𝐌𝐞𝐧𝐭𝐚𝐥 𝐆𝐚𝐦𝐞|𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕
همونطور که با انگشتاش بازی میکرد گفت: +این بخاطر تو نیست، بخاطر خودمه. جونگکوک با خندی ریزی گفت: -داری خودخواهی میکنی کیم؟ دوباره لب هاش رو جایی نزدیک به لب های گیرا و سرخ رنگ تهیونگ نزدیک کرد و همونطور که با تیله های وحشی و سیاه رنگش درحال خلع چشم های بیقرار پسر مقابلش بود، دست هاش رو نوازشوار از کمر ظریفش تا موه...