a life under the sea[Z.M]
{Completed} و داد زد: باور کنین من زنده نیستم ! #1 in sadstory
وضعیت:تکمیل شده جونگکوک پسریه که از مدرسه رفتن متنفره و به خاطر همین از دست خانوادش فرار میکنه و توی ی گیم نت با شخصی ملاقات میکنه که ممکنه کل زندگیشو تعقیر بده و وارد جایی مثل مدرسه ای برای بازی بکنه که انواع بازی ها با رشته های مختلف رو داره و دور دنیا رو بگردن تا رازی رو همراه با گروهشون کشف کنن راز اینکه چه کسی پ...
فصل دوم Olympus 𝐂𝐮𝐨𝐩𝐥𝐞: 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕, Yoonbin(txt)/yoonmin/namjin 𝐺𝑒𝑛𝑒𝑟: 𝐹𝑎𝑛𝑡𝑎𝑠𝑦 - 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒 - 𝑆𝑚𝑢𝑡 - 𝐴𝑛𝑔𝑠𝑡 خلاصه: دوستت دارم، بازم دوستت دارم و دنیای من اینو میدونه! پسرت اینو میدونه اما... انگار عشق من درست مثل سرنوشت المپیوسه... برای سه جهان، بی سرانجام! پایان یافته*
-هوسوک مواظب خودت باش من هر لحظه موقعیت ماشین رو چک میکنم ،متاسفانه اگ خطا کنم اون گربه وحشی با اون سربازای دورش تکه پارم میکنن هوسوک خنده ای کرد و به یونگی که با ده تا سرباز همراه خودش که با لباس نظامی به دیدن مسابقه اش اومده بود نگاهی انداخت -درواقع اگ منم خطا کنم جناب گربه منم تکه پاره میکنه صدای یونگی توی گوش هوس...
هوسوک به فرزند خوندگی گرفته شده.هوسوک لکنت داره. و یونگی تمام زمان دنیا رو برای هوسوک داره.
خانواده کیم که از سه تا پسر تشکیل شده... خانواده مافیایی که تقریبا کل کشور میشناسنشون... کیم تهیونگ پسر دوم خانواده و بی تفاوت نسبت به همهچی با ورود بادیگارد جدیدش جئون کسی ک با خواسته خودش استخدام نشده تفریح تازهای پیدا میکنه و میخواد ک بهش هیجانهای زندگیش و نشون بده... کیم نامجون پسر بزرگ خانواده و جانشین پدرش ک...
[] Completed [] •• - " من مجانی برات مسابقه نمیدم کیم تهیونگ! باید در ازای بدهکاریای تو به اون هیوک عوضی یه چیزی هم نصیب خودم بشه ، درست نمیگم؟!" - "من...من چیزی ندارم که بهت بدم جانگکوک..." - " اشتباه نکن! تو خودتو داری! " •• Kookv 🔞 •• - " میخوای بگی که همه عمرت رو توی یه گاراژ گذرونده بودی؟! " - " یونگی هیونگ...
چی میشه اگه تهیونگ یه خونه متروکه بخره که خیلی عجیب و ترسناکه؟! و چی میشه اگه جونگ کوک صاحب این خونه عجیب و ترسناکه که هزار سال بیشتر عمرشه؟! ژانر: ترسناک، معمایی، عاشقانه، اسمات، خون آشامی کاپل: کوکوی
‼️هشدار‼️ این بوک ممکنه برای بعضیا شامل صحنههای دلخراشی باشه پس اگه تحمل دیدن ندارین، لطفا کنارش بزار! _______ Serendipity به معنای پیدا شدن کسی بدون اینکه از قبل منتظرش بوده باشی یا دنبالش گشته باشی؛ تحولی از طرف سرنوشت: 'کیم تهیونگ دانشجویی که گذشتهی ک...