The Crow
if the people we love are stolen from us, the way to have them live on is to never stop loving them. buildings burn, people die, but real love is forever. -Zayn
if the people we love are stolen from us, the way to have them live on is to never stop loving them. buildings burn, people die, but real love is forever. -Zayn
زیباترین اتفاقات زندگیام اصلا در لیست «کارهایی که باید انجام بدهم» نبودند. هشدار : این داستان صحنه های قتل ، خشونت ، تجاوز و ... رو شامل میشه پس اگر علاقه مند نیستید بهتون توصیه نمیشه #1 one direction #1 black #1 sea #1 ziam
اینیه داستانافسانه ای از یک زوجعاشق نیست. اینیک داستانمریض از درد ها و احساسات انسان هاییهست که معلوم نیست چطور پاشون به اینکتاب باز شده و بهم گره خوردن. Ziam
تو دنیایی که ژن تعدادی از آدم ها جهش پیدا کرده و بهشون قدرت های خاصی داده، دولت سعی داره جلوی جهش یافته ها رو بگیره. اما یه گروه از جهش یافته ها به سرپرستی لیام و هری به بقیه ی جهش یافته ها کمک میکنن تا از دست دولت فرار کنن. چی میشه وقتی اونا به کمک لویی، دشمنشون نیاز پیدا میکنن؟ و چی میشه وقتی کم کم میفهمن توطئه ی...
My tolerance is going up, And I'm getting numb to the feeling. And I've been abusing drugs, I'm getting numb to the feeling. I need you to show me love 'Cause I'm getting numb to the feeling. تحملم تموم شده، دارم بی حس میشم. دراگ مصرف میکنم، دارم بی حس میشم. نیاز دارم که بهم عشق بورزی، چون دارم بی حس میشم.
با احترام به "لیام جیمز پین" که همیشه یاد خودش و لبخندش تو قلبمون زنده میمونه. ' تروریست ' شاید این موضوع ، مسئله ی خاصی نباشه اگه شما تنها عضو مسلمان یک بوی بند شناخته شده و جوون نباشید . اما این موضوع مسئله ی مهمی میشه اگه شما تنها عضو یک بوی بند شناخته شده و جوون باشید . - فن فیکشن زیام مین نویسنده : ____Marry@ آ...
"هیچ شنیدی که میگن چشم ها نمیتونن دروغ بگن؟ حقیقت نداره! تنها قاعدهای که اینجا صدق میکنه اینه که هر چی چشم ها زیباتر باشن، دروغ های زیباتری هم میتونن بگن!"
Highest ranking: #1 in fanfiction [complete] by sadafiiiii تو کی هستی؟ یه فرشته از قعر جهنم... زین مالیک پسری که حامله شد
_ نشستم کنار پنجره، سیگارم رو روشن کردم و رفتنش رو دیدم.. + بعدش رفتی دنبالش؟ _ نه ، یه پاکت سیگار کشیدم ، گفتم شاید برگرده.. + بعدش چی؟ رفتی دنبالش؟ _ نه رفتم همه وسایلش رو جمع کردم که یادگاری ازش نمونه... + انداختی دور؟؟ _ نه، گذاشتم تو انبار.. + باید از شرشون خلاص میشدی... _ دیوونه شدی احمق؟ شاید برگرده!
من برادرمو کشتم تا فقط عشقمو از چنگش در بیارم 🏳 مثله یه بازیِ حکم بهش نگاه کن ما حتی برادرم باشیم باز رقیبِ همیم باید همو زمین بزنیم
°•°یه جایی دور از این خونه،این شهر،این آدم ها،دنیای دیگهای وجود داره.دنیایی که شب،روز رو ملاقات میکنه و خورشید،دلباختهی ماه میشه°•° Cover by: @deborah_me
تریشا دیگه از پس نگهداری از پسر معلولش برنمیاد پس اون رو به بهزیستی منتقل میکنه، سرنوشت زین بعد از جدایی از مادرش کاملا متفاوت رقم میخوره... [ ZIAM ] •Liam top -آپ هفته ای یک الی دو بار✔️-
دیگه لازم نیست برای معروف شدن استعداد خاصی داشته باشی. پول در آوردن نیازی به سختکوشی نداره. تنها چیزی که نیاز داری شانسه؛ و البته ذرهای از خود گذشتگی و آمادگی برای مرگ. ما بزرگ میشیم تا اگر آشیل لطف و رحمت خودش رو شامل حال ما کرد، تا زمان مرگ بجنگیم و اگر هم مردیم با لبخندی بر لب دفن بشیم. خدای ما پرستش نمیخواد، د...
+از من متنفری زین؟ _اشتباه میکنی،من ب ت فکر هم نمیکنم. تنفر هم ی نوع احساسه و ت لیاقت هیچ احساسی نداری......
❌️Ongoing❌️ The second season of BORN FREE +زین یه آینه س که تصویر خوبی از تورو منعکس میکنه. تو دنبال اینی که بدی های خودت رو نبینی،حالا اگه اون آینه بشکنه،توش چی میبینی! _یه هیولارو ⚠️دستورالعمل ها: 1.قبل از شروع به خواندن این داستان فصل یک: 》Born free《مطالعه شود. 2.اگر عجله دارید نگران نباشید: به محض مطالعه ی Mi...
❌Completed❌ 🔻3500 words 🔻A Short story آدمها تو اوج فراموشی هاشون هم میتونن برای بقیه یه خاطره ی تکرارنشدنی بسازن جوری که هیچ وقت فراموششون نشه زندگی از ذهن آدم بیرون نمیاد همونجور که نفس کشیدن نباید یادت بره.
- من معتادت شدم لیام پوزخندی گوشه لبش میشینه + البته که شدی - منظورم از نظر جنسی نیست لی + اوه مطمئنی؟ چون تنها چیزی که توی این دنیا بهش اهمیت میدی سکسه زَت - من.. من معتاد روحت شدم غم وجودش حتی روی صداش هم تاثیر گذاشته بود رنگ شادی تو چشمای لیام کمی امیدوارش کرده بود ولی حرفی که از بین لبهاش خارج شد روح رو از...
• زین توی فروشگاه والمارت کار میکنه. اون دوست پسر نداره و خیلی وقته که به یه قرار نرفته. مامانش همیشه دنبال یه پارتنر برای اونه و حالا هم که برادرش میخواد ازدواج کنه، فشار از طرف اون بیشتر شده. زین میخواد که یک نفر رو پیدا کنه، ولی با درنظر گرفتن اتفاقاتی که در گذشته براش افتاده یکم سخته. اون مجبور میشه با کسی که ماما...
«احمقها» من معمار نیستم ولی میدونم پیش از این که قصر بسازی باید آلونکت رو خراب کنی. نمیتونی روی همون زمینی که آلونک داری قصر رو هم بخوای. قبل از این که برجت دهها متر بالا بره... اول باید چند ده متری رو پِی بکنی و پایین بری. من معمار نیستم ولی زیاد تو حرفهی این و اون سرک میکشم : ) A Zayn Malik Fanfiction
چیزی که لیام در مورد بادیگارد اسرارآمیزش نمیدونست این بود که اون مرد چشم طلایی قراره ازش محافظت بکنه یا بهش آسیب بزنه!!! با این حال اهمیتی نداشت چون لیام بدون اینکه بدونه، عاقبت عاشق اون مرد شدن رو به جون خریده بود. فصل اول کامل✅ فصل دوم درحال آپ❌ کاپل: زیام، لری، (جی تو) ژانر: جنایی، اکشن، عاشقانه، میستری محدودیت سن...
همش تقصیر من بود. چون من یه علف هرزم... یه قاصدک بی فایده که با نجوای باد پراکنده میشه. . . . . ⭕️زیام ** اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندارند و صرفا، برای درک و لمس بهتر داستان به عاریه گرفته شدند*
«امپراتوریِ هیچ» -«تو فکر کردی کی هستی بدبخت؟ یه قهرمان؟ قهرمانها یا پا به توپ دارن، یا دست به میکروفون یا چشم به دوربین! قهرمانهایی از جنس تو هیچی نیستن! تو تبدیل میشی به نیم خط توی کتاب تاریخ دبستان!» -«برام مهم نیست کسی اسمم رو به خاطر نیاره. همین که بدونم یه قطره از یه دریا بودم نه یه مرداب، برام بسه...» A Harr...
تو همون شیشهی شکسته بودی، ولی من هنوزم لمست میکردم با وجود اینکه میدونستم صدمه می بینم. •#1 Ziam
[Completed] "پیکسی؛ پری چهره ای که در زیر نور ماه می رقصد " . . +بهت گفته بودم دیگه دنبالم نگرد؛ دنیای تو برای من زهره _و من به حرفت گوش نکردم زِد چون تو برای من خود مرهمی
تو سرتا پا رفتن بودی من در تردید آمدن تو تمام رفتی و من هیچ نیامدم بگذار خالی بماند وسعت میان ما بهم نمیرسد دنیایی که تو در آن میروی و من هیچ نمی آیم