My Only One
My love is an oath, if I can't marry you in this life, I will marry you in heavens, even death will not do us apart.
My love is an oath, if I can't marry you in this life, I will marry you in heavens, even death will not do us apart.
▪︎ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ▪︎ خلاصه: اون الان دیگه یک مجرد نبود. جونگکوک نمیدونست که با انتخاب کردن کیم تهیونگ به عنوان همسر قراره از تمام رویاهای یک زندگی مشترک دلزده بشه. تهیونگ مردی نبود که درابتدا خودی نشون داده بود، درست لحظهای که از کلیسا خارج شدن تغییرات شخصیتی همسرش شروع شد. پرخاشگری، بیعلاقگی، آوردن هرزههای مختلف به خو...
آشنایی تهیونگ، پسری که سالها پیش از اجتماع انسانی فرار کرد و زندگی کوچکی برای خودش توی جنگل ساخته بود، با گرگ بزرگ جثهای که بوی دردسر میداد، تقریباً خصمانه بود. اون مدتی میشد که توی جنگل از خودش رد بهجا میگذاشت و توی زندگی و آسایشش گند زده بود؛ پس مهم نبود که اون فقط یه گرگه و طبق غریزه عمل میکنه، پسر جنگل هیچ...
بذارین اینجوری بگم بهتون... میخوام با کسی آشنا شم که وقتی باهاش نبودم، نفسم بگیره و دلم طاقت نیاره. یکی که روحمو بشکافه... که هر اتم از بدنش برام عزیز باشه. کسی که وقتی بهش رسیدم و طعمِ بودن باهاشو چشیدم، تازه متوجه شم که چقدر تا اون لحظه تشنه بودم... کسی که با دیدنش قلبم یک در میون بزنه... حتی بعضاً نزنه! کسی که بو...
جونـگکوک، بوکسور معروفی که به بیرحمی و زورگویی مشهور شده بود، بازی بدی رو با پسرک مو آبی شروع کرد؛ به طوری که نمیدونست قراره همخوابگی بعد از هر فایتش با اون پسر باکره و خجالتی رو به اعتیادش به مارگـاریتا ترجیح بده. _ من تموم زندگیم رو درحال مسابقه دادن بودم و به هیچکدومشون باخت ندادم؛ چون تونستم و بلد نیستم باخ...
جونگکوک حتی فکرش رو هم نمیکرد نودفرستادن برای استاد کیمی که ازش متنفره، باعث بشه درگیر راز کثیف و غیرقابلتصور اون استاد بشه؛ چه برسه به اینکه بابت اون اشتباه، باید هر شب خسارتی بپردازه که زندگیش رو به دور از تصورش ببره! _داستان اینه وروجک؛ تو میخوای بدویی و من بیفتم دنبالت، منم دویدن رو خوب بلدم. - مگه موش و گربه...
┊Summary: توی این بوک داستان عاشقانه یه زوج فرانسوی از دل پاریس رو میخونیم. تهیونگ و جونگکوکی که هفت ساله ازدواج کردن و دوتا دختر دوقلو دارن، اما بعد از هفت سال اختلاف ها و مشکلاتی بینشون شکل گرفته که باعث شده جونگکوک تصمیم به جدایی از همسرش بگیره...اما چه آینده ای انتظار این زوج رو میکشه؟ ┊Teaser: _ یقهت زیادی بازه...
[Completed] "به شوهرم نگو، ولی قراره ازش طلاق بگیرم" تهیونگ مست در حال گفتن این حرف ها به جونگکوک بود. کسی که در واقع شوهرش بود! Genre: romance, General, Drama, Slice of life Couple: Kookv Writer: ongiepills Translator: Helen___aw 🥇angst 🥇Lgbt 🏅boyxboy 🏅Kookv 🥇Fanfiction 🥇Jungkook 🥇fic 🥇taekook 🥇Romance �...
⋆ ─ بــــــــخــــــــشی از فیــــــــــــــــک: - میشه... لمست کنم؟ - میخوای؟ - فاک... آره... چشمهاش با بدجنسی درخشیدند و رعشهای به تنم انداختند که همزمان با فاصله گرفتن لبهاش، بیاختیار نالهای کردم و به لحن مرموزانهاش گوش سپردم: - چقدر میخوایش؟ - خـ... خیلی. - اونقدری هست که با نگام برام بیای؟ ⋆ ─ خـــــــ...
-basorexia:خیره شدن به چشم های شخصی و غرق شدن در زیبایی و عشقی که بهش داری ، و میل شدیدی به بوسیدنش داری- وانشات +و چرا فکر کردی قبول میکنم زیرت باشم دارلینگ؟ جونگکوک چشماشو روی اجزای صورت تهیونگ چرخوند و لب پایینش رو گاز گرفت. -چون در حالت عادی ۱۰ اینچه؟ couple:kookv Genre: smut,oneshot,historical writer:cillian
تهیونگ گرگینه ی چند رگه ایه که تمام زندگیش رو به امید پیدا کردن جفتش گذرونده. چی میشه اگه جفتش اونو نخواد... ژانر: امگاورس، هیجان انگیز، رمنس، اسمات
اینجا فِیکچَت و اِیوهایی کوتاه از تهکوک آپ میشه. یک مشت فیکچت شبیه به داستانهای پرنسسی که همه خیلی زود به همدیگه میرسن و تا ابد به خوبی و خوشی زندگی میکنن! ✔ ساخته شده فقط برای خنداندن شما! ❌ هرگونه کپیبرداری ممنوع! ⚠️ همهی این چت استوریها زادهی ذهن خودم هستن و طبیعتاً هیچ ارتباطی با زندگی واقعی اعضای بیتی...
⧉ ↳ -𝘾𝙡𝙤𝙫𝙚𝙨🥀 ⏤⏤⏤⏤⏤⏤⏤⏤ ↳𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐕- .... ↳𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞 - 𝐒𝐦𝐮𝐭 _𝐜𝐫𝐢𝐦𝐞 ↳𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: @𝐀𝐫𝐢𝐞𝐄𝐥𝐥𝐥 ⬧⬪────⬪𖤐⬪────⬪⬧ .• ⋮ #𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕. ⬧⬪────⬪𖤐⬪────⬪⬧
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] +مار از پونه بدش میاد، دم لونه اش سبز میشه.. -چیزی گفتی؟! +اوه سلام مُصی..جی کی!منم خوشحال شدم که دیدمت! ∘₊✧──────✧₊∘ کیم تهیونگ از جی کی متنفره، چون اون مصیبتِ زندگیشه. اون پسره ی باهوشِ لعنتی همیشه کاری میکرد که تهیونگ نتونه اول بشه.. توی هیچ چیزی! بعد از تموم شدن دوران دبیرستان تهیونگ امیدوا...
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] "برادران کیم بجز تهیونگ؟!" این صدای زمزمه ی زیر لبیِ تهیونگ بود که خیره به تابلوی رستوران زنجیره ایِ پدرش، که حالا به برادرانش به ارث رسیده بود، نگاه میکرد و با حرص دستهاش رو مشت کرده بود! ثانیه ای بعد پوزخندی زد و به این فکر کرد که مگه چی از اونا کمتر داره که نمیتونه رستوران خودش رو راه بندازه و...
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] کیم تهیونگ.. اگه بخوای از همکلاسی هاش بپرسی که اون چه کسیه، اونها مطمئناً میخندن و با تحقیر میگن یه پسر آنتی سوشال که همیشه موهای آشفته اش روی چشماش ریخته و بخاطر اینکه خیلی زشته، همیشه ماسک میزنه. . . اما اگه از خودش بپرسی.. جواب متفاوتی میشنوی! ━━━━━━༺༻ ━━━━━━ ⧎Name: My little secret [راز کو...
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] Over thinking:⇘ به حالتی گفته میشود که شخص نشخوار فکری دارد و به کماهمیت ترین چیز ها، ساعت ها فکر میکند. کیم تهیونگ تقریبا از دبیرستان با این مشکل مواجه شده بود و حالا که ۲۱ سالش بود، دیگه نمیتونست تحملش کنه..همه ی اطرافیانش ازش دوری میکردن و هیچکس برای اون باقی نمونده بود. با این اوصاف به شدت...
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] زمانی که کیم تهیونگ زندگی حرفهای خودش رو تموم شده میدید، جئون جونگکوک، مدل جدید کلوین کلاین، مثل یک سوپرمن وارد زندگیش شد تا از بیکاری نجاتش بده. اما چیزی که تهیونگ نمیدونست این بود که جونگکوک اونجا بود تا گند بزنه به خط قرمزهایی که تاحالا سفت و سخت بهشون چسبیده بود. «──── « ⋅ʚ♡ɞ⋅ » ────» N...
دستور ساده و واضح بود. جونگکوک قرار بود فقط پاش رو روی اون پدال لعنتی فشار بده و ماشینی که حامل جانشین کمپانی YK گروپ بود رو زیر بگیره. یه تصادف بزن در روی تمیز، کاری که قرار بود بابتش پول خوبی توی حسابش بشینه. اما پسر درست یک متریِ ماشین لوکس مشکی رنگ، به خودش اومد. "مواظب سایههای مرگی که اطرافت میچرخن باش، همشون...
[زِفیر] [این عجیب و محالترین واقعهای بود که میتونست رخ بده! چون جونگکوک هیچوقت فکرش رو هم نمیکرد که جفت مقدر شدهش رو زمانی ببینه که برای اتحادِ دو منطقه، پا به اون اتاق برای مذاکره میذاره! اما الههٔ ماه و همینطور سرنوشت همیشه چیزی فراتر از تصورات رو برای گرگینهها رقم میزنن...] ••••••••••••••••••••••• «...
{Completed} جونگکوک از ازدواج با همچین هیولایی میترسه. خیلی ها ازدواج اجباری جونگکوک با تهیونگ برای برقراری صلح بین دو مافیا رو مثل یه موهبت میدونند ولی از نظر خودش سرنوشتش محکوم شده و به نابودی رسیده. هیچ راه فراری از این قرارداد ازدواج اجباری و برنامه ریزی شده وجود نداره؛ قطعا تهیونگ تا آخر دنیا به دنبالش میگشت...
{Completed} فصل دوم " bound by honor" هیچکس انتظار نداشت عاشق هم بشند. وقتی جونگکوک به ازدواج الفایی مثل تهیونگ دراومد، همه مطمئن بودند گُرگ خون خالص تهیونگ اونو میشکنه. جونگکوک به بدترین شکل ممکن از مردی مثل اون میترسید. اعضای مافیا، خیلی سریع هر اعتراض و حرف مخالفی رو خیانت تلقی میکردند. امگا ها باید حرفهای شوه...
Hidden Dream Wr: Shamim Main Couple: Vkook. Yoonmin. Namjin Genre: Romance. Smut. Drama خلاصه : داستان راجع به جونگ کوکیه که دونه دونه همه چیزهایی که دوسشون داره رو از دست میده ولی یک نقطه ای از زندگیش چیزی پیدا میکنه که خلاء بزرگ وجودشو پر میکنه و جای همه چیزهایی که از دست داده رو میگیره چیزی که ما بهش میگیم "عشق"
"Completed" خلاصه: جئون جونگکوک رزیدنت جراح مغز و اعصاب،با وجود شلوغی بخش اورژانس بین اون همه مریض و همراهایی که به هیاهوی سالن دامن میزدن،مجذوب مرد نااشنایی میشه که با سردرگمی به دیوار سرد و بی روح بیمارستان تکیه داده و تو دنیای افکار خودش رها شده... چی میشه اگه جونگکوک با لجبازیاش این مرد رو اعصبانی کنه بدون اینکه...
همیشه باید حقیقت رو به زبون آورد، گفتن حقیقت بهتر از آروم شدن با دروغه! اما گاهی بعضی از واقعیت ها اونقدر باورش سخته که باید دروغ گفت. You were my life Wr: Sahra Main Couple: Vkook Genre: Angst. Romance. Drama. Fantasy
خلاصه: دهه ی نود میلادی. بوی قهوه ی تلخ و کلاه های کج فرانسوی. پوستر تئاتر های شکسپیر در همه جای شهر. و پسری که توی اتاق واحدش در ساختمان هبیتیت مارسی نشسته و به عاشق بودن فکر میکنه... عشق به شوهر خواهرش که نوزده سال از خودش بزرگتره... آیا تهیونگ هم میتونست دل به عشق برادر زنش بده؟ کسی که از مارسی تا سئول رو طی کرد...
خلاصه: جئون جونگکوک پسری که توی زندگیش از هیچی راضی نبوده. و تنها پناهگاهش کافه ی صمیمی ترین دوستشه...اما چی میشه اگه یه شب بارونی درست وقتی فکر میکنه بدبخت تر از خودش وجود نداره، پسری با چترقرمز وارد کافه بشه، پسری که راه درازی رو از آمریکا تا سئول اومده تا رابطه ی از دست رفته اش با دوست پسرش رو نجات بده... و چی میش...
مَدهوش🃏 تهیونگ یک نویسنده ی مشهور با اسم هنریِ (آدرین هرلسون) که با دخترِ 6 ساله ش، مِرا که یادگار از همسرِ عزیزش جونگکوکه زندگی میکنه. عشقی که شش سال پیش طیِ یک تصادف جاده ایِ عمدی و سقوطش به ته دره ی عمیقِ پشت جنگل های کاج، فوت شده. حالا چی میشه اگه یک روز وقتی تهیونگ به عنوان مهمان افتخاریِ نقاشی که نخست وزیر ف...
𝑳𝒐𝒗𝒆 𝒀𝒐𝒖 𝑺𝒐 𝑩𝒂𝒅 - بدجوری دوستت دارم قسمتی از فیک: تمام انگیزه ام از اومدن به این کتابفروشی فقط دیدن اون صورت بینهایت جذابشه ...وقتی رو به قفسه ها می ایسته و کتابهارو مرتب میچینه، وقتی پشت میزش میشینه و با نگاه فوقالعاده اش بهم نگاه میکنه و قیمت کتاب رو میگه .. زمانی که با اون لبخند لعنتیش من رو مخاطب قرا...