الهه ماه پس از قرن ها از خواب بیدار شده و با عطا کردن موهبتش به فرزند عزیز کرده ش ، در یک شب مسیر زندگیش رو عوض کرده و تهیونگ حالا به دام امپراطور اون قصر بزرگ افتاده بود. کاپل:کوکوی-kookv کاپل...
تهیونگ قویترین الفا و لیدر پک مخوف در واقع یه نقطه ضعف داره اونم جفتش جونگ کوک که یه امگاست . تهیونگ یه روز که به خونه برمیگرده میمبینه یه بچه 15 ساله که تا حالا ندیده بودش تو خونشونه حالا بیاین ببینیم چه اتفاقی برای تهیونگ و جونگکوک مییوفته....... روز های آپ:جمعه ها وضعیت :درحال آپ
امگای ماه، امگایی با بدن و روحیهای ضعیف و در عینِحال زیبا که هرکس نمیتواند شانسِ داشتنش را داشته باشد، چه میشود اگر شانس آنقدر با او بد باشد که جفتِ آلفایی بیرحم شود و چه میشود اگر قبولش نکند؟ [این داستان بازنویسی نشده و دارای صدها اشتباه نگارشی، ادبی و... هست؛ امیدوارم ضمن اینکه اشتباهات رو برام کامنت میزارید، ت...
White Rose | رُز سفید من به دلیل ترسی که از تو داشتم برای قویتر شدن تلاش کردم و به عنوان قوی ترین امگای پک رُز سفید شناخته شدم. ولی این کافی نبود نه تا وقتیکه تو دوباره برگشتی و ترسی که من چندساله در حال فرار کردن و انکار کردن آن هستم دوباره ظاهر شد. ::: - ا-از من دور شو... چشم های جونگکوک در یک لحظه از شیفتگی با بر...
جونگ کوکِ امگا از بچه های زوج های شاغل نگهداری میکنه و یک روز تصمیم میگیره اون هارو به شهر ببره تا خوش بگذرونن. تهیونگ،یک آلفای شعبده باز و عروسک گردانی که ازش میخواد تا از دختر بچه ی هفت سالش تو خونه ش مواظبت کنه. اما همه چیز انقدر ساده و زیبا اتقاق میوفته؟! _____________________________ Couple:Vkook Genre:secret wr...
خلاصه:تهیونگ پسری که همیشه به خاطره بنیه ی ضعیف و سو تغذیه ای که داشته،مورد آزار و اذیت و تمسخره بچه های مدرسه قرار میگیره اما هیچکدوم از اونها نفهمیدن چه زخمی رو روی روحش به جا گذاشتن. زخمی که ثمره اش ساخت ماده ای شد که زندگیش روتغییر داد ... از روزی که جئون ها وارد زندگیش شدن همه چیز پیچیده تر از چیزی شد که فکرش ر...
"من همسرتم، من با تو ازدواج کردم. من عروسک لعنت شدهات نیستم." تهیونگ حالا با صدایی که از خشم میلرزید گفت و جونگکوک چهره ناراحتی به خودش گرفت و گفت:"تحت تاثیرم قرار دادی که، حالا چیکار کنیم؟ بگم هرچی تو بگی؟" اُمگا محکم لب پایینش رو از حرص گزید و جونگکوک با حرص گفت:"آره اُمگا، تو عروسک من نبودی. تو عشق من بودی، تن...
کمدی ترین فیکشن واتپد فیکشــن: جــینجــر ginger کاپــل: ویـکـوکــ VKOOK ژانـر: ددی کینــک ، فلــاف ، اسمــات ، رمنــس❤️ ، کمــدی نویسنـده: مهتــا روز آپ: هر دوشنبه به صورت منظــم! ═════════════════════════ خــلاصــه: جئــون جونگکـوک صاحــب غــذاخــوری کوچیــکیه که کســب و کارش بعد از باز شــدن رستــوران بزرگـی درســت...
در ظاهر کیم تهیونگ، پزشک رتبه یک کره در باطن؟ معمایی که زندگی جونگکوک، رزیدنت پزشکی رو از این رو به اون رو کرد، باتلاقی بود که هیچ راهی برای خلاص شدن نداشت! عشقی که از زندگی غمگین و سوت و کورش؛ داستان پرماجرا و عجیبی ساخت. - هیچوقت هیچکس در لحظه قدر چیزهایی که داره رو نمیدونه تنها تلنگر نبودش، کمبودش رو نمایان میکنه. ...
دن رئیس کمپانی بزرگ و جهانی در کره ی جنوبی با خانواده ای دوست داشتنی که به سختی به دستشون اورده. اون بدون آگاهی قرار دادی با نامجون مدیر گنگ بزرگ مافیا میبنده و بر اساس همون قرار داد افراد مهم زندگیشو به خطر میندازه... ژانر : اکشن،انگست،درام کاپل : اکیپ اصلی: تنبریس نویسنده : گلسا چنل انسر : @Fiction_TNRS
ژانر: جنایی، رمنس، اسمات کاپل:ویکوک، سپ writer:Hanni اپ : دوشنبه، چهارشنبه، جمعه
ژانر: vkook خلاصه داستان: من جئون جانگ کوکم پسر خونده یه قاتل سریالی که برای مافیای کره کار میکنه و رقابا رو از دور خارج میکنه و این داستان به خون آلوده شدن زندگی یه پسر بچه 12 ساله هست که با عشق گناهوار کیم تهیونگ آلوده ترم میشه
(پایان یافته) حسادت ،شروع این ماجرا بود ،اما همین کلمه ، سرنوشت خیلی ها رو تغییر داد ،با زندگی خیلی ها لی لی بازی کرد ....وقتی که عشق خواهر ناتنیشو پس زد باید منتظر عواقبش هم میبود ،عواقبی مثل دزدیدن زندگی تنها کسی که عاشقشی اونم تا آخر عمر ....با حکم دردناکی به اسم نامزدی !...... قسمتی از فیک _تهیونگ منو پس میزنه...
در یکی از اگهی های شرکت جئون نوشته شده: "یک مصاحبه روانشناسی چالش بر انگیز ۳۰ دقیقه ای. مصاحبه شونده در اخر ۲۵۰ دلار دریافت میکند. افراد بالای ۱۸ سال با هر شغل، تحصیلات و جنسیتی میتوانند ثبت نام کنند." اما ایا تمام ماجرا همین بود؟ ۳۰ دقیقه مصاحبه؟ کاپل:کوکمین
𝄠𝅘𝅥𝅲 𝐍𝐀𝐌𝐄: 𝐂𝐑𝐀𝐙𝐘 𝐁𝐈𝐓𝐂𝐇 𝅘𝅥𝅲𝄠 🍃 𝐆𝐄𝐍𝐑𝐄: 𝐂𝐑𝐈𝐌𝐄, 𝐒𝐌𝐔𝐓, 𝐑𝐎𝐌𝐀𝐍𝐂𝐄, 𝐁𝐃𝐒𝐌 🍃 🌹𝐂𝐎𝐔𝐏𝐋𝐄𝐒: 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐉𝐈𝐍, 𝐇𝐎𝐏𝐄𝐉𝐈𝐍 🌸 🐾 𝐀𝐔𝐓𝐇𝐎𝐑: 𝐌𝐎𝐎𝐍𝐄𝐘 💮 کاپلها:کوکجین،تهجین ژانر:اسمات،جنایی،عاشقانه،بی دی اس ام این فیک جدیدمه دوست داشتین بخونین:)
کاپل اصلی:ویکوک فرعی:یونمین ژانر:بی دی اس ام،جنایی،عاشقانه،انگست،رمنس قسمتی از فیک: _ببین کوک اینجا بزرگترین عمارت کرست ما با صاحبش رابطه خوبی نداریم اگر گیر بیفتی خودم میکشمت !! ---------------------------------- +به به مهمون ناخونده داریم ، بودی هنوز ! کلی کار داریم !! برای بار چندم شلاق رو ، روی بدنش فرود آورد.. +...
جونکگوگ بدون تهیونگ دیگه جونکگوگ نبود،اتیشی بود وسط دریایی از پلاستیک،هر لحظه شعله ور تر از دقایق قبل جونکگوگ طوفانی بود که هرکسی قادر به کنترلش نبود و اگه تهیونگ و نداشت،معلوم نبود این طوفان چقدر خسارت به مردم وارد کنه پس بهتر بود که جونکگوگ ، تهیونگ و داشته باشه وگرنه به نفع هیچکس نبود،جدی میگم حتی من! کاپل:تهجینکوک...
* چی میشه اگه دو نفری که هیچوقت نباید عاشق هم بشن ، به هم دل ببندن و این برای خیلیا از جمله خودشون مشکل ساز بشه ، روابطی که هیچکس حتی تصورشم نمیکنه کشف بشه و همین باعث اتفاقات خوب یا بد طی داستان بشه ... ___________________ جیمین : نمیزارم همون بلایی که سر خانوادش اوردیو سر خودشم بیاری میفهمی ؟ ناشناس : نه اتفاقا ا...
داستان از اونجایی شروع شد که بعد از دعوا با پدرم سر ازواج اجباری توی خیابون ها قدم میزدم تا اینکه بارون گرفت بارونی که منو با اون آشنا کرد ☔️
کاپل های اصلی:تهجین/سپمین کاپل فرعی:نامکوک اعتیاد به سکس مشکلی که دوست پسر تهیونگ ازش رنج میبره و تهیونگ قراره کمکش کنه... ژانر:روزمره/رمنس/اسمات/کمدی توجه:این فقط یه فیکشنه و به زندگی واقعی اشخاص ربطی نداره
minsugagenius: آه....حالا میشه اسمت بهم بگی....؟ [sunshinehobiدر حال تایپ است...] minsugagenius: اونوقت حس نمیکنم دارم با یه ربات حرف میزنم. sunshinehobi: هی. sunshinehobi: من ربات نیستم...! minsugagenius: سلام،جناب "ربات نیستم"
-تو درست ترین اشتباه منی! +به اندازه تمام گل های اماریلیس دلتنگتم! -من از آسمون اومده بودم ، اونجا ستاره ها فقط از تو حرف میزدن. +نورِ من. کیم . تِ . ه . یو . نگ! "نمیدانم چگونه است که اینقدر برای من آشنا هستی یا چرا احساس میکنم کمتر با تو آشنا میشوم و بیشتر انگار به یاد دارم که تو کی هستی. چقدر هر لبخند، هر زم...
داستان دختری که همه ی عمرش بدشانسی میاره ولی با تهیونگ خواننده ی گروه موسیقی مورد علاقش اشنا میشه که باعث میشه همه زندگیش تغییر کنه و اون دیگه اون دختر قبلی نیست . همه چیز از یک فن سایت تا پیچ خوردن پا شروع میشه... داستان از جریان تهیونگ و شخص ا/ت( نقش تو) بیان شده رمانتیک-استریت
ᴏᴄᴇᴀɴ ᴏғ ғɪʀᴇ 🌊🔥 ته سمت مامانش دویید و تکونش داد و با صورتی که از اشکاش خیس شده بود داد بلندی زد : ماماننن بلنددد شوووو ته دستش رو روی سینه مامانش گذاشت تا بتونه جلوی خون رو بگیره ولی فایده نداشت ~~~~~~~~~ اروم اروم جلو رفتم تا به چیزی برخورد کردم سرمو بالا اوردم و دوتا چشم قرمز دیدم ک داشت نگام میکرد ولی من دیگه...
خلاصه داستان: یونگی به تازگی وارد تیمارستانی معتبر شده تا کار خودشو به عنوان روانپزشک شروع کنه و چی میشه که بیمارش عاشقش بشه ... بیماری به اسم کیم تهیونگ کاپل: یونته ، نامجین ژانر: روانشناسی ، رومنس ، کمدی ، انگست ، معمایی ، کمی اسمات قسمتی از داستان: داشتم به سمت اتاقم میرفتم که متوجه شدم در دوم نیمه بازه. نگاهمو...