City Of Dead [Vkook AU]
"اون نيمه تاريكمو ديد و بهم گفت سياه رنگ مورد علاقشه"
• Name: AlmostNever • Couple: Vkook • Writer: Kim • Update: Thu • Summary: زندگی و مرگ، انرژی و آرامش، کارهایی که انجام دادم و انجام میدادم اگر میتونستم، ارزشش رو داشت. جاهایی قدم گذاشتم که فقط تو رویا به واقعیت تبدیل میشه. خاطراتی دارم که آرزوی خیلیهاست، آرزوهایی داشتم که خاطرات خیلیها بود. ارزشش رو داشت. همراه جر...
کانل/دارچین(کامل شده) دارچین:درختی که از همه ی قسمت هاش بوی مطبوعی استشمام میشه و مثل چوب جادویی هرچیز رو لمس کنه، رائحش رو به اون میده. داستانی در دهه 50 میلادی، بین جغرافیا های مختلف و شخصیت های متفاوت تر. مرد تاجری که اعتیادش به تنباکوی لیکوای فرانسوی، با عطر دارچین آمیخته میشه، و پسر چشم آبی نابغه ... __________...
• Name : Leica 📷 • Couple : Vkook • Writer : Ziwon • Summary : یک دوربین! همه ی آنچه که سرنوشت برای گره زدن آن دو در سال ۱۹۵۱ نیاز داشت، یک دوربین بود و همه ی آنچه این گره را می گشود٬ جنگ؟ عاشقانه ای در دل جنگِ میان دو کره!🚢
[کافه ویولت] تو بارون بودی کیم تهیونگ و من یه چترِ باد برده ------------------------------- داستانِ کوتاه لطفا کافه بنفش رو با عشق و احساس بخونید :) ------------------------------- کاپل: ویکوک، ویمین ژانر: درام، رومنس، انگست
«فلورانس»🎻 _ازش متنفرم اما نگاهم به هیچکس جز چشم های مشکی اون خیره نمیشه... اون درست مثلِ سمفونی که فراموشش کردم... گلی که هیچوقت ندیدمش... مجسمه ای که هیچوقت نساختم... سمفونی که هیچ وقت نواخته نشده و من اون رو بین چشم های اون شنیدم. این حس ممنوعه است و من... برای اینکه ممنوعه ترین ادم زندگیمه ازش متنفرم🎻 _______...
#HANAHAKI 🌸 هاناهاکی : بیماری ای که اگه یه نفر یه عشق یه طرفه داشته باشه ، گلی توی ریه هاش ریشه میده و گلبرگاش بعد از مدتی کل ریه شو پر میکنن و اون فرد به طور متوالی سرفه میکنه و گلبرگارو بیرون میده. هیچ راه درمانی نداره به جز اینکه اون طرف مقابل هم عاشقش بشه یا کل گیاه از ریه ش خارج بشه که این باعث فراموشی اون کسی...
|تکمیل شده| دو وکیل در قرن ۱۹ میلادی به هم دیگه علاقه مند میشن اما مشکلات زیادی سر راهشون قرار میگیره. هردوی اونها متاهلن و جامعه ی اون زمان، درکی از عشق بین دو همجنس نداره...
فنا | Fanaa نابود شدن توسط خود، در عاشق ترین حالت ممکن. "هر بار که تو رو بغل کردم و بوسیدم. هر بار که میخندیدی و هر بار که توی اغوشت شب رو سحر میکردم؛ تمام اون دفعات، تو من رو تا بهشت میبردی. فکر کردی بهشت همیشه یه جای دوره؟ خب باید بگم جئون جونگکوک اشتباه میکنی. چون برای من، بهشت تویی!" - داستان کوتاه، نوشتهای تمام...
•از لحظه رسیدن به دنیای بیرون، برای جونمون جنگیدیم. داریم سعی میکنیم یه چیز واقعی و قابل سکونت از این سرزمین بسازیم. یه خونه. بعد تو، میخوای به خاطر یه دختر مو بلوند، همه چیزو خراب کنی ؟
completed. - ذهن هایمان درگیر تاریکیست. رویاهای بی سرانجام تنفری عمیق که منشاء آن را هرگز پیدا نمیکنیم. سکوت و لبخندی دردناک، تنها یادگار از ما به این دنیاست. دنیایی که ما در آن سالیان پیش مردهایم، تنفس تکراریمان، دلیلی پوچ است برای فریب دادن خودمان تا به دیگران بفهمانیم هنوز زنده ایم. - ژانر: درام، دارک، تخیلی،...
[懐かしい، ناتسوکاشی] ┊Summary جونگکوک کابوس ها و رویاهایی میبینه که بیش از اندازه واقعی به نظر میرسن. غریبههایی رو که توی خواب میبینه بیش از اندازه آشنان. چی میشه اگر در گذشته و زندگیهایی که به یاد نمیاره، مرتکب گناهی نابخشودنی شده باشه و به خاطرش بارها تقاص پس بده؟ تسلیم شدن در برابر تقدیر، عاجزانه ترین تصمیم بشره...