Select All
  • 𝖢𝕽𝖨𝖬𝖤
    1K 85 8

    "جنایت" سونگ مینگی پسر رئیس وزارت اطلاعات نیویورک،متهم به هک کردن سیستم امنیتی پلیس شده.اما مهم ترین نکته اینه که کسی پشت تمام این کارها بود.چه کسی مینگی رو مجبور به انجام این جنایت کرده؟ ‌ ★𝖢𝗋𝗂𝗆𝗂𝗇𝖺𝗅-𝖬𝗒𝗌𝗍𝖾𝗋𝗒-𝖠𝗇𝗀𝗌𝗍-𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾-𝖲𝗆𝗎𝗍 ☆𝖸𝗎𝗇𝗀𝗂-𝖶𝗈𝗈𝗌𝖺𝗇-𝖲𝖾𝗈𝗇𝗀𝗃𝗈𝗈𝗇𝗀 ‌ ☆یونهو،من نمی...

  • رابین هود 3
    1.2K 174 12

    کامل شده ژانر : رمنس ، پلیسی کاپل : سونگجونگ ، ووسان ، یونگی ، جونگسانگ ، هیونشی(هیونسوک و یوشی ترژر) نگاه همه به تلویزیون بود ،اخبار داشت در مورد قتل یکی دیگه از سیاستمدارا می‌گفت :شب پیش دادستان لی به قتل رسید ،جنازه ی ایشون توسط راننده اش پیدا شده ،پلیس حاضر نیست هیچ صحبتی در این مورد با همکاران ما انجام بده . هونگ...

  • halazia || seongjoong
    13K 457 7

    in which kim hongjoong finds himself in love with a vampire during an apocalypse. Oh, no, 모든 것이 말라가네, ooh, yeah We all try but we lose emotion 점점 잃어 감에 익숙해져 가, 가 마비되어 가네 묶여 버린 자유 속에 내 안에 작은 fantasy Oh, Halazia, Halazia, Halazia

    Completed   Mature
  • Red & Gold
    4.4K 603 11

    وویونگ، تنها بازمانده طرد شده ای که مجبور میشه با سان پیوند برقرار کنه تا زندگی خودش رو نجات بده، وارد دنیایی میشه که مسیر زندگیش رو به کلی تغییر میده و به جایی میرسه که آرزو میکنه ای کاش هرگز با اون پسر آشنا نشده بود.

    Completed  
  • Promise -Taegyu
    5.4K 251 4

    بومقيو وعد نفسه بأنه سيمتلك الأصغر ذو القبعة السوداء و يكون بين أكفف يديه و صدره مرتاحاً و يبقى متأملا طفوليته الجذابة !

  • Hot, Like Ice {کامل‌شده}
    34.7K 6.7K 32

    Name: Hot Like Ice [ییجان] Genre: Romance, Mystery, Smut Type: Yibo Top «میتونم همین الان و همینجا بکشمت ! چون ده سال از عمرمو کشتی! سعی نکن جلوی من وایسی و شاخ و شونه بکشی! چون تو هنوزم همون بچه دبیرستانیه عقده ای هستی که روان مریضت از آزار دادن آدم پولدار ها ارضا میشه!» قصه مردی که آسیب دیده؛ کسی که برای درمان زخم...

    Completed  
  • 𝐿𝑢𝑠𝑡 𝐺𝑎𝑚𝑒 / بــازے شــهوتـ
    8.1K 1.2K 20

    𝐶𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒 : 𝑌𝑖𝑧ℎ𝑎𝑛 (𝑍𝒉𝑎𝑛 𝑇𝑜𝑝) 𝐺𝑒𝑛𝑒𝑟: 𝐹𝑎𝑛𝑡𝑎𝑠𝑦,𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒,𝑆𝑚𝑢𝑡,𝐴𝑐𝑡𝑖𝑜𝑛 𝑊𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟: 𝐴𝑟𝑚𝑎𝑡𝑖 200ســال تموم منتظر این لحظه بودم و بلاخــره وقتشه عوض بدید این اهریمنی که شدم رو مدیون شمام. .... ییبو: چرا من باید اون فرد باشــم؟! من از مردن میترسم!! .... ژان سرش رو بالا اورد و...

    Completed  
  • وقتی رسیدی که شکسته بودم
    36.6K 6.8K 80

    اون ها پدر و مادر نبودند ابزاری برای شکنجه دادن بودند اون فقط منتظر یک ناجی بود... اون مرد وقتی رسید که پسر شکسته بود