Select All
  • Controlled Love [L.S]
    33.2K 6.1K 37

    |Persian Translation| Completed ✓ لویی عشق میخواد. هری کنترل میخواد. این نگاهیه به عشق کنترل شده‌ی اون‌ها. Writer: @Larrymeharder

    Completed   Mature
  • Anhedonia
    3.4K 742 8

    *𝙘𝙤𝙢𝙥𝙡𝙚𝙩𝙚𝙙* ²⁰²² با سردیِ سبزِ لغزنده ی چشم های فرّارش، روی موج همه جا، موج سواری میکنه جر اقیانوسی که سالهاست، به زنجیرش بسته. او اماده بود تا از اون چشم ها فرار کنه، اقیانوس رو ترک کنه، حتی اگر بهای اون شنا کردن و گذشتن از جزیره ها باشه. حتی اگر پا گذاشتن رو نیاز و خواسته ی ماهی های کوچیکش باشه. حتی اگر نپ...

    Completed  
  • 28th (L.S)
    108K 17.8K 47

    مي بيني چرخش روزگار را؟ مي بيني؟ مني كه روزي در روياهايم تو را به آغوش مي كشيدم و در واقعيت از دور مي پاييدمت، حالا از آغوشت مي گريزم و در روياهايم به دنبالت مي دَوَم...! و تماشا كن مرا... مني كه عشقت را از دور ديدني مي ديدم و حالا... دريا دريا غرقت شده ام. ميداني، كاش لااقل آن روزها به جاي نقش كردن تصويرت ميان قاب د...

    Completed  
  • A Letter For Every Christmas Together [L.S]
    4.9K 2K 27

    [ C o m p l e t e d ] لویی و هری این رسم عجیب رو بین خودشون دارن که هر کریسمس برای همدیگه نامه بنویسن... نامه‌هایی که داستان زندگیشون رو طی سال‌های مختلف شرح میده. • Persian Translation • Translate by: @AidaStylinson • Original Story by: @Louboobear28 • Cover: bykarax

    Completed  
  • Letters |L.S|
    22.7K 6.6K 33

    این‌ها رو نوشتم، چون دلم برات تنگ شده.

    Completed  
  • Blue Cold Room [L.S]
    1K 186 6

    𝐒𝐀𝐃 || 𝐂𝐎𝐌𝐏𝐋𝐄𝐓𝐄𝐃 || 𝐁𝐎𝐎𝐊 𝟏 - خواب ميبينم اولاي زمستونه، سر و ته توي حياط آويزونم كردن و پاهام رو محكم با يه طناب بستن و دستام رو بريدن و حالا اون مورچه هايي كه توي سرم بودن اومدن بيرون و روي صورتم راه ميرن و من دست ندارم كه پسشون بزنم.. ---- 1 #Iran 1 #Blue 2 #استايلينسون 3 #لري

    Completed  
  • Hanahaki[L.S]
    10.2K 3K 18

    مثل زخم، مثل درد، مثل ماه نصفه و نیمه. [Completed]

    Completed   Mature
  • You're my masterpiece [L.s].[completed]
    174K 25.6K 32

    Larry+a little bit of ziam 👬 Strong language ⛔ Drug using🚫 Smut🔞 #1 in, onedirection لویی از زندگی بیزاره و هری عاشق زندگیه.... یا، داستان نویسنده ای که شیفته یه استریپر میشه و استریپری که عاشق یه نویسنده میشه.

    Completed   Mature
  • Who Like Me [L.S] *completed*
    73.8K 9.9K 46

    (completed) هری نادیده گرفت چشماش رو بست فقط برای اینکه لوییش رو نگه داره لویی دروغ گفت پنهان کاری کرد فقط برای اینکه هریش رو خوشبخت کنه . . . . ولی همیشه اونطوری نمیشه که ما پیش بینی میکنیم Larry Ziam

    Completed  
  • His Hazza (mpreg)(persian translation)
    124K 18.1K 30

    [Completed] " تو خیلی ریزه میزه و شکننده ای. من میخوام همونطور باهات رفتار کنم" لویی با یکی از فرهای هری بازی میکنه و لبخند میزنه " پسر پرفکت من. هزای من" " میگن تو مثل یه خدا راه میری. نمیتونن باور کنن من تو رو ضعیف کردم" .... لویی یه پانکه. معروف برای بی ادب و آزاردهنده بودن نسبت به همه. به استثناء هری استایلز.

    Completed