Select All
  • 𝗜𝗡𝗨𝗥𝗘 | عادت
    29.4K 3.1K 34

    《+عشق تو هیچوقت امن نبود ... مثل رقصیدن روی پرتگاه که من هربار سقوط کردم. _میترسم نتونم بزارم بری ... +پس نزار برم +نمیتونی تظاهر کنی که دلت برام تنگ نشده _ مطمئن باش هرکیو بیشتر از من دوست داشته باشی ازت میگیرم .》 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚: 𝘿𝙧𝙖𝙢𝙖, 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚, 𝙈𝙖𝙛𝙞𝙖 𝙟𝙪𝙣𝙜𝙠𝙤𝙤𝙠 & 𝙜𝙞𝙧𝙡 وضعیت:درحال اپلود ...

    Completed  
  • 𝗛𝗨𝗡𝗧𝗘𝗥 | هـانتـ‌ر
    151K 15.1K 49

    + من از زجر دیدن دیگران لذت میبرم ! _ چه جالب ! چون منم از زجر دیدن خودم لذت میبرم ، فکر کنم بتونیم درد همدیگه رو تسکین بدیم... شاید اینجوری حس عذاب وجدانم کمتر بشه ‌ زجر دیدن میتونه لذت بخش باشه وقتی اون گوشه ذهنت هنوز هم خودت رو سرزنش میکنی..البته..این گزینه برای انسان هایی با روان سالم صدق نمیکنه..! باید روانت درگی...

    Completed  
  • Incubus | کابوس 🔞
    47.6K 4.9K 46

    وقتى بابات پرنسس صدات ميكنه، خبر داره كه دوس پسرت اسمتو گذاشته توله سگ؟ ___________ خون آشام، دانشگاه، اسمات، سایکو، علمی... کونگ جو، دختری یتیم 18 ساله است که گذشته ی خیلی بدی داشته. اما نمیدونه که گذشته همچنان داره مثل یه سایه دنبالش میاد... و اون کسی نیست جز جونگ کوک. خون آشامی سایکوپات که محصول آزمایشگاه پدرشه!

    Mature
  • 💜I PURPLE YOU💜
    33.1K 2.6K 38

    __completed__ قسمتی از فیک: هانا توی سکوت هق هق کردو گفت: _من... من خیلی خسته ام تهیونگ... از دست هوادارای تعصبیت خسته ام ، از دست ساسنگ فنا، از دست هیترا... از دیدن ادیتا و کامنتاشون خسته شدم‌... حتی تو هم منو به خاطر اون ادیتا پس میزدی... یادت میاد؟ تهیونگ نمیتونست حرف بزنه، هانا موهای تهیونگو نوازش کردو گفت: _تهیون...

    Completed  
  • 🌆AURORA🌆
    25.4K 2.3K 38

    __completed__ _aurora... _این یعنی چی؟ _یه الهه ی یونانیه ، به معنی خدای سپیده دم _خب این چه ربطی به من داره؟ _تو‌ روشنایی روزی، تو سپیده ی صبحی، همون صحنه ای از آسمونی که آدم با وجود تمام خستگی و خوابالودگیش از دیدنش لذت میبره! _نمیدونستم این رو هم توی وجودت هست! _من برای تو هر چیزی میتونم بشم... یه شاعر، یه عاشق، یه...

  • ⛓️ATONEMENT⛓️
    10.3K 1.2K 22

    __completed__ _حالا چی میشه؟ دستمال خونیو از دست دخترک گرفتو به گوشه ای پرت کرد، وقتی اونو کنارش داشت حتی حس نمی کرد که جای زخمای روی صورتش درد می کنه... دخترو روی پاش نشوندو موهاشو بویید، گفت: _نمیدونم... ولی هیچ وقت از دوست داشتنت دست بر نمیدارم! سویونگ لبخند زد، گونه ی کبود شوگا رو نوازش کردو گفت: _حتی اگه بکشنمون؟...

    Completed  
  • 🦋the silent cry of love🦋
    24.1K 2.7K 31

    __completed__ من فریاد کشیدم... فریاد کشیدم اما... یه فریاد خاموش... فریاد من به گوش هیچ کس نرسید... نه تو و نه هیچ کس دیگه... فریاد من خاموش بود... تو نمی شنوی... هیچ وقت نمی شنیدی... البته حق داری، بین من و تو به اندازه ی یه دنیا فاصله ست، تو... پارک جیمین! تو اینو هم نمی خونی، چون مهم نیست برات اما... من فریاد کشی...

    Completed