End Game (L.S)
[ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....
[ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....
«بهش میگن زمزمه ی دریا و اون بزرگ ترین رازی که دریا توی خودش قایم کرده.»
𝐜𝐨𝐟𝐟𝐞𝐞 𝐬𝐭𝐚𝐢𝐧𝐬┊in which louis spills coffee over a green eyed boy with an empty smile and it changes his whole life lower case intended !!
+پیشم میمونی؟ _آره. +چرا؟ _...نمیدونم. * * * +هیچوقت نگفتی چرا موندی. _فراموش کردی؟ تو ارباب منی. +ولی من دیگه اربابت نیستم. _هستی، تو ارباب قلب منی. قصه ی عشق و اسارت با چاشنی خشونت تارانتینویی Warning⚠ +18🔞 🚫این بوک حاوی صحنه های خیلی خشن و تجاوز و نژادپرستی هستش. اگه ا...
"you're so small." as if to prove his point, louis squeezed harry tightly in his arms, and harry just scrunched up a little bit, snuggling his head impossibly farther into louis' chest. "my pretty paper doll." and when louis squeezed him again, placing a shaky, yet warm kiss on harry's cold forehead, harry felt his he...
"تو خیلی کوچولویی" و برای اینکه ثابتش کنه، هری رو محکم بین بازوهاش فشار داد. هری خودشو یکم بالا کشید و تا جایی که میتونست سرشو به سینه ی لویی فشار داد. "عروسک کاغذی خوشگل من" و وقتی لویی دوباره اونو فشار داد، یه بوسه گرم و لرزون روی پیشونی سرد هری گذاشت . هری دوباره اون حس رو توی قلبش حس کرد. عشق رو حس کرد. یه لرزش کو...
به آن کلیسای دربهدر نگاه میکنم؛جایی که در آن،عاشقانه هایمان را سوزاندند. وانشات لری.
شماره ی ناشناس: دوستت دارم. هری:باشه. شماره ی ناشناس:عزیزم فکر کردم تو هم دوستم داری. هری:باشه منم دوست دارم عجیب غریب. شماره ی ناشناس:وات د فاز نایل این بازی رو بس کن هری:تو کی هستی؟ شماره ی ناشناس: وایسا ببینم..تو کی هستی؟ هری:من هریم و تو؟ شماره ی ناشناس:اوه ببخشید رفیق شماره ی اشتباهی بود. ---- وقتی لویی موقع اس...
A Larry Stylinson au based on the movie The Kissing Booth. ~ High school student, Louis Tomlinson, finds himself face-to-face with his long-term crush when he signs up to run a kissing booth at the spring carnival. What happens when the crush just so happens to be his best friends older brother, Harry Styles. ~ Highes...
Then, the two shall become one. Or the one where Louis, a teenager struggling to find himself and build his own beliefs, starts at a boarding school filled with spoiled kids from around the world. He's skeptical about his rather bizarre-behaving roommate at first but, after they share a few sweet cigarettes and sour...
زیباترین آدم هایی که تا کنون شناخته ام، آنهایی بودند که شکست خورده بودند، رنج میکشیدند، دچار فقدان شده بودند و با این حال راه خود را از اعماق درد و رنج گشودند و بیرون آمدند این افراد، یک حسی از قدردانی، حساسیت و فهم زندگی داشتند که آنها را پر از شفقت، ملایمت و توجه عمیق و عاشقانه میکرد زیبایی این افراد، اتفاقی و بی س...
هرچقدر هم كه باهوش باشي... هرچقدر هم كه قدرتمند باشي... هر طور كه باشي ..... آنچه كه قرار است رخ دهد ، رخ خواهد داد ! -------------------------------------------------- راه افتادم به سمت خونه. برف شروع کرده بود به باریدن .ذهنم خالی شده.. حتی نمیدونم به چی فکر کنم . چیکار کنم . هری جفت منه ...و قاتل من ؟
_ولی من لایق خداحافظی بهتری بودم. +هیچکس خداحافظی نمیکنه مگر اینکه دوباره بخواد ببینتت ، بدون خداحافظی رفتم چون دیگه هیچوقت نمیخواستم تا آخر عمرم ببینمت. 🎀[ادیت شده]🎀 زمان اپ : هروقت به شرط برسه. حاوی اسمات🔞 هپی اند🔥 نویسنده:سامینا🫀
خیلی وقت ها پیش میاد هیترا بدون تحقیق راجب لری و بدون این که چیزی راجبشون بدونن سریع قضاوت میکنن.ما خیلی سعی میکنیم جلوی این قضاوت غلط رو بگیریم.اما واقعا اینقدر بحث لری گسترده ست که اصلا نمیشه تو یه جا جاش داد! ما اینجا سعی میکنیم تا جایی که میشه پروف های لری رو براتون بذاریم
همیشه تویی ، دلیل تمام حس هایی که در من ایجاد میشه تویی تو دلیل لبخند من و خیلی جا ها باعث درد منی و دردی که خودش گاهی وقتا مرحمه درداست ولی این توی جدید با کسی که من قبلا میشناختم خیلی فرق داره. اشک هام خشک هستن و من دوباره به تاریکی برخواهم گشت چون عشق تنها برای من و تو کافی نیست .. خب سلام این اولین فن فیک منه خو...
هری استایلز خواننده ی مطرح و موفقی که مدت هاست به خاطر درگیری با اعتیاد به الکل و مواد فراموش شده و لویی تاملینسون مدل موفقی که دیگه مثل قبل محبوب و مطرح نیست توسط یه کمپانی رو به روی هم قرار میگیرن تا توی یه رابطه ی فیک برن 💚🩵
.. -میدونی اولین باری که دیدمت چی توجهمو جلب کرد؟ سرمو تکون دادم.. برگشت و به پشتش خوابید.. بعد اینکه با ورنون از پیشم رفتین اولین چیزی که تو ذهنم جرقه زد این بود.. -OH he was blue.. لبخند زدم و چرخیدم سمتش.. -چشمات همون رنگ آبیه مورد علاقم بودن و تو همون لحظه که بهشون فکر کردم یه چیزی رو حس کردم که دوستش داشتم و بعد...
×on going× زندگی ای که بعد از ملاقات با چشم هاش به رنگ آبی سلطنتی در میاد.
جایی که لویی توی یه آموزشگاه موسیقی کودکان کار میکنه و هری یه تتو آرتیسته که همراه با گربهـش اولی، یه زندگی آروم و بی سر و صدا داره. به علاوه ی این که هر دوتای اون ها برای تشکیل خانواده و داشتن بچه های کوچولو، یه کم زیادی اشتیاق نشون میدن. _______ " فهمیدم عشق یه عکس یادگاری نیست. عشق یه کالای مصرفیه، نه یه چیز پس...
No matter the circumstance, Harry and Hailey always seem to find a way back into one other's lives. "It'll always be you."