50 Shades Of Destiel
What happens when Castiel Novak finds himself falling in love with the handsome CEO Dean Winchester and learns about his little secret?
What happens when Castiel Novak finds himself falling in love with the handsome CEO Dean Winchester and learns about his little secret?
You hear about people falling in love all the time, what about an angel and a hunter? After watching Supernatural, the sexual tension between Dean and Castiel led me to thinking I should write some one shots. There will be mentions of other ships in the stories, but it's mostly focused on Destiel. I'm waiting for it t...
Texts. Who would have thought sending a photo to the wrong number would change your entire life. Book 2 of Wrong Number is up. 'New York.' Book 3 has been confirmed and will be published once 'New York' is finished. 'City of Lights.' #Sabriels pov #Destiel
Jensen bristles visibly, straightening his back and squaring his shoulders. Looking so appalled that he maybe, possibly, almost kissed his best friend off set. "Fine," he says tersely. "You're right; this is...weird. I obviously need to get some sleep." The hope that bubbled up inside me congeals and sinks to a sour...
Just some Destiel one shots I come up with. Mainly inspired by tumblr text posts. (Because tumblr is love, tumblr is life.) Enjoy!
🔯یک پایان متفاوت برای سریال سوپرنچرال💙💚 برای کلمه «Evanescence» معانی زیر تعریف شده: فقدان تدریجی، محو تدریجی، غیب زدگی، زوال تدریجی این لغت به معنای ناپدید شدن سریع و ناگهانی چیزی میباشد. حال میتواند زوال تدریجی یک امید باشد... یا فقدان تدریجی یک عشق... یا شاید محو تدریجی خاطراتی که سعی در زنده نگه داشتنشان است...
Story by mishcollin available on ao3 Art by jackiedeeart on Instagram دین همون هیولاکُش 22 ساله ی همیشگی ایه که مادرشو از دست داده تا زمانی که توی یکی از شب های سپتامبر یه بارونی پوش غریبه به شیشه ی ماشینش می خوره و ادعا میکنه که یه فرشته است که اونو از آینده می شناسه و الان در حال فراره. یا... این داستان درباره ی کست...
هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار...
خوب گوش هات رو باز كن و ببين بهت چي ميگم...ميدوني معني اين قرارداد چيه؟معنيش اينه كه من تو رو خريدم،من صاحب تو ام...حالا تو هم بهتره به حرف صاحبت ات گوش كني،چون كالينز،تو هنوز عصبانيت منو نديدي! ______________________________________ فن سريال سوپرنچرال هستيد يا نيستيد،اگه به كتاب هايي با محوريت پسر/پسر علاقه داريد ميت...
دین و کس و سم هر سه به دنبال نفلیم لوسیفر می گردند. ولی دست های پشت پرده ای در کار هست که باعث میشه وارد ماجرای خطرناکی بشن. تمام باور ها زیر سوال می ره و رابطه کس و دین هست که به خطر می افته. ایا کس رو به موقع از دست شیاطین نجات می دن یا کس از اول دشمن واقعی اونا بوده؟
کس و دین در دنیای رو به ویرانی بعد از برخاستن لوسیفر برای بقای خود و سایر انسان ها تلاش میکنند. داستان پایان ، تاریک و غمگین و در دنیایی بدون ذره ای امید اتفاق می افتد. داستان کامل شد 💙
Highschool/Soulmates AU The Novak's and Winchester's live in a world where everything is grey, up until you meet your soulmate, at which point they'll be able to see colours. It all seems pretty simple, unless you don't know who you met. Dean and Castiel met drunk at a party, waking up with no memory but colours every...
~ برای یه پروژه، دین وینچستر و کستیل نواک، دو تا غریبه، مجبورن 36 سوال رو با صداقت کامل به هم دیگه جواب بدن. ولی سوالا خیلی شخصین و ممکنه بیشتر از اون چیزی که فکرشو میکردن راجب همدیگه بفهمن و با احساسات بیشتری رو به رو بشن. کتاب اصلی در پیج نویسنده: @laurenABlack سوال ها از کتاب ویکی گرنت برداشته شده: "36 questions t...
[completed] هفت روز...،فقط هفت روز ديگه صبر كن و اونوقت بهش بگو...! . . . . . . . . . . . 🔞خوندن اين داستان ممكنه براي خواننده هاي سن پايين مناسب نباشه🔞 ايده پرداز: @bsunknown
My broken angle by aphrodite 💚💙 ×اون تورو فراموش کرده ... اون همه خاطرات تلخشو فراموش کرده... +برام مهم نیست .... من که فراموشش نکردم ... من هیچوقت خاطرات شیرینم و فراموش نمیکنم ... 💚 💙 ❤ Compeleted
" همه یه روز ترکت می کنن. یا با خیانت، یا با مرگ و هر چیز دیگه ای.. دست خودشون نیست، احتمالا یکی از قوانین مزخرف دنیا و کارما باید باشه. تو جفت روحی من بودی و هستی، بعد از تموم تراژدی هامون هنوز به این باور دارم. اما مشکل اینه، مردم فکر می کنن جفت های روحی حضورشون کنار هم ابدیه، مقصر اونا نیستن، منم یه زمان جزوی از ای...