The love story of zigi
:)از رو جلد قضاوت نکنید
[completed] او به دور من میچرخد و تو به دور او... او عاشق من است و تو عاشق او چرا نمیشود فقط تو باشی بدون او؟
از جایی مینویسم که هری میتونه لگد های کوچیکی رو توی شکمش احساس کنه و دست های مهربونی که موهاش رو نوازش میکنن یا چشم هاش رو میبوسن و لبهای سرخی صداش میکنن: "هَزا..."
لویی فکر می کرد این تنها راهیه که میتونه هری رو پیش خودش نگهداره ...
🐈⬛ COMPLETED هری یه پسر شیرینه و شهر جدیدی که بهش نقل مکان میکنه باعث میشه گربهی عزیزش حامله بشه، چند تا کینک مخفی داره، از همسایه بی ادبش منتفره و روحیهی کله شقش اونو به سمت کلی دراما میکشونه. 🐈⬛ SMUT, LOUIS TOP 🐈⬛ PERSIAN TRANSLATION
هری افسردست و لویی تلاش میکنه تا سرحالش کنه. Highest ranking: #1 in short story
"گوش کن،" هری محکم گفت، نشست روی تخت. "وسط حرفم نپر... اصن حرف نزن. گوش کن. من بهترینارو برای دخترام میخوام، و بعضی وقتا فکر میکنم که تو بهترین نیستی. زمان ملاقات هات ثابت نیست و تو همیشه فقط به این اهمیت میدی که پدر باحاله مورد علاقه باشی بجای اینکه به امنیت دخترات اهمیت بدی. اگه میخوای یه بخشی از زندگیشون باشی، باید...
اورگاسم.... این کلمه رو میبینین و فکر میکنین هاته... درسته؟ اشتباست. چی میشد اگه در روز تعداد متعددی اورگاسم داشتین؟ جلوی کلاس، معلماتون، دوستاتون....... مادرتون؟ هری استایلز یه پسر 17 ساله از بریتانیاست. به تازگی تشخیص داده شده که اون بیقراری ناحیه تناسلی (RGS) داره و حدس بزنین کی قراره یه پروژه درمورد این اختلال ب...
هرچقدر هم كه باهوش باشي... هرچقدر هم كه قدرتمند باشي... هر طور كه باشي ..... آنچه كه قرار است رخ دهد ، رخ خواهد داد ! -------------------------------------------------- راه افتادم به سمت خونه. برف شروع کرده بود به باریدن .ذهنم خالی شده.. حتی نمیدونم به چی فکر کنم . چیکار کنم . هری جفت منه ...و قاتل من ؟
-تو چی از جون من میخوای؟ خسته نشدی از این همه کثافت کاری؟ اونم بخاطر پول ؟ فقط بگو چی از من میخوای و تنهام بزار +خودتو ! • رقیبِ معشوق • -M.Preg- Written by: Cnstylinson
[COMPLETED] «پس باید بکشمش.» «همین طوره، ماشین کشتار زیبای من!» 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 ≈دشمن ملت≈ 〽شیپ: لری/ لویی تاپ 〽وضعیت آپ: در حال آپ 〽ژانر: جاسوسی، هیجان انگیز، اکشن 〽نویسنده: melorin_stylinson 🆔Instagram: jentle_.girl 〽اقتباسی آزاد از فیلم Anna به کارگردانی لوک بسون دی...
لویی یه ترو آلفاست که بخاطر اشتباهاتش از خانوادش طرد شده و هری گربینه ایه که سر از جنگل گرگینه ها درمیاره. چی میشه اگه هری، سولمیت و لونای لویی باشه؟ • a Larry Stylinson Fanfiction. [Mperg.] • -سِپَند تلگرام : FanfictionsOnly
[COMPLETED] 💣"بادیگارد" یعنی محافظ شخصی، کسی که وظیفه داره از جونت محافظت کنه. 💥حالا چی میشه اگه وظیفهشناسی جاش رو به احساسات بده؟ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 ≈بادیگارد≈ 〽شیپ: لری/ لویی تاپ 〽وضعیت آپ: تکمیل شده 〽ژانر:عاشقانه،درام،هیجان انگیز، تریلر، مولتی فندوم 〽نویسنده:melorin_stylinson ...
میخوام براتون چنتا لایا مومنت و پروف بزارم لطفا دست ب دست کنید برسه ب زیام شیپرای متوهم😍😒 لایا ایز ریل
اگر دروغ گفتنِ من ، به داشتنِ تو ختم ميشد ، من حاضر بودم زود تر از اينا اين دروغ رو فاش كنم !
به سفیدی نور در میان تاریکی ها.... ............................................ّ...................................... هری با لویی دوست میشه همون گرگینه ای که هری رو از دست اون متجاوز نجات داد. . .C.O.M.P.E.L.E.T
!!Discontinued!! زندگی هارپی جوون و کم تجربه ، لویی تغییر میکنه وقتی پا به سرزمین سحرآمیزی که همه ی موجوداتش مثل خودش افسانه این میذاره... Written by: @SesameHazza Translated by: @saraw_ap_
لویی نمیتونست چیزی رو که میبینه باور کنه...یه پسر وحشت زده وسط اون آب شناور بود یه پسر وحشت زده خیلی زیبا که مثل ماهی دم داشت و روی اون رو پولک های براق سبز رنگ پوشونده بود...به همون اندازه که این غیر واقعی و غیر قابل باور و افسانه ایه ،اون درست جلوی چشماشون بود،حقیقی،زیبا و سردرگم ...یه پری دریایی که جلوی دیدگان شوک...
صحبت نویسنده با خودش _میدونی چیه ؟ به نظرم اونا در هر صورت با هم رو به رو میشدن . +اما کلی "اگه" وجود داشت که باعث میشد هیچ وقت همو نبینن _اما همو دیدن ! پس به نظرم اگه چندین جهان موازی وجود داشته باشه ... ما داریم با داستان هامون اونو به این جهان نشون میدیم . شاید هر کدوم از ما یکی از اون جهان های موازی رو دیدیم و...
{°completed°} به نام ستارههای شمالی سرزمین سبز نگاهت پرستیدنی ترین معبود من، و قسم به پرتوان درخشان شفق نفس گیر لبخندت، امروز و فردا و تا به ابدیت؛ تا روزی که هفت آسمان به زانو نشیند و خورشید و ماه در تلاطم پرواز امواج اقیانوس آرام عشق بازی کنند، جسم و جان و روح و روانم را پیشکش نگارهی افسونگر نرگسیهای مست چشمانت م...
سرش را نزدیک می برد و پیشانی اش را می بوسد نمی داند چرا نمی تواند فریاد هایی در سرش را خاموش کند فریاد هایی که می گویند : این اخرین دیدار است #66 louistomlinson #45 harrystyles #54 liampayn