Select All
  • Daisy
    15K 3.3K 38

    _برای مردن زیادی قشنگی، باهات چیکار کنم عروسک؟ چانلیکس -جنایی ، انگست ، ترسناک ، رمنس ، اسمات لی یونگ‌بوک، سوپر مدلی که لقب پرنس ران وی رو داره به طور اتفاقی شاهد نمایشی بعد از قتل میشه؛ جسدی که شبیه به یه اثر هنری میمونه و قاتلی که در حین خلقش، چهره بی نقص پرنس رو میبینه. در این صورت اون باید از سر راه برداشته بشه؟...

  • 'The Blot,
    4.2K 1K 25

    *Name: The Blot [چانلیکس] *Couple: ChanLix *Genre: Romance, Angst, Mystery, Psychological, Smut چه حسی داره وقتی چشم هاتو برای اولین بار به روی دنیا باز میکنی و حتی از همون ثانیه اول، هرچند ذره ای ناچیز، متوجه بشی که توی یه جسم اشتباهی گیر افتادی؟ شبیه قفسی که هرچقدر سعی کنی مثل همه ادم های شبیهت بپذیریش و دوستش داشته...

  • Addicted
    5.9K 779 68

    ༢࿔ུ | Name: 𝑨𝑫𝑫𝑰𝑪𝑻𝑬𝑫 ༢࿔ུ | Couple: #Showki,#hyunghyuk ༢࿔ུ | Writer: ΛЯmłtΛ,VłTΛMłЛ ‏༢࿔ུ | Tag: ,BDSM,happy end ,Dark Backstory ,Heavy Angst,٫ Romance, Smut, Rape, Sadist, Murder, Mystery, sexual harassment, self harm. ༢࿔ུ | Up Time:جمعه ها ❌حاوی بک استوری دارک❌ ‏༢࿔ུ | Tel.channel: ✎ @imaddictedtohyunghyuk

    Completed  
  • 𝐌𝐨𝐜𝐤𝐢𝐧𝐠𝐛𝐢𝐫𝐝
    2.6K 800 13

    دنیا مثل یه کتاب میمونه. شما نمیتونین چپتر‌های کتاب رو پشت سر هم رد کنین... یه چیزی مثل سرنوشته... شما باید کلمه به کلمه، خط به خط و پارگراف به پارگرافش رو بخونین، با همه‌ی شخصیت‌هاش آشنا بشین و پا به پاش بخندین و گریه کنین. شما میدونین قرار نیست از هرچیزی که داخل اون کتابه خوشتون بیاد، حتی بعضی چپتر‌هاش ممکنه شمارو ت...

    Completed  
  • 𝐔𝐧𝐭𝐨𝐥𝐝 𝐖𝐨𝐫𝐝𝐬
    4.5K 1.2K 12

    با دو فنجان چای به پذیرایی برگشت و روی مبلِ جلوی شومینه نشست. هوای سرد روستای وَجِن از پشت پنجره‌ها قابل تماشا بود ولی توی اون خونه، گرما وجود داشت. مخصوصا وقتی مینهو سرش رو روی پای کریستوفر گذاشت و به شعله‌های شومینه نگاه کرد. کریستوفر چای رو روی میز گذاشت و کتابش رو برداشت. با یک دست کتابش رو نگه داشت و با دست دیگه‌...

    Completed   Mature
  • Inappropriate(ChanLix).
    16.9K 2.5K 19

    کریستوفر: نگاهم کن فیلیکس... من کسی ام که بهت می گه چطور زندگی کنی و تو بعد از بله گفتن، گفته هاشو انجام میدی... به نوعی اشتباهه اما ما از همینش لذت می بریم. فیلیکس: تو از لذتش می گی اما توجهی به دردش نداری... دردی که نگاه خیره ات به وجودم تزریق می کنه و اجازه ی انجام کاری جز گفته ات رو از من می گیره. کریستوفر: بهت خی...

    Completed  
  • Denial Is Bliss|A NaruSasu/SasuNaru Fanfiction
    4.5K 564 14

    انکار یه غنیمته! ممکنه بوسیدن بهترین دوستت فقط چند دقیقه زمان ببره اما فکر نکنم که فراموش کردنش به کمتر از چند سال قانع باشه، چه برسه به اینکه یسری احساسات باقی مونده باشه. یائویی!(همونطور که از اسم ژانر معلومه اکثر چپترها صحنه داره، پس اگه نمی‌تونید تحمل کنید یا هرچیز دیگه‌ای، لطفاً نخونید.)

    Completed   Mature