Select All
  • NOIR [BARCODE 2]
    68.6K 10.5K 30

    نُوا یعنی چی؟... زندگی اون چند نفر وسط شهر تاریک و بد بو میشه نوا! وقتی که مجبوری عشقت رو با لبای خونیش ببوسی و مزه اشکش رو از روی پوستش بچشی. وقتی که تک تک لحظات تفنگ رو با ترس لمس میکنی و نا امنی تموم بدنت رو به لرز انداخته. نُوا لمس دستای یخ زده همونیه که وسط این جهنم میتونه بهشت رو برات به ارمغان بیاره... . ...

    Completed  
  • Disclose Me
    316K 15.7K 46

    |COMPLETE| When a famous "ex" pornstar and a well known CEO have a past, come back together on unexpected terms. The question arises again in this new age: Can you really change someone's mind, an arrogant CEO at that, about loving you 7 years later? Top!Tae bottom¡Kook

    Completed   Mature
  • The It boy
    1.7K 240 22

    جونگکوک در آکسفورد، پیش از همه با پارک جیمین آشنا شد. جیمین پسری پر انرژی و باهوش که گاهی هم بی رحم میشد. در ترم اول، آن ها در کنار تهیونگ، نامجون، هوسوک و یونگی گروهی جدا نشدنی و خاص را تشکیل دادند. اما اواخر ترم دوم، جیمین به قتل رسید. حالا یک دهه گذشته و جونگکوک و تهیونگ درگیر زندگی خودشان و همچنین بیماری قلبی جون...

    Completed  
  • Leica
    60.1K 11.9K 18

    • Name : Leica 📷 • Couple : Vkook • Writer : Ziwon • Summary : یک دوربین! همه ی آنچه که سرنوشت برای گره زدن آن دو در سال ۱۹۵۱ نیاز داشت، یک دوربین بود و همه ی آنچه این گره را می گشود٬ جنگ؟ عاشقانه ای در دل جنگِ میان دو کره!🚢

    Completed  
  • ☆Blinded_diary☆
    461 63 1

    نوشته ای که روح رو توش حس کردم داستانی که باعث شد بفهمم رویاها تا چه حد میتونن شیرین باشن من اینجا بودنم رو مدیون این داستانم. این رو میخوام هرچقدر هم که پر از اشکال باشه هدیه بدم به نویسنده اش.‌. ممنون که روح سردم رو گرم کردی و دست های سردت رو به سمتم گرفتی و با همون معجزه ی لبخند هات،اشک هام رو شده برای چند لحظه از...

  • 𝐑𝐔𝐍 ♟
    3K 602 20

    -بعضی ها نباید به دنیا میومدن، نه صرفا به این دلیل که لیاقتشون این دنیا نبود... فقط اونا برای این دنیا زیادی شکار راحتی‌ان. درس اول: حالا که به دنیا اومدی، به هر دری بزن تا زنده بمونی! ژانر: جنایی، رازآلود، انگست کاپل: ویکوک(ورس)- نامجین زمان آپ: تمام شده.

    Completed  
  • FLORENCE🎻
    144K 21.3K 33

    «فلورانس»🎻 _ازش متنفرم اما نگاهم به هیچکس جز چشم های مشکی اون خیره نمیشه... اون درست مثلِ سمفونی که فراموشش کردم... گلی که هیچوقت ندیدمش... مجسمه ای که هیچوقت نساختم... سمفونی که هیچ وقت نواخته نشده و من اون رو بین چشم های اون شنیدم. این حس ممنوعه است و من... برای اینکه ممنوعه ترین ادم زندگیمه ازش متنفرم🎻 _______...

  • ✿∴BLOOM∴✿
    203K 32.2K 25

    #HANAHAKI 🌸 هاناهاکی : بیماری ای که اگه یه نفر یه عشق یه طرفه داشته باشه ، گلی توی ریه هاش ریشه میده و گلبرگاش بعد از مدتی کل ریه شو پر میکنن و اون فرد به طور متوالی سرفه میکنه و گلبرگارو بیرون میده. هیچ راه درمانی نداره به جز اینکه اون طرف مقابل هم عاشقش بشه یا کل گیاه از ریه ش خارج بشه که این باعث فراموشی اون کسی...

  • 𝐅𝐫𝐞𝐲𝐚
    19.8K 2.6K 8

    શ |•Nᴀᴍᴇ: Freya શ |•Gᴇɴʀᴇ: Romance-Omegaverse-Mpreg-Fluff-Smut શ |•Cᴏᴜᴘʟᴇ: KookV پـلـک‌های روی هم افتاده و مـژه‌هـای بلند و طـلـایی رنگـش که روی گـونــه‌هـای سرخ از خجالت پسرک سایـه انداخته بود، قطعه‌ای ظریـف و هنـری از ارزشمندترین خــزانـهٔ بهشتی به حساب می‌آمد. رایـحــه گرم و ملایـم گل‌های ادریـسـی تن امـگــا، شـکـم...

    Completed   Mature
  • To Live |kookv|
    190K 24.2K 25

    ~ تهیونگ و جونگکوک تنها سکس پارتنر همن اما جونگکوک اهمیت زیادی برای این رابطه قائل نیست چی میشه اگه یه رازی این بین وجود داشته باشه؟! کاپل اصلی : کوکوی کاپل فرعی : سپ نامجین ژانر : انگست ، رومنس ، فیک چت ، اندکی اسمات

    Completed  
  • Olympia: Evil's City
    1.2K 243 11

    خدایی که بهش باور داری خیلی وقته ما آدما رو اینجا رو زمین تنها گذاشته! آدما فکر میکنن شیطان وسوسهشون کرده که تمام این جنایتها رو در حق همدیگه انجام بدن اما اینا بهونهست ماها بدجور عادت کردیم همه چیز رو گردن شیطان بندازیم... شاید ازم بپرسی این شیطانی که ازش حرف میزنم کجاست؟ خب من بهت میگم؛ اون تو وجود تک تکمون زندگی می...

    Mature
  • 𝖮𝗋𝖼𝖺 {اُرکا} 𝘒𝘰𝘰𝘬𝘷
    43.7K 3.2K 16

    اولش به همین خشونت خالصی که نشونش میدادی علاقه مند شدم. تو برای عاشق موندن زیادی خشن بودی نهنگِ قاتل من؛ اما حتی اگه در آخر تیکه های پاره ای از گوشت و پوستم باقی بمونه، اون ها هم متعلق به توعه! ( مناسب برای ذهن‌های سادیسمی) ⊹₊ 𝖳𝗀 𝖼𝗁𝖺𝗇𝗇𝖾𝗅: @𝖲𝗂𝗅𝗏𝖾𝗋𝗍𝗎𝖾𝗌𝖽𝖺𝗒𝗌 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: Kookv . Sope . Teajin 𝖦𝖺�...

  • Love Me | Kookv ( MPREG )
    30.4K 4K 7

    کیم تهیونگ یه پسر ریزه میزه و کیوتِ که تموم زندگیشو تو انگلیس زندگی کرده. اشتیاقش از زمانی که به یاد میاورد، رقصیدن بود. با اینکه معلمش فکر می کرد که اون خیلی ظریفِ و نمیتونه مثلِ پسرا برقصه ، اون تصمیم گرفت موهاش رو بلند کنه و با همه دخترا کلاسش رو پائینس برقصِ. و ناگهان توی هیفدهمین سالگرد تولدش پدر و مادرش بهش م...

  • تاوان اسارت (تکمیل شده)
    38.3K 7K 65

    فکر کردن به اینکه الان جلوی یک جانی نشستم، منو کلافه میکنه‌. چطور میتونه انقدر بی رحم باشه؟! اون باید تاوان و تقاص اشتباهاتشو بده... _____________________________________________________ کیم تهیونگ بازرس وظیفه شناس پلیسی هست که هیچوقت پرونده هاش با شکست مواجه نشده، اما یک چالش جدید براش رخ میده... ____________________...

  • The Reason(kookv,vkook)
    18.7K 2.5K 32

    همه چی عالی بود؛ حداقل از دیدگاه جونگکوک...شاید برای همین از لحظه ای که تهیونگ بهش گفت میخواد ترکش کنه تا وقتی که رفت و درب اتاق رو محکم کوبید، جونگکوک توی بهت ایستاده بود و بدون درک از اتفاقات افتاده سعی میکرد لرزش بدنش رو کنترل کنه. اره همه چی عالی بود، اما فقط تا قبل این داستان کثیف. ___________________________ "یع...

    Completed  
  • IT WAS YOUR FAULT ~ ᴷᴼᴼᴷⱽ
    83.5K 9.4K 29

    تهیونگ عاشق دوست صمیمیش جونگکوک بود ولی یه اتفاق باعث میشه جونگکوک اونو مقصر مرگ خواهر دوقلوش بدونه و ازش متنفر بشه... ژانر:عاشقانه❤️،روزمره🌱،کمی انگست🥀،اسمات کاپل 👬:کوکوی،چانبک

    Completed   Mature
  • Back to Blue Side | BTBS | Kookv
    204K 40.6K 48

    هفت سال از ازدواج تهیونگ و جونگکوک میگذره.شب تولد 29 سالگی تهیونگ، شبی‌ـه که تصمیم میگیره به زندگیش پایان بده و جونگکوک رو برای همیشه تنها بزاره. ______________________________________ "انگار لحظات ارزشمندش مثل سنجاقک‌های بهاری به سرعت از توی هوا می‌گذشتن و اگه میخواست اون‌ها رو بگیره و مزه مزه‌شون کنه، باید بلندتر پر...

    Completed   Mature
  • Still Alive | Kookv
    4.2K 837 16

    فصل دوم فیکشن Real Illusion~ (در حال آپ) -من...مردم ؟ +نه تو هنوز زنده ای! Genre : Fanfiction , Romance , Fantasy , Smut Couple : Kookv / yoonmin Writer: Nizza

    Mature
  • 𝐑𝐄𝐒𝐓𝐈𝐕𝐄|•𝚔𝚘𝚘𝚔𝚟•|
    366 34 2

    ::𝑻𝒉𝒆 𝒇𝒂𝒕𝒆 𝒐𝒇 𝒎𝒚 𝒓𝒆𝒔𝒕𝒊𝒗𝒆 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕:: +چیکااار کردییی تهیونگ؟!! -من..نمیخواستم ببوسمش...من فقط...فقط... oــــــــــــــــــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ گاهی سرنوشت باهات بازی میکنه،مثل روزی که دیدمت و فهمیدم خواستن تو نامعقول ترین انتخابیه که خواهم داشت. مثل وقتی که برای اولین بار لب های گناهکارتو بوسیدم. نگاهم کن...

  • ◇ACCIDENTAL YOU◇
    56.6K 8.8K 34

    با کلافگی پشت فرمون نشست و کمربند ایمنیشو بست، قبل از روشن کردن ماشین نگاهی به جایی که نشسته بود انداخت و کمی اونطرف تر پسر ریز جثه ایی رو دید، دستهاش داخل جیبش و باد جلوی جلیقه‌ایی که پوشیده بود رو تکون میداد. ماشینش رو روشن کرد و عقب‌گرد کرد، چشمش رو به پسر داد و در اخرین لحظاتی که داشت از دیدش خارج میشد پسر برگشت...

    Completed  
  • 𝘾𝙤𝙡𝙤𝙣𝙚𝙡'𝙨 𝙍𝙚𝙥𝙤𝙧𝙩𝙚𝙧
    520 98 3

    دیر به داستان رسیدی، قصه‌ی ما به سر رسید. اولین دیدار سرهنگ و خبرنگار گُم، و جداییشون هم ناپیداست. توی داستان کوتاه اون‌ها مسائل حل نمیشن، گذشته‌شون شفاف‌سازی نداره و نجات هم پیدا نمیکنن. بهت که گفتم، دیر به داستان رسیدی. اما نگفتی... چرا قصه و غصه‌ی این جدایی رو از اول می‌خونی؟ 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚: 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦, 𝘈𝘯𝘨𝘴𝘵...

    Completed  
  • 𝐌𝐲 𝐯𝐚𝐦𝐩𝐢𝐫𝐞 𝐥𝐨𝐫𝐝❥
    79.5K 10.5K 44

    "لبخندی زدم ، شاید زندگی جدیدم همچین هم بد نبود .. توی سیرک عجایب ، پیش آدمهای باحال با قدرتای خفن .. زندگی خوناشامی ..با وجود تهیونگ .. احتمالا این زندگیم رو بیشتر از قبلی دوست داشته باشم. دستیار تهیونگ بودن .. دستیار یک خوناشام .. " ژانر : فانتزی ، سوپر نچرال ، خوناشامی ، اکشن کاپل اصلی : ویکوک کاپل های فرعی : نامج...

    Completed  
  • ℛ𝒶𝒾𝓈ℯ𝒹 𝒾𝓃 ℘𝒶𝒾𝓃 🔗
    464K 58.8K 83

    نام⸙ بزرگ شده در درد ژانر⸙ اسمات/رومنس/خشن/BDSM/درام کاپل⸙ ویکوک رده سنی⸙ +21 خلاصه⸙ ͎.:جونگ کوکی که از بچگی فروخته شده بود تا به عنوان برده توی خونه همسرش زندگی کنه و هر شب دردناکک ترین رابطه ها رو تجربه کنه و هیچ دلخوشی تو زندگیش نداره و تنها دلیلی باعث شده تا الان این همه درد و سختی رو تحمل کنه فقط یه آرزوی کوچیکه...

    Completed   Mature
  • در آخر؛ :)
    95.1K 7.9K 20

    جانگ کوکی که مجبور میشه تن بده به ازدواج اجباری ، ولی نه یه ازدواج اجباری عادی! ازدواج با همجنسش و همچنین رقیب دوران دبیرستانش ... ولی آیا قراره دچار سرنوشت بدی بشه ؟‌‌ ژانر : ازدواج اجباری / عاشقانه / اسمات / LGBTQ کاپل : ویکوک نویسنده : Artam [ وضعیت : تمام شده ] 𝙄𝙉 𝙏𝙃𝙀 𝙀𝙉𝘿 :)

  • 𝑨𝑵𝑮𝑬𝑳 𝑰𝑵 𝑻𝑯𝑬 𝑯𝑬𝑳𝑳 [Completed]
    175K 31.9K 32

    _چی میشه اگه یه گل وسط میدون جنگ باشه کوکو؟ _وقتی دشمن حمله کرد له میشه _ولی چی میشه اگه همه اون گلو ببینن و بعد نخوان جنگ کنن؟ _الان حتی اگه یه کتاب قصه هم انقد راحت به جنگ روی کاغذاش پایان بده مردم نمیخرنش تهیونگ _ولی اگه تو داستان من گل بتونه جنگو پایان بده چی؟ 𝑲𝒐𝒐𝒌𝒗 𝒇𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏

  • inglorious -
    29.8K 4.4K 50

    اتمام یافته name: inglorious , گمنام couple: kookv , minv , sope , namjin genere: action, slice of life, romance, smut writer: hbp.Robie خلاصه: جیمین پسر یتیمیه که سالها پیش بعد از فرار از یتیم خونه گیر بچه دزدا و برده فروشا میوفته. مدیر بزرگترین سازمان جاسوسی انگلستان جیمین رو میخره و اموزشش میده تا یکی از بهترین اع...

    Completed   Mature
  • Gray Madness
    15.9K 2K 22

    ⛓🩸جنون خاکستری ⛓🩸 ✵نویسنده : سرندیپیتی ✵ژانر : مافیا، هارش، اسمات، رومنس، انگست ✵کاپل : کوکمین ✵وضعیت آپ : اتمام یافته. ⛓🩸تکه‌ای از داستان: _واقعا فکر کردی میتونی از دست من در بری؟! _چی؟ بدون داشتن ایده‌ای درباره اینکه چرا باید شخص غریبه‌ای چنین جمله‌ای رو با چنین لحنی بهش بگه با ترسی که به یکباره توی دلش نشست،...

  • FEAR 1996
    2.1K 285 11

    Romance, Angst, Mysterious Kookv Chanbaek تهیونگ 17 ساله بعد از مدتی زندگی کردن همراه پدر و ناپدری‌اش در شهر، جذب یکی از ادمای اون شهر میشه. البته که این توجه دونفره است ترسناک اینجاست که یک طرف این عشق لطیف و شیرین بود و طرف دیگه دیوانه و وسواسی •Fear 1996• Its a Hollywood Movie •Translation @maboonfv •Writer @Khushi...

  • 𝐆𝐨𝐢𝐧𝐠 𝐔𝐧𝐝𝐞𝐫~ 𝘒𝘰𝘰𝘬𝘷
    184K 38.2K 41

    - میشه یه ویولن بهم بدین؟ - چی میگی؟ داری میمیری و ویولن میخوای؟ - چون دارم میمیرم ویولن میخوام. ****** - بهت گفتم اوپا صداش نکن - من گی ام. نگران خودت باش جناب جئون! ****** - انگار خیلی دلت برام تنگ شده بود. - میدونی از این زبون خوشم نمیاد برای همین استفادش میکنی؟ - درست مثل تو منم عاشق چیزایی ام که تو ازشون بدت میا...

    Completed  
  • 𝘐𝘮𝘱𝘰𝘴𝘴𝘪𝘣𝘭𝘦
    356K 49.7K 57

    「پایان یافته」 چشم های لرزون و خیس از اشکش رو باز کرد و با صدایی آرومی که می‌شد فریاد ترس رو شنید، سکوت جنگل رو شکست: _خواهش.. م-میکنم... ن-نزدیکم نشو! اما تنها چیزی که اتفاق افتاد نزدیک شدن اون گرگ عظیم‌الجثه بود. می‌تونست قسم بخوره بازدم داغش تمام صورتش رو سوزنده بود. قطره‌ای اشک از گوشه چشم‌هاش پر کشید و به سمت چونه...

    Completed   Mature