سونگچول با مشکلات روحی و زندگی غمگینش دست و پنجه نرم میکنه. با ورود به شهری جدید و آشنایی با افراد جدید، تغییراتی در زندگیش ایجاد میشه. ماجرا به اینجا ختم نمیشه، اتفاقات زیادی در محیط اطرافش در حال وقوع هستند. آیا اون شفا پیدا میکنه یا به سمت تباهی میره؟
[کامل شده] "جونگهان برنامه ریز مراسم ازدواجه! که ناخواسته وارد زندگی یه زوج که با هم قصد ازدواج دارن میشه ... عنوان: ناگهان تو! کاپل: جونگچول (جونگهان× اسکوپس)
[کامل شده] ونوو و مینگیو پس از پنج سال رابطه تصمیم میگیرن به همه چیز پایان دهند. آنها بدنبال عشق در جایی دیگر میگردند.
oneshots for seventeen!! started: march 4th, 2023. finished: january 14th, 2024.. includes: fluff, angst, all sfw!! member x reader. proper spelling & grammar. [this is pure fiction and does not represent the real members or their personalities] 🤎 highest rankings: #181 in seventeen 2023/6/24 #10 in joshua 2023/8/11 ...
مینگیو این قصه پسریه که به خاطر مسائل مختلفی دچار بی‌خوابی شده و دکترش تجویز میکنه تا یه مدت از همه چیز دور بشه. برای همین اونم یه ترم از دانشگاه مرخصی می‌گیره و به روستای آبا و اجدادیش میره تا تابستونش رو پیش مادربزرگش بگذرونه و اونجاست که با ونوو آشنا میشه و بی‌خوابی تبدیل به یکی از کم اهمیت‌ترین دغدغه‌های ذهنی‌اش...
[کامل شده] سونگکوان توی فرودگاه جان اف کندی گیر افتاده بود و کسی رو میبینه که انتظار نداشت بعد از سه سال دوباره ..باهاش رو به رو بشه. کاپل : ورکوان ژانر : عاشقانه ، درام
This story is based on a SEVENTEEN fanfic. This story is about wolves and vampires I know it's been used a lot but this is all that I can think of hahaha. I hope you like it. One day a girl named Lee Sang Jae ran away from the Wolf Kingdom to find her older brother (Choi Seungcheol) and his friends (rest of SVT member...
داستان پزشکی۳۶ ساله که محبوب و مورد اعتماد دوستان و همکارانشه، اما دو ساله که نتونسته وارد هیچ رابطه‌ی جدیدی بشه. تا اینکه بطور اتفاقی با پسری جوان آشنا میشه... "شما نمیتونین کویر رو تغییر بدین، شما تنها میتونین از آن عبور کنین و امیدوار باشین با یک 'واحه' روبرو شوید."
🔖نام: ریسمان آبی 🔖کاپل: سوکسو/جونگچول 🔖ژانر: فانتزی/امگاورس 🔖وضعیت: در حال اپ 🔖قسمتی از داستان: الهه سرنوشت همیشه میت ها رو با یک نخ قرمز به هم پیوند میده ولی سالها پیش پس از اتفاقاتی که برای اجدادمون افتاد برای محافظت از اونها به ما نخ ابی هدیه داد نخی که برای محافظت از ما بود، به مرور زمان دیگه چیزی به جز یه نف...
