Select All
  • the window of life
    196K 23K 42

    ″من مریضتم تهیونگ″ ″مهم نیست″ ″اسم من تو لیست مریضای روانیه″ ″اهمیتی نمیدم...″ ″دوست داشتن من گناهه...″ ″پس در این صورت من یه گناهکار به حساب میام″ کاپل اصلی : کوکوی کاپل های فرعی : یونمین؛نامجین ژانر : عاشقانه، روانشناسی، تیمارستانی، درام، اسمات

  • Dark sky/Vkook
    556K 61.5K 53

    ⛓برده تهیونگ بودن گردن کج میخواد و زبون کوتاه! ⛓چیزی که جونگکوک نداره... ---------------------------- - پس شاه دزد تویی! به کاهدون زدی... من هیچی ندارم! + تمام چیزی که میخوام رو به رومه... شاه دزد؟ گوشای من فقط باید کلمه ددی رو از زبون تند و تیزت بشنوه جونگکوک... --------------------------- + وقتی میخوای به یکی بگی...

  • ᴛ‌ᴏ‌ʀ‌ʀ‌ᴇ‌ɴ‌ᴄ‌ᴇ‌ ‌ᴋ‌ɪ‌ɴ‌ɢ‌ᴅ‌ᴏ‌ᴍ‌👑
    447K 71.3K 88

    کیم تهیونگ، پسر کوچک‌تر کیم تائه سو رهبر مافیای black Snake بعد از خراب کاری که توی مدرسه سابقش به بار آورد و خط قرمزی که روی پرونده‌اش کشیده شد با نفوذ پدرش به دبیرستان تورنس منتقل می‌شه. اون می‌خواد دوباره قدرتش رو از نو بسازه اما تورنس، پادشاهی پسر جذاب و دردسرسازی به نام جئون جونگکوکه. هیچ‌وقت دو پادشاه نمی‌تونن ی...

    Mature
  • ✧HOME✧
    406K 47.7K 42

    وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون ع...

  • 𝐏𝐫𝐞𝐭𝐭𝐲 𝐩𝐫𝐨𝐛𝐥𝐞𝐦🌀🚿《𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯》
    127K 26.1K 42

    "من داشتم کمک میکردم" صورت تهیونگ از شدت عصبانیت سرخ و تیره شد. جانگکوک و خیرخواهی هایش بیشتر شبیه به دردسر و فاجعه بود: "چه کمکی؟ داشتی منو خجالت زده میکردی! دلم نمیخواد مامان بفهمه نمیتونم دوست‌دختر_..." "هی تهیونگا میخوای کمکت کنم دوست دختر پیدا کنی؟" 🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀 کیم تهیونگ متوجه میشه نمی تونه دوست دختر پیدا ک...

    Mature
  • Jade Halo [vkook]
    221K 45.9K 72

    - این‌ها همه‌اش تقصیر خودته. من فقط می‌خوام مال تو باشم، درست مثل لباس‌هایی که تن گرمت رو هرروز توی آغوش خودشون می‌گیرند. ولی تو این اجازه رو بهم نمیدی و من هرروز، به محض باز کردن چشم‌هام از خودم می‌پرسم که اگه مال تو نباشم، پس مال کی باید باشم؟ ژانر: امگاورس، رمنس، درام، اسمات، امپرگ( فصل چهارم و پنجم)

    Mature
  • The brightest BLACK
    96.5K 18K 41

    _ اگه یه رنگ بودی ، چه رنگی بودی؟ + نمیدونم...شاید سیاه، رنگ آرامش بخشیه...تو چی؟ _ دوست داشتم بگم سفید تا بتونم مکملت باشم ولی آخه سفید نیستم...شاید کِرِم؟ + مهم نیست چه رنگی باشی، بهرحال من فقط با تو کامل میشم... _ میدونی...تو روشن ترین و درخشان ترین سیاهِ دنیایی! ژانر : فانتزی و امگاورس، رمنس، مدرسه ای، کمی کمدی، ا...

  • TigerBun🐯🐰
    268K 46.3K 57

    "کوک... رونای تو واقعا بزرگن!" ببر هایبرید بدون هیچ خجالتی اینو گفت و به خرگوش کوچولویی که داشت هویجش رو میخورد خیره شد. پسرک با چشمای درشت شده اش پرسید"هیونگی میدونی چی بزرگتره؟" پسر بزرگتر تلاش کرد تا افکار منفیش رو کنار بزنه. اون میدونست که بانیش معصوم تر از این حرفاست... "چی بزرگ تره جونگکوکی؟" پسرکوچکتر هیجان...

  • 𝗗𝘂𝗺𝗽𝗹𝗶𝗻𝗴 | 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄
    14.3K 2.3K 10

    پیراشکی | 𝖣𝗎𝗆𝗉𝗅𝗂𝗇𝗀 تهیونگ هیچ وقت متوجهِ عشق و علاقه‌ی عمیقِ پسرِدبیرستانی که همسفرِ هرروز صبحش بود، نشده بود. همیشه مثلِ یک بچه‌ی خوب، صبح ها با اتوبوس به محلِ کارش میرفت و عصرها با اتوبوس همون مسیر برمیگشت. اما چی می‌شد اگر اون روزی پیامی ناشناس دریافت می‌کرد که پیام های عجیب براش میفرستاد و این تبدیل میش...

  • GREY • 𝘝𝘬𝘰𝘰𝘬
    77.9K 18K 32

    جونگکوک و تهیونگ ازدواج کردن، اونا حتی یک دختر شونزده ساله دارن. توی زندگیِ اونا چیزی به اسمِ قسط، بدهی، کمبود مالی یا اجناس ارزون قیمت معنایی نداره. پس چی باعث شده که جونگکوک خودش رو دور از همسرش توی سرمای ونکوور به مدت سه سال حبس کنه؟ چی باعث شده این زوج از هم جدا بشن؟ ~~~ • ~~~ • ~~~ • ~~~ ~~~ • ~~~ • ~~~ ژانر: از...

    Completed  
  • 🌈 𝐊𝐞𝐞𝐩𝐞𝐫 ᵗᵃᵉᵏᵒᵒᵏ
    36.7K 5.6K 41

    تهیونگ فقط رفته بود به شهر تا یه حیوون خونگی بخره، قرار نبود اون مارشمالو کوچولو رو ببینه و بعد تصمیم بگیره واسه نگه داشتنش هرکاری بکنه... ❤️🌈 Couple: Taekook Genre: Vampire, Fluff, Drama, Romance, Smut Written by Liya

  • 🧊Omega Show ᵏᵒᵒᵏᵛ
    12K 2.1K 19

    [نمایشِ امگا🧊] آلفا جئون جفتش رو بعد از بیست و هشت سال توی یه نمایش غیرقانونی پیدا میکنه، اما خیلی زود فراموش میکنه این فقط یه «نمایش» بوده! **** ″هر شب دو تا امگا توی اون استوانه ها روی این صحنه میان تا فروخته بشن، بعدش بقیه که قصد خرید ندارن یا پولش رو ندارن چیکار میکنن؟″ لبخند موزیانه‌ای زد و لب‌هاش رو با زبونش خی...

    Mature
  • 𝘊𝘢𝘳𝘢𝘮𝘦𝘭 𝘔𝘢𝘤𝘤𝘩𝘪𝘢𝘵𝘰 ᵛᵏᵒᵒᵏ
    27.5K 6.2K 16

    اصلا فدای سرت که تو راک دوست داری و من جاز فدای سرت که تو با طعم مزخرف آدامسی نوشیدنی انرژی‌زا چشم‌های درشت خودت را ستاره‌باران می‌کنی و من با طعم تلخ و گس قهوه‌ای که با زهرمار آن را یکی می‌دانی، خودم را مست فدای سرت اینهمه تفاوت، این دو دنیای موازی که هیچ پدیده‌ای آن‌ها را برای برخورد و یکی شدن، نمی‌شکند. فدای سرت. ک...

    Mature
  • MYTH | TK
    59.8K 8.6K 25

    اون تارهای خاکستری علاوه بر جذابیت بخشیدن به چهره‌ ی مرد، نشون میداد چه غم بزرگی رو تحمل کرده که توی سن سی و چهار سالگی گرد سفید روی موهاش نشسته. اون مرد کسی بود که جونگکوک با وجود عشق زیادی که بهش داشت، احترام خاصی هم براش قائل بود. اون سختی های زیادی رو تحمل کرده بود و زانوهاش برای لحظه ای خم نشده بودن. اون مرد اسطو...

  • CowBoy | Vkook | AU
    66.6K 8.8K 36

    كابوى كيم، مرد عياش و قماربازى كه يكشنبه‌ شب‌هاى آخر هر ماهش توى كازينو و روی تخت‌ گرمش سپرى می‌شد، این بار طعمه‌ی جدید و بازنده‌ی میز و تختش رو پیدا می‌کنه؛ غافل از اینکه سِلوا قراره نفسش رو، روی تنش بند بیاره! ᤴ 𝖭𝖺𝗆𝖾: #Cowboy - پنجـشنبـه‌هـا ᤴ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: Vkook ᤴ 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: Western, Smut, Romance ᤴ 𝖶𝗋�...

    Completed  
  • 𝐓𝐇𝐄 𝐁𝐎𝐘 || 𝑲𝒐𝒐𝒌𝑽
    6.6K 1.3K 15

    کیم تهیونگ به عنوان پرستار شخصی پسربچه‌ای به عمارت بزرگی میره تا زمان برگشت پدر و مادرش از مسافرت، مراقبش باشه. همه چیز نرمال بود تا اینکه متوجه شد باید از یه عروسک پرستاری کنه! چه اتفاقایی توی این عمارت مرموز میوفته اگه تهیونگ چند تا از قوانین مهم رو نقض کنه؟ 💢بعد از ریپورت و حذف شدن دوباره دارم آپش میکنم =)💢

    Mature
  • GANGSTER "VKOOK"
    140K 20.2K 33

    جونگکوک بخاطر وابستگی شدیدی که به پدرخونده‌اش کیم تهیونگ داره، دلش میخواد همه‌جا کنارش باشه حتی تو زندان.

  • E-Boy VS Good Boy | VKOOK
    113K 22.2K 42

    「 ای‌بوی در مقابل پسر خوب 」 • ژانر: درام، عاشقانه، مدرسه‌ای، محدودیت سنی . . کودکی، خردسالی جزئی از مهمترین دوران زندگی ما انسان‌ها به حساب میاد. ما یاد می‌گیریم و با هر زمین خوردنی دوباره بلند می‌شیم و تجربه کسب می‌کنیم. ما به دنیا اومدیم تا یاد بگیریم و از دانسته‌هایی که داریم استفاده کنیم. ما اینجا نیستیم تا زنده...