Orphanage
این آخرین راه برای درمانته ... بهت اجازه نمیدم این کار رو بخاطر آدم بی مصرفی مثل من بکنی .... هیچوقت بهت اجازه نمیدم حتی برای اینکه سدراهت بشم ، یا اون عوضی رو میکشم یا خودم رو ....
این آخرین راه برای درمانته ... بهت اجازه نمیدم این کار رو بخاطر آدم بی مصرفی مثل من بکنی .... هیچوقت بهت اجازه نمیدم حتی برای اینکه سدراهت بشم ، یا اون عوضی رو میکشم یا خودم رو ....
[Completed] تهیونگ، خدای اهریمن، وظیفش تبدیل قربانی هاش به جن بود. جن هارو میکشت و روحشونو به شیطان تحویل میداد. کیم جنی، قربانی بعدیش بود...! Mini Fic - Maxlueslia
تهیونگ از قلمرو والونا، کسی که بین مردم محبوبه، برای رسیدن به پادشاهی به یک وارث نیاز داره! اما اون یک راز بزرگ رو پشت در خوابگاهش نگه میداره... نیران! دو رگهی انسان و پری که برای هر دو گونه یک لکهی ننگه و وجودش باعث نحسیه... کسی که زیر سایهی والامقام تهیونگ، مخفیانه زندگی میکنه و با وجود اینکه لیاقت این کار رو ن...
جیسو به خاطر اینکه مادرش خیانت کرده و دختر واقعی پدری که فکر میکرده نیست از خونه بیرون انداخته میشه و سره راهش چند نفر قرار میگیرن... تهیونگ واقعا پسریه که فکر میکنه؟ Highest rankings: -1 #jisoo -2 #jisoo سولگی،جی بی،جنی،کای،لیسا،جانگکوک
__completed__ قسمتی از فیک: هانا توی سکوت هق هق کردو گفت: _من... من خیلی خسته ام تهیونگ... از دست هوادارای تعصبیت خسته ام ، از دست ساسنگ فنا، از دست هیترا... از دیدن ادیتا و کامنتاشون خسته شدم... حتی تو هم منو به خاطر اون ادیتا پس میزدی... یادت میاد؟ تهیونگ نمیتونست حرف بزنه، هانا موهای تهیونگو نوازش کردو گفت: _تهیون...
•| اتمام یافته |• همه چیز از تور جهانی بیتیاس شروع میشه. وقتی که کیم تهیونگ مشهور و کیم سهها توی جنگلی در قلب برزیل، بیهوش میشن. و به عنوان دو گمشده و همسفر با آدمهای خطرناکی برخورد میکنن و عواقب سختی رو متحمل میشن...داستان تحول کیم تهیونگ از یک پسر دمدمی و بازیگوش به مردیه که رازهای دردناکی رو از اون جنگل ح...
دختری به نام آرو که به ناهنگام سر صحنهی قتلی حاضر میشه. درست جایی که قاتل هنوز صحنه رو ترک نکرده و مقتول در حال جون کندنه... چی میشه اگر جئونجونگکوک، معروف به قاتل رز سیاه، از کشتن اون دختر بگذره و برخلاف انتظار دورادور هواش رو داشته باشه؟ و پارک جیمین، سرخورده از یک عشق ممنوع، در یک زندان عجیب. جایی که عاقبت زندا...
،، وضعیت: پایان یافته 𓏲 ⤎ کیم تهیونگ مرد موفقی که توی هیچ چیز شکست نمیخورد و نمونه کامل یک انسان کامل بود، تنها توی یک چیز شکست خورده بود. خانواده! بعد از مرگ تنها همسر و معشوقش، مجبور بود دخترش کیم مینی، که مسئول مرگ مادرش بود رو بزرگ کنه. بچهای سیزده ساله که تنها در طلب خواستن مهر پدری بود که بهش بیتوجهی میکرد...