داستانِ کوتاه
نوشته های کوتاهم رو از این جا دنبال کنید. (روایت های یک یا چند قسمتی) • آمازونیته (سه قسمت) یونمین/عاشقانه • تی تی (پنج قسمت) تهیونگ و سانا/ عاشقانه +۱۸ • چشم های سلطنتی (یک قسمت) کوکمین • 29 سپتامبر (یک قسمت)
نوشته های کوتاهم رو از این جا دنبال کنید. (روایت های یک یا چند قسمتی) • آمازونیته (سه قسمت) یونمین/عاشقانه • تی تی (پنج قسمت) تهیونگ و سانا/ عاشقانه +۱۸ • چشم های سلطنتی (یک قسمت) کوکمین • 29 سپتامبر (یک قسمت)
" در حال آپ... " اتفاقی توی جشن تولد پادشاه والمیر رخ داد که حتی توی ترسناک ترین کابوس های شبانهی مردم اون سرزمین هم نمیتونست به این شکل رخ پیدا کنه. پادشاه جفتش رو ملاقات کرد! جفتش یک امگای عادی نبود! یه پسر امگا بود! درواقع تنها پسرامگای که، پادشاه و مردمش تابهحال شاهدش بودن. البته این فقط شروع داستان سرزمین وال...
زمانی فهمیدم یک گناهکارم که به امگا بودنم پیبردم. با متولد شدنم به عنوان یک امگا، بزرگترین گناه عمرم رو مرتکب شدم. اما وقتی دست خودم نبود که چطور متولد بشم، آیا عادلانه بود که از طرف خانوادهم به گناهکار بودن متهم بشم؟ و اگه این تقصیر منه...کاش اونهایی که به اختیار خودشون یک آلفا متولد شدن بهم بگن که دقیقا کجای...
🪧 پایان یافته • fic : vasilisa •main couple : kookmin •side couple: vmin /taegi • angst / romance (smut)/ tragedy/ classic " افسر خطاب کردن یک نوع یاداوری به حساب میاد تا دست و پام رو گم نکنم و به نوازش لبهات با سر انگشتهام راضی باشم .. بهانه یک بهانه ست برای تجسم مرز نامرئی بین ما" پ.ن : ژانر تراژدی و کاپلِ تهگی...
پایان یافته 🏳 •fic: pupilla opia •Couple: kookmin • angst/ romance/smut " تو تنها شوخیِ خدایی که دارم با دو تا دستهام بغلش میکنم! تو تنها شوخیِ خدایی که میخوام ببوسمش..! "
"دلم میخواد از صدای نالههات یه آلبوم موسیقی بسازم! " ˚˙༓ در پاریس -سرچشمه عشقهای افسانهای- داستانهای عاشقانه زیادی میتونی بشنوی... اما نه عشق بین دو مرد! این عشق در سال 1965 در ذهن هیچکس نمیگنجید، چه برسه به گل سرخی که همیشه در حال زخم زبون زدن به شازده کوچولو بود. برای پارک جیمین، سختتر از ثابت کردن عشق بین...
" ميخواى به كلكسيون تتو هات يه شاهكار ديگه اضافه كنى؟" "آره، اسم تو رو، پارك جيمين."