Hidden( translated to persian )
He was like a moon part of him was always hidden. اون شبیه ماه بود قسمتی از اون همیشه مخفی بود.
Completed
He was like a moon part of him was always hidden. اون شبیه ماه بود قسمتی از اون همیشه مخفی بود.
وقتی گذشته ای داشته باشی که باعث ترس و وحشتت بشه ، جوری که بدترین کابوست گذشتت باشه اون موقع میشه که به یه دوراهی بر میخوری ، فرار کردن از گذشتت یا جنگیدن باهاش ؟ سرینا هم توی این دو راهی میفته و هیچ وقت نتونست انتخاب درست و بکنه تا اینکه ....