از زبان لوهانییی😊 : یادمه روزی شنیدم تراوشات هر ذهنی مقدس و قابل احترام است!! البته باید در این سخن مبارک اضافه فرمود غیر از فیکیشن ها!! همه تون بهتر از من از فیک ها و اندرونی هایشان خبر دارید پس میرم سر اصل مطلب... من لوهان در دهه ی سی سالگیم اعتراف میکنم توی رابطه ام با سهون خیلی کمتر از انتظارات فن هام بودن و شرمن...
_ مزخرف ترین چیز تو زندگی یه تتو آرتیست پر مشغله که امروز فهمیده دوست دخترش سه ماهه داره بهش خیانت میکنه چیه ؟ پسر با گیجی کله شو خاروند و جواب داد :(( هوم..غذا رو بسوزونه؟!)) _ نه احمق! اینکه یه گیمر فاکی که از قضا خیلی پر سر و صداست درست واحد کنارش زندگی کنه.
معنی یه اصطلاح برای جونمیون سوال ایجاد میکنه و کی بهتر از ییفان میتونه جواب سوالش رو بده؟ البته اگه بعد از شنیدنش زنده بمونه!!
𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝐻𝑢𝑛𝐻𝑎𝑛 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝘥𝘢𝘪𝘭𝘺 𝘭𝘪𝘧𝘦,𝘳𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦,𝘴𝘮𝘶𝘵,𝘢𝘯𝘨𝘦𝘴𝘵 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝘠𝘢𝘳𝘯 [ دور تنِ محشرت دیوار کشیدی و خیال میکنی که نمیتونم ازش عبور کنم؟ تو جذابی استاد اوه یه زیبایی زنده که دوست دارم با لب‌هام تمامش رو برای خودم مُهر بزنم. جوهر سیاه نگاهت رو با تنفر آلوده نکن. بی فایده...
کیم جونمیون، دانشجوی سال دومی که تمام عمر سرش به کار خودش گرم بوده و تنها هدفش درست انجام دادن مسئولیت هاش و راضی نگه داشتن خانواده و اطرافیانش هست اما یک روز با ورود پسرعموی ناتنی دوست صمیمیش نظم دنیاش بهم میریزه و اون پسر تازه وارد کنترل همه چیز رو دستش میگیره...
