↜با یک لمس ساده، نامجون میتونه افکار رو بخونه. و جونگکوک دلیل خیلی خوبی داره برای اینکه اجازه نده توسط نامجون لمس بشه. برای تیام 🌱🌼 𝘗𝘦𝘳𝘴𝘪𝘢𝘯 𝘛𝘳𝘢𝘯𝘴𝘭𝘢𝘵𝘪𝘰𝘯 𝘖𝘳𝘪𝘨𝘪𝘯𝘢𝘭 𝘴𝘵𝘰𝘳𝘺 𝘣𝘺 @themarmalade 𝘰𝘯 𝘢𝘰3
[Completed] Jungkook's mother married Namjoon's father. They were happily in love. But the problem was their sons. Namjoon and Jungkook hated each other from first glance. There's no explanation for the cause... They just do. They can't stand each other. So, their parents decide to take a break from their daily head...
When the Maknae of Bangtan realizes his Feelings of admiration runs even deeper for his leader, he tries his best to gain his attention and hopefully his heart. #13 in BtsRM tag 11/28/21 #5 in Namkook 1/23/22 #2 in Namkook 1/27/22 #1 in BtsRM 3/17/22 #7 in Namkook 3/21/22
▅▅▅▅▅▅▅▅▅▅▅▅▅▅▅▅ جیمین پسری که تو زندگیش همه چیزشو از دست داده و با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرده ، خیلی یهویی بهش پیشنهاد میشه که خدمتکار شخصیه پسر پولدار بشه و زندگی تهیونگ با ورود پسر مو زردی به عمارتش از این رو به اون رو میشه ... حالا سرنوشت با این دو نفر میخواد چیکار بکنه ؟ ▅▅▅▅▅▅▅▅▅▅▅▅▅▅▅▅ •°•°•°•°•°•°•°•°•...
اون افسانه ی مسخره ی جفت حقیقی رو شنیدی؟ ازش متنفرم همه میدونن چقدر مزخرفه... البته که همچین چیزی وجود نداره... اما چرا وقتی بهش نگاه میکنم تمام افسانه های غیرواقعی برام واقعی میشن؟ 🤍🩶
من درون گرداب گناهی افتادم که عشق تو رو برام ممنوع می‌دونست... باید به خودم و قلبم می‌فهموندم که اجازه نداره تو رو بپرسته و به کسی که همسر داره، عشق بورزه. اما اون گرداب که بوی تو رو می‌داد، من رو داخل تاریکی خودش کشید و تبدیلم کرد به شیطانی که وجود تو رو می‌خواست... به هر قیمتی! ๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑ اسم: گرداب گن...
چطور میتونم به عقب برگردم؟ چطور میتونم همه چیز رو از اول بسازم؟ "گذر از محدوده قدرت" چیزیه که زیاد بهش فکر میکنم. شاید بتونم زمان بیشتری از همیشه به گذشته برگردم. شاید بتونم تغییرش بدم. شاید بتونم از کشته شدن اون کسی که عاملش بودم جلوگیری کنم. Started: 2020, 19 Jan. Finished: 2020, 30 Jun.
🔴 #Full 🔴 بی صدا خندید و همونطور که جزئیات صورت پسر رو تماشا می‌کرد، زمزمه‌وار گفت: - پس تو کسی هستی که قراره سرنوشتم رو تغییر بده... بدون توجه به سرمای خنجری که روی گلوش فشرده می‌شد، ادامه داد: - خوشگلی! کشیش اخمی کرد و با حرص دندون‌هاش رو روی هم سابید. صبرش برای بریدن گلوی اون هیولای لعنتی رو به اتمام بود. - این و...
هوسوک فقط می‌خواست خوش بگذرونه. جوون باشه، از روزهاش لذت ببره و مثلِ امگای سرکشی رفتار کنه که تمام زندگیش بوده. اما امگای سرکش، تصور نمی‌کرد خوش گذرونیش توی کلاب به بهم زدن با دوست پسرش و البته، پیدا کردنِ یه شخصِ بهتر ختم شه. یا، جایی که آلفا یونگی توی دعوای هوسوک و دوست پسرش دخالت و آروم راه‌اش رو به زندگی امگا باز...
People always thought Suho and Seojun fought because of jugyeong but it was just a ruse to cover up their relationship but omce an argument gets too heated they decide to come out with their relationship how will jugyeong react
"b-but I didn't do anything, it's my cousin" "I know sweetie but you pay for the things your cousin did"
Jeon Jungkook,more than a member but not an hitman,always held his life on his palm for his master choi minsoo,head of the biggest mafia group,choi mafia. Kim namjoon a very talented scolar wanting to do better in life and gave all the happiness to his uncle and his wife who foster him after his parents death. Secret...
Nadie puede predecir cuándo conocerá a su alma gemela o incluso siquiera si lo hará. En un mundo donde las almas gemelas son una anomalía y donde no muchos comprenden su significado; el idol Jeon Jungkook se cruza con su alma gemela, en medio de una premiación con cientos de personas. Así que Jungkook se pregunta qu...
Seokjin at the age where he kept receiving wedding invitations, but he doesn't want to attend the wedding alone. He needs to find someone. Someone who is not just willing to accompany him, but is comfortable being in the public eye.
"Buy this for us, Yeo Jun. Let's go out for a drink, Yeo Jun! Does a café sound good, Yeo Jun?" They ask me this over and over again, as if expecting me to say no. To reject them; but I don't. I continue with what I normally do. I spoil them when they don't deserve to be spoiled. They don't care about the real me; the...
This based off the Kdrama but gay The plot is not entirely the same
Money. That's what Nam Soo-Hyun needed and he needed alot of it. Money to support his mother and his brother. Money to pay his late father's debts. The 3rd year straight-A student ,labeled as an outcast because of his thorny personality, had one mission in mind : To escape the chokehold of poverty. Friends. Love. Lei...
نام فیکشین: forgetfulness/فراموشی خلاصه: از کمای طولانی مدت بلند میشه اما چیزی یادش نمیاد تنها چیزی که همراش بود یه تلفن ساده و یه شماره ناشناس تلفن باز کرد متن عجیبی دید "وقتی بیدار شدی باید بفهمی کی هستی بهت قول میدم که انتقامت ازش میگیری شیائوجان" باید بفهمه کی هست و چرا این اتفاق ها افتاده اما کسی نداره به جز...
فیک: دنیای موازی کاپل: ییژان (ییجان) bjyx ژانر: علمی-تخیلی، اسمات، رمنس آپ: روزای فرد [شب] ~این فیک اول توی چنل Yizhanland آپ میشه^^ چپتر: 11 بخشی از فیک: "وقتی ژان به سمت خیابون اصلی رفت، متوجه تفاوت‌های فاحش دنیای خودش با اینجا شد. ساختمون ها، ماشین ها... همه چیز متفاوت بنظر می‌رسید. -اینجا دیگه کجاست؟ بازم یه خواب...
عنوان فیک: Our Strange Necklace کاپل: ییجان ژانر: درام-اجتماعی، علمی-تخیلی، رمنس تعداد چپتر: 20 روزای اپ: دوشنبه/جمعه نویسنده: Ptfm5 ادیتور: Lynn اپ اصلی چنل: UkiyoStory خلاصه ای از داستان: زمانی که ییبو، محافظ شخصی امپراتور، به عنوان مجرم شورشی تحت تعقیب قرار گرفت، به پیشنهاد استاد تهذیب‌گر برای پی بردن به حقیق...
نام: Cut sleeves king (huang jiu lang) (پادشاه آستین بریده) ژانر: تاریخی، رومنس، اسمات تعداد چپتر: 7 تایپ: bjyx آپ: روزهای زوج آپ اصلی: چنل Yizhanland "وانگ ییبو نگاهش خیره، سر بالا و پر اقتدار به جلو بود. جان چشم هاش رو بست و پذیرای این بازی شد. صدای پچ پچ و نگاه های خیره ی کسانی که از کنارشون رد میشدن، به گوششون می...
ووت یادتون نره🍭🌱 جان توی عصبانیت دستور میده تا ییبو رو بدزدند اما وقتی برای اولین بار اونو میبینه عصبانیتش میخوابه و ازش خوشش میاد... و ییبویی که برای پیدا کردن جواب سوالاش تن به این اسارت دوست داشتنی میده... ㋛︎ زمان آپ :هر سه روز یک بار🦠 ᴄᴏᴜᴘʟᴇ :ʏɪᴢʜᴀɴ ❤︎ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 : 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞 シ︎ 𝒛𝒉𝒂𝒏 𝒕𝒐𝒑
"Are you fucking blind!? She fucking cheated on you in the first place! And not only with Jungkook! With almost the whole school and you didn't even noticed! She used you! For your looks and your blindness!" "Don't tell me that I'm blind. You can't even see that I.don't.fucking.like.you.and.never.will." - VMIN - g...
"I like you," "I like you too!" "No, I mean like, like you. God you're so dense!" Min Yoongi and Kim Taehyung are both young and successful CEO's of the entertainment company, DT Entertainment. They plan on releasing a new girl group, but they need a choreographer for them. This is where Jung Hoseok comes in: Jung Hos...
پارک جیمین که جز دوتا هیونگ کسی رو تو زندگیش نداره؛ بعد از آشنایی با یه شاهزاده عجیب زندگیش از این رو به اون رو میشه!!! کاپل اصلی:ویمین اسمات:نداره❌ ژانر:فانتزی|معمایی|عاشقانه| پارت:47 وضعیت:کامل شده این کار توی چنل @Vminhome اپ شده!!
"Someone in this department is Mr Kim's boyfriend, we'll find you whoever you are!" "100 dollars on who guesses it right!"
Just because Vampires and Humans are able to accept each other and live peacefully doesn't guarantee an easy life. Through all the pain and the happiness is the need to find something that will last forever, something greater than life itself. Even though both of these souls are considered broken and unfixable to the...
Jimin and Taehyung are friends. Taehyung is a guy that girls all over the school like. Jimin is a good dancer and he is a guy that some girls and boys like. Jimin never liked those girls. He himself is indistinguishable from being gay or bisexual. He made one last dcision as the girls clung to him. - What will be the...
