Baby Boy(Larry Stylinson)
لویی به شماره ی اشتباهی پیام میده و زندگیش عوض میشه.
جِید داره سعی میکنه با دیدن اکسش توی کالج کنار بیاد که با یه آدم جدید آشنا میشه. اون آدم زندگیشو از این رو به اون رو میکنه.
[Completed and Edited] 《او یک تمایز آبی بود...》 اون آبی بود ، من مشکی چه بد که ترکیب این دو رنگ چیز جدیدی خلق نمیکنه! Highest Rank #1 سومین نوشته Thanks for Perfect cover : @IWONTBETHEONE
_ دوست داری سرتو بالا بیاری؟ از صدایش میفهمید که پوزخندش هر دقیقه عمیق تر میشود. یک ثانیه چشمانش را به او دوخت:" چیو میخوای ببینی؟ اینکه چقدر بهت معتاد شدم که حتی با وجود این زخما هم نمیخوام ترکت کنم؟ اینکه میخوام هر روز بهم درد بدی؟"
' همیشه در خاطر تو ' " و همینه ، عشق همینه . در عین پیچیدگی به سادگی گفتن یک جمله ی صادقانست " هر چیزی که مال منه مال توعه تا برای خودت بکنیش " نویسنده : ____Marry@ - فن فیکشن لری استایلینسون - کامل شده آغاز : تابستان ۱۳۹۶ پایان : بهار ۱۳۹۷
[ Compelted ] ریون: من دوست دختر اونم تو کی هستی تامیلینسون؟ . عاشقانه ی شکست خورده ی هری و لویی... هری و لویی که هنوز منتظر یک اتفاق هستن که به هم دیگه برگردن وضعیت:پایان یافته AU! Highest ranking:#1larrystylinson #1styles #1 tomlinson
_گفته بودی اگه پیشنهادتو قبول کنم باید برات کار کنم. نگفتی کار من چیه؟ _کارت اینه که خانوم من باشی. *حتما موقع خوندن وقتی میخواین برین پارت بعد از منو استفاده کنین که پارتی رو جا نندازین. نمیخوام گیج بشین🌹 Coples: dahyeon,shoa and secret. Ganre: romance,girl x girl,smut🔞,mommy kink,action,little mafia,happy ending a...
[Complete] "خب ببین اینجا چی داریم .. لویی تاملینسون مغرور که ادعا میکنه بهترین دانشجوی داروسازی دانشکدست در حالی که نمیتونه یه قرص ساده برای خودش تجویز کنه" "سرد درد های من دیگه با قرص خوب نمیشن هری!" "پس با چی خوب میشن؟" "با تـو"
[ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....
زیباترین آدم هایی که تا کنون شناخته ام، آنهایی بودند که شکست خورده بودند، رنج میکشیدند، دچار فقدان شده بودند و با این حال راه خود را از اعماق درد و رنج گشودند و بیرون آمدند این افراد، یک حسی از قدردانی، حساسیت و فهم زندگی داشتند که آنها را پر از شفقت، ملایمت و توجه عمیق و عاشقانه میکرد زیبایی این افراد، اتفاقی و بی س...
~ هری استایلز یه مرد ایدهآل و جنتلمنه که همراه نامزدش به مهمونی عروسیِ یکی از بهترین دوست های دوران دبیرستانش میره و چی میشه اگه اونجا اکسش رو هم ببینه که دعوت شده؟ ~ ~ لویی تاملینسون، پسری که صورت زیبا و رمانتیک بودنش زبانزد خاص و عام شده فقط یه نفر هست که ازش خوشش نمیاد، اکس دیوونه و وحشیش.. ~ ~ و چه اتفاقی میوفته...
و عشق، بی هیچ ریشه ای، می روید در قلبِ تو... بی هیچ نجوایی، فریاد میکشد و حل میشود میانِ سرخیِ رگ هایت... ___ اواخر قرن هجده میلادی. سلطنت...دیدار...مرگ...سرنوشت... و جرقه ی عشقی نافرجام. بهار97
"یکم صبر داشته باش، همهچیز تغییر میکنه..." "همهچیز؟! نه...هیچ چیزی عوض نمیشه، مگه اینکه اون لعنتی تغییر کنه..." "پس انجامش بده...نظرش رو تغییر بده..." پابلیش مجدد کتاب کامل شدهی change my mind. نوشته شده در اول فوریهی 2018. پایان، پنجم سپتامبر2018.
زندگی کردن تو دنیا یعنی سختی کشیدن... یعنی واسه به دست آوردن چیزی که بهش علاقه داری باید تموم تلاشت و بکنی... باید واسش بجنگی؛ چون دنیا بهشت نیست!! عشق، یعنی علاقه ی شدید! و من برای به دست آوردن کسی که عاشقشم، در برابر دنیا می ایستم... . . . بالاترین رتبه(فن فیکشن های فارسی) : #1
داستان درباره ی یه پلی بوی به تمام معنای گی هستش که با یه پسر معصوم هفده ساله برخورد میکنه +18!!!!! داستانی متفاوت از لری و زیام! hope you like it...
| Larry stylinson version | | Persion translation | ❌ Warning ❌ 🏳️🌈 BDSM & Kinky smut & manxboy 🏳️🌈
خب سلام گایز حالتون خوبه؟ ^^ این اولین اپ من میشه توی واتپد و امیدوارم حمایت بشه ازش خب عارضم خدمتتون که زیامه:) *وی لری شیب میکند* و ازونجاییم که سعی دارم بترکونم اینو تعداد شخصیت ها محدوده تا بتونم حسابی حرصتون بدم😂😂🍭 و خب تایم خاصی رو براش در نظر نمیگیرم و نمیدم که بدقولی نشه و یسری از دوستان هم دیده بودن که توی...
خب این اولین فیک منه امیدوارم خوشتون بیاد 🥰🥰🥰 .................................................................... ژانر:مافیایی ،ارباب برده ای ،خشن ،شکنجه،ددی کینگ،رمنس،عاشقانه کاپل:ویکوک، یونمین، نامجین، هوسوک و لی هارا نویسنده:HANA ملقب به H.H شروع:۱۴۰۰/۱۱/۱۷ پایان:..............
• زین توی فروشگاه والمارت کار میکنه. اون دوست پسر نداره و خیلی وقته که به یه قرار نرفته. مامانش همیشه دنبال یه پارتنر برای اونه و حالا هم که برادرش میخواد ازدواج کنه، فشار از طرف اون بیشتر شده. زین میخواد که یک نفر رو پیدا کنه، ولی با درنظر گرفتن اتفاقاتی که در گذشته براش افتاده یکم سخته. اون مجبور میشه با کسی که ماما...
لیامی که کل زندگیش تو یه خواننده ی معروف و دوست داشتنی به اسم زین مالیک خلاصه شده و حالا قراره یه سفر چند ماهه رو باهاش تجربه کنه... کاور:deborah_me@ [وضعیت:کامل شده!] 1 #ziam 1 #zaynmalik
[completed ] از اونجایی شروع شد که پسر شیطون دانشگاه عاشق یه پسر آروم با جذبه میشه و این پسر شیطون هر کاری واسه جلب توجه پسر آروم با جذبه دانشگاه میکنه اما کی گفته داستان عشقشون بدون غم ناراحتییه؟؟؟؟. بر اساس یه داستان واقعی با تغییر شخصیت های داستان. ❌
+لی من...من متاسفم _متاسفی؟؟؟زین تو میفهمی چی داری میگی...تو و اون دوتا دوست گیت زندگی منو نابود کردین...از اینجا گمشو +باشه قبوله ولی صبر کن فقط یه سوال میپرسم و اگه جوابش منفی باشه واسه همیشه میرم...تو...منو هنوز دوس داری؟؟؟ _نه +نه؟ _نه زین سرشو انداخت پایین... +باشه ولی بدون من تا اخر دنیا دوست دارم
لویی تاملینسون ، بازیگر معروف، باید وارد رابطه فیک با هری استایلز ،خواننده ی مشهور ، میشد. چی میشه اگه اون احساسات واقعی به خواننده ی جذاب پیدا کنه ؟ منیجمنتشون قبول میکنه ؟ رابطشون اونقدر قوی هست که تو سختی ها بجنگن ؟
"بوک کامل شده" دارویی برای قلب شکسته........ و زندگی ای تاریک و سرد....... کی میتونه اون دارو باشه؟...... کی میتونه اون زندگی رو تغییر بده؟؟؟....... کی میتونه اون آدم مرده رو زنده کنه؟؟........ کی؟؟......... • • • • • • • • این فف دارای صحنه های:🔞،خشن،قتل،کمی فان و دارک می باشد..... لطفا اگه خوشتون نمیاد نخونین🤝
[Complete] چرخدندههای مغز لویی شروع به حرکت میکنن.چرخدندههای شیطانیای که باعث شدن لویی یه نقشهٔ انتقام عالی از تیلور رو بکشه.دیگه نشستن و تحمل کردن کافیه.اگه تیلور میخواد لویی رو 'هرزه' خطاب کنه،اشکالی نداره،لویی هم مثل یه هرزهٔ واقعی رفتار میکنه. "میخوام یه چیزی بگم و شما هم به عنوان دوستام،وظیفه دارین که در ه...
اورگاسم.... این کلمه رو میبینین و فکر میکنین هاته... درسته؟ اشتباست. چی میشد اگه در روز تعداد متعددی اورگاسم داشتین؟ جلوی کلاس، معلماتون، دوستاتون....... مادرتون؟ هری استایلز یه پسر 17 ساله از بریتانیاست. به تازگی تشخیص داده شده که اون بیقراری ناحیه تناسلی (RGS) داره و حدس بزنین کی قراره یه پروژه درمورد این اختلال ب...
هری به سمت لویی میره و دستهاش رو روی پهلوهای لویی میذاره. آرزو داشت میتونست لویی رو با نوک انگشتهاش بسوزونه همونجور که لویی با وجودش اونو میسوزوند. "دوباره نه،" هری وقتی تیشرت لویی رو بالا میده، تکرار میکنه. دستهای لویی بالا میاد وقتی که هری تیشرت رو از سرش رد میکنه، و بیتوجه به سمت تخت لویی میندازتش. "من دوباره با ت...
هری هر روز نامه مینویسه و تو نامه اتفاقاتی که براش افتاده رو تعریف میکنه و میندازه تو صندوق پستی ینفر که نمیشناستش... Thank you for permission @LouislovesHazzy 💙💚