Select All
  • یک ساعت مانده به مرگ
    986 150 1

    آخرین روز زمین بود. اخبار گفته بود امروز همه چیز تمام می شود.پایان نزدیک بود و بالاخره زمان مرگ فرا رسیده بود. در خیابان قدم می زدم و به سمت خانه می دویدم. قرار بود زمین در ساعت ده و سی و سه دقیقه شب، از بین برود.

    Completed  
  • HGEMONIC(part2)
    5K 700 20

    این داستان ، ادامه داستان " HEGEMONIC " یا همون " سلطه طلب " است که 22 پارت اول داستان توی پیج اولم به اسم rozhan_jh@ هست. _ یه بوسه ... یه قسم ... منو تو همیشه با همیم ... نفسه من به تو وابستست و تو اینو میدونی...! ما توی یه راه ابریشمی هستیم ... یک قدم ... یک اشتباه ... و یک جدایی ... باعث میشه زندگیمون فرو بریزه...

    Mature
  • Hegemonic
    17.4K 1.9K 24

    گناه هایی برای زنان درکتاب مقدس: 1.سوار کاری برای زنان عیب است. 2.کار کردن زنان بیرون از خانه عیب است. 3.طلاق گرفتن زن عیب است. و.. تنها کاری که دراین جامعه از زنان میخواهند.نگه داشتن نجابت خود تا وقتی که با کسی ازدواج کنن است.و گوش کردن دستورات شوهر شان است و بدنیا اوردن فرزند. و البته که مردان هم همین توقع از همسرشا...

    Mature
  • The Reason [persian]
    292K 24.2K 97

    |H.S fanfiction| "كى فكرشو مى كرد و عشقمون كارساز باشه؟"

    Completed  
  • Hidden( translated to persian )
    405K 37.5K 96

    He was like a moon part of him was always hidden. اون شبیه ماه بود قسمتی از اون همیشه مخفی بود.

    Completed