Select All
  • slave of revenge (به بردگی انتقام)
    19.2K 4.5K 37

    خرابه ای غریب در دلش به حاکمیت کینه بود و در سرش ناقوس مرگ می پیچید به بردگی انتقام خدمت میکرد و به دستورش شمشیر به روی هر کسی میکشید اما کدام برق شمشیر عشق را میترساند؟! کدام تیزی حاضر به گردن زدن عشق بود؟! •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• فیکشن کاپل: kookmin (کوکمین) ژانر: رمنس ، اسمات ، تاری...

  • kookmin | Orange juice
    4.2K 1K 14

    ماجرا های یک اکیپ خرا...اهم شلوغ دبیرستانی که یه مدرسه رو به گ...فنا دادن و احساسات متفاوتی که بین آلفا و امگای اکیپ شکل میگیره کاپل:کوکمین first kiss :part¹² ژانر:کمدی.مدرسه ای.عاشقانه.اسمات

  • احساسات ماه
    54.2K 4.6K 59

    فصل اول تموم شده ✅ فصل دوم در حال اپ کاپل اصلی :تهکوکیونمین کاپل فرعی: نامجین ژانر : طنز ، اسمات🔞 ، امپرگ ، اکشن ، فورسام ، مافیایی چند سال از وقتی که علم پیشرفت کرده و کاپل های گی میتونن پیوند رحم کنن و باردار شن میگذره برای همین تعداد کمی ازشون بچه ها یا نوه هاشون میتونن بدون پیوند رحم باردار شن انقد تعدادشون ک...

    Completed  
  • 𝑴𝒚 𝑯𝒆𝒂𝒍𝒆𝒓
    22.8K 3K 14

    "اگه بفهمم که قراره دیگه نبینمت، تمام داستان آشناییمون رو توی یه نامه مینویسم و اون رو به عنوان یادگاری ای از طرف خودم برات به جا میذارم." جونگکوک کسیه که تمام ثانیه ھای زندگیش با درد طاقت فرسایی میگذرن، ولی اون هیچوقت دست از جنگیدن برنمیداره چون، اون جیمینی رو داره که با افکار و احساسات معصومانش بهش انگیزه ی زنده مون...

    Completed  
  • He Is On My Nerves So Bad!
    24.2K 4.1K 15

    "اون بدجوری رو اعصابمه!" ■کامل شده■ کاپل: کوکمین ژانر: امگاورس، کمدی، فلاف، عاشقانه مقدمه: فقط کافیه بقیه بفهمن تو یه مهربون احمقی تا زود بپرن روت و ازت سو استفاده کنن! و خب ... جونگ‌کوک اینو خوب می‌دونه ولی چرا زبون لعنتیش واسه "نه" گفتن به امگای موقرمز نمی‌چرخه؟ بخشی از فیک: - ولی من نمی‌خوام با تو ازدواج کنم! + اوه...

  • l need you♡
    54.8K 8.5K 28

    احساس میکنم تمام سال های زندگیم منتظر نگاه تو بودم بدون اینکه بفهمم. قلبم به وجودت نیاز داره♡ کاپل:کوکمین ژانر :رمنس، اسمات، ازدواج اجباری، انگست(هپی اند)

    Completed  
  • I got stuck in a FANFICTION
    20.6K 3.9K 7

    ~•کامل شده•~ چی میشه اگه یک روز پارک جیمین، یهو بیفته توی یکی از فن فیکشن های واتپد.. و از همه بدتر.. چی میشه اگر توی اون فیکشن تخیلی شوهر و بچه داشته باشه؟ با دیدن صورت اون شخص توی نزدیکی خودش بهت زده لب زد + تو...ت..تو و تنها فکر توی سرش این بود که: دستشویم ریخت... ***** +شما اینجا چجوری میزائین؟ _ ما؟؟ ما که نمیزا...

    Completed