Select All
  • Song Of Achilles
    12.9K 3K 35

    پاتروکلوس شاهزاده ی تبعید شده ایه که عاشق آشیل یه نیمه الهه میشه... و آشیل، نیمه الهه ایه که مقدر شده سرنوشت بزرگش همه چیز رو ازش بگیره.

    Completed  
  • Undertaker (COMPLETED)
    382K 99.1K 86

    ✫چانیول، یه بوکسر زیرزمینی 35 سالست که تو روسیه‌ همه به اسم رایان میشناسنش و از بعد تصادف پارسالش، دنبال گذشتش و شخصی که از بعد تصادف فراموشش کرده میگرده. ✫بکهیون، بهترین بالرین و پاتیناژکار 28 ساله روسیه‌ست که به جز رنگ موهاش، انگار صورت و لحن و رفتاراش هم روکشی از یخ و سرما دارن و این حتی مشکوک‌ترش میکنه اونم وقتی ا...

    Completed  
  • 🌑Tremor|رعشه🌑
    8.6K 1.4K 1

    "همه یه روزی میرن..." "نمیشه تو همه نباشی؟" "نیستم...من از همشون اشغالترم..." 🍃کاپل : چانبک 🍃ژانر : رمنس.انگست 🍃نویسنده : سیلوربانی 🐰🌸🌿

    Completed   Mature
  • Lost my mind.
    83.3K 29K 52

    🕯️COMPLETED🕯️ روزهای با تو بودن، دیگه برای من قابل لمس نیست و انگار تمام اون روزها رویا بودن، تمام اون روزها خوابِ شیرینِ من در انتهای یک روزِ سرشار از نداشتنِ تو بودن و اون خوابِ شیرین مدت‌هاست که توسطِ شب به تجاوز رسیده و من بدن زخمی و خونی خاطرات و رویاهام رو روی دست‌های ناتوانم بلند میکنم تا تمیزشون کنم... اما چ...

    Completed  
  • •‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌࿇ KING ࿇•‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
    2.9K 654 12

    •࿇EXO VER࿇• _"میدونم تو کی هستی...میخوای باهام چیکار کنی تو اتاقت؟" بدن بی جونش فقط کمی تونست خودش رو نگه داره و بعد از شاید فقط پنج ثانیه،به سمت زمین سنگی زیر پاهاشون سقوط کرد...اما فرمانده که میدونست دیر یا زود این اتفاق میفته،خیلی زود گرفتش و از روی زمین بلندش کرد... به سمت در و اتاق خود‌ش راه افتاد و رد نگاه وحش...

  • ◈ Dirty Choice ◈
    2.1K 199 11

    ◈ EXO VER ◈ 🚫 𝐕𝐈𝐎𝐋𝐄𝐍𝐂𝐄 𝐖𝐀𝐑𝐍𝐈𝐍𝐆 🚫 ♻️_این فیک به شدت خشنه دوستان و به خاطر ژانر روانپریشی که داره،ممکنه برای کسانی که تاثیر پذیری بالایی دارن یا افراد زیر 20 سال مناسب نباشه...لطفا رعایت کنین.این اخطار جدیه... همچنین اگر روی بایستون حساسین یا از صحنه های خونریزی نفرت دارین،بهتره همین الان از خوندنش صرف...

  • ࿈ Dionysus ࿈
    83 24 2

    ࿈ Exo Ver‌ ࿈ _"گاهی...زمانی که دیگه خونی توی بدنم نمونده بود و میدونستم رو به نابودیم،فردی رو بالای سر خودم احساس می کردم...چهرشو نمی تونستم ببینم اما من یقین داشتم که اون خوده مرگه...اون سایه خودش رو روی بدنم انداخته و منتظره‌...خیلی وقته که منتظره...برای همین از خودم می پرسیدم مرگ چه حسی داره؟غمگین نمیشه که فردی رو...

  • ⌊☠ Cursed Hour☠⌉
    209K 63.8K 64

    ༻خلاصه؛ پیرمرد مرموزی که تو همسایگی زندگی می‌کرد می‌گفت بعد از مرگ اون پیانیست، واحد طبقه‌ی بالا خالی مونده. ولی من هر شب ساعت ۳ نیمه شب با صدای پیانو از خواب میپرم. صدایی که از طبقه‌ی بالا به گوش میرسه. ساعت ۳ نیمه شب... دقیقا همون زمانی که مرگ پیانیست جوان ثبت شد. 🛑 رده‌ی سنی این فیک +18 و اگه روحیه‌ی حساسی دارید ا...

    Completed   Mature
  • The Mad Hatter
    18.6K 4.7K 30

    گربه دست راستش را تکان داد و گفت: در این سمت یک کلاهدوز زندگی می‌کند، و در آن سمت یک خرگوش. هرکدام را که ببینی دیوانه‌اند. آلیس گفت: ولی من دلم نمی‌خواهد به سراغ افراد دیوانه بروم. گربه گفت: اوه! شما چاره‌ای ندارید. اینجا همه‌ی ما دیوانه‌ایم. "این فن‌فیکشن ادامه داده نخواهد شد." [CHANBAEK × KAIHUN] [Surreal × Psycholo...

  • Don't push the 26 unit
    63.4K 14.6K 33

    «تو واحد بیست و شیش یه نویسنده دیوونه زندگی میکنه،میگن تمام قتل هایی که نوشته به فاصله یک ماه به واقعیت پیوسته. آخرین داستانش هم راجب قتلی که خودش مرتکب میشه،پسر باریستایی رو که اسمش بکهیون به قتل میرسونه.عذر میخوام اسمتون؟» «بکهیون.بیون بکهیون.» «خوشبختم آقای بیون!لطفا به هیچ وجه واحد ۲۶ رو فشار ندید» (چانبک)

  • Myosotis
    28.8K 7.4K 5

    بکهیون یک پسر درونگراست که روزگارش رو با کتاب ها و فکرکردن به چانیول میگذرونه، اون واقعا هیچ دوستی تو مدرسه نداره و نقطه مقابلش چانیول، اون یه پسر برونگرای پرسروصداست که یه اکیپ دوستی کوچیک داره اما دلیل نمیشه با بقیه رابطه دوستانه نداشته باشه این یه داستان چند شاتیه موضوع کلیشه ای داره :) اما من نوشتمش چون فکرکرد...

    Completed  
  • Cancer
    34.7K 8.7K 20

    "بکهیون... محض رضای خدا. من می‌دونم که از زندگی چه‌چیزی میخوام. اینکه تو رو داشته باشم، خب؟ اما تو... تو نمی‌دونی. نمی‌دونی چه‌چیزی میخوای. از زندگی، من، حتی خودت! بهم میگی ازدواج کنم و بعد بابتش بازخواستم می‌کنی. من رو می‌بوسی و روز بعد میگی که عشقم احمقانه‌ست. ازم میخوای تمومش کنم و بعد شاکی میشی که چرا ازت دوری کرد...

    Completed  
  • Born In Auschwitz
    15.7K 4.3K 13

    "و نه عزیزِ من، نه. من سی و هشت سال پیش در آلمان متولد نشدم. من توی بغل هیچ پرستاری و در هیچ خونه‌ی اعیانی‌ای به دنیا نیومدم. محل تولد من همینجاست، این اردوگاه نفرین شده، اینجایی که تو دست‌های لرزانت رو دورم می‌پیچی... و بهم این توانایی رو میدی که با دیدنت، هر لحظه و هر ثانیه، بمیرم و یک‌بارِ دیگه متولد بشم..." [KAIHU...

    Completed  
  • Retro Space Babe
    8K 1.7K 13

    هروئینی که دست و پا درآورده، شیره‌ی درخت افرا و کره روی پنکیک، خدای من، بوی نون زنجبیلی و بلوط برشته. کای مثل تمام این‌ها اعتیادآور بود. پوست تیره‌ش زیر نور کمِ ماه، کمی آبی شده‌بود و دسته موی سرکشش دوباره روی پیشونی‌ش افتاده‌بود. زمزمه کرد "برنامه دارم برای یه مدت قابل پیش‌بینی آزارت بدم، فضایی کوچولو" و دوباره لبخند...

  • Messiah River
    47.3K 13.5K 51

    "هرگاه دو انسان به همجنسگرایی روی بیاورند، هر دوی آن‌ها باید به کام مرگ کشیده‌شوند، برای گناه بزرگی که انجام داده‌اند!" [کتاب مقدس - لاویان - ۲۰:۱۳] شهرک متوسط‌نشین و گمنامی در گانگ‌وون، یک شب عادی از تعطیلات زمستانه با پیدا شدن جسدهایی توی رودخانه‌ی حاشیه‌ی جاده از آرامش همیشگی‌اش خارج شد. اجساد کودکان ناشناسِ شش تا...

    Completed  
  • Perfect Red
    10.1K 3K 16

    "توی ماشینت میشینی و یک لیوان قهوه‌ی سرد به دستت میدن. حکم‌ت رو طوری توی دریا میندازن که لحظه‌ای با خودت فکر نکنی این کوفتی شاید چیز ارزشمندی باشه. مسئولین اسکله هرگز چشم دیدنت رو ندارن. عذاب وجدان به گردنشون چنگ میزنه. چون شاید دو هفته بعد از رفتنت، شایعاتی از شهرک‌ها بهشون میرسه. با هم پچ پچ میکنن؛ اوه، رفیق، فلانی...

    Completed