Predictions
آخرین تصویری که از میان پلک های نیمه بازش دید،لبخند شروانه فالگیر بود ( بهت تبریک میگم چوی یونجون!) پارت ها کوتاه ان ژانر:فانتزی.فلاف. اگه دنبال یه داستان فلاف به دور از فیک های خشن هستید خوش امدید!
آخرین تصویری که از میان پلک های نیمه بازش دید،لبخند شروانه فالگیر بود ( بهت تبریک میگم چوی یونجون!) پارت ها کوتاه ان ژانر:فانتزی.فلاف. اگه دنبال یه داستان فلاف به دور از فیک های خشن هستید خوش امدید!
𝐬𝐞𝐫𝐞𝐧𝐝𝐢𝐩𝐢𝐭𝐲 [completed] داستان دربارهی عشقِ بین شهر و روستاست...کانگ تهیون پسر شهریِ افسرده و دوستش چوی یونجون پسر هوس بازی که دنبال سکس پارتنره پا به روستایی میزارن که کاملاً مسیر زندگیشون رو عوض میکنه؛ فقط چون اونها با دوتا پسرِ روستایی آشنا میشن... ـــــــــــــــــــــــــ من دنبال تو نبودم، من منتظر...
دنیای ما وارونه بود، با وصله پینهی قلب هایی از جنس شیشه ساخته شده بود. از برج های انسانیتش، بوی فساد ساطع و راه تنفس به ارامی بسته میشد. اشعهی محرومیت، باعث کم سویی چشم ها و زنجیری از جنس محبت، توسط والدین به گردن فرزندان انداخته میشد دنیای ما سفید ترین سیاهیِ محض بود و ما عذابی به نام عشق به اون اضافه کردیم...
بوسیدن، مرزی ممنوعه شده بود. خیلی ها حسرت یک بار چشیدنش رو به جهنم میبردند. فقط عدهی کمی قادر بودند تا نرمی لب های شخص دیگری رو حس کنند و مابقی از این لطفاتِ بهاری بهرهای نمیبرند. توی دنیای ما ترسِ پرت شدن از پرتگاه ممنوعهها، به شکل دیوانه واری رخنه کرده بود. ترسی که تمام زندگیت رو به پایین صخره پرتاب میکرد. پس قوا...
- گفتی دوستم داری! + به عنوان یه پادشاه معمولا زیاد دروغ میگم. - الانم داری دروغ میگی. + آره دارم دروغ میگم چون قرار نبود عاشقت شم! کم دست و پنجه نرم نکردم با خودم که بهت دل نبندم. تو میری، سوبینی که بر میگرده پسر وزیر چویه نه تو! اون عاشق من نیست؛ تو هم نیستی. تو فقط عاشق یونجون دنیای خودتی. - ولی دلم برات تنگ میشه...