little moon
چشمامون از چیزی که دیدیم گرد شد . با اون موهای صورتی و لبای قرمزش ، اشک از چشمای گرد و تیله ایش رو صورتش میریخت و انگشتای سفید و کوچولوش به پایین هودی صورتیش چنگ زده بودن. پاهای لختشو از سرما جمع کرد و من ... دلم برای موجود کیوت رو به روم بدجور ضعف رفت . تهیونگ مبهوت بهش اشاره کرد _این همستر کیوت ..جین هیونگه؟ _آ...
Completed
Mature